عزم اقلیت مخالف توافق هستهای پیش و پس از توافق ایران و گروه 1+5 تغییر نکرده است. زیرا مبنای رفتار آنها ثابت بوده و هست. این گروه سخنان و رهنمودهای بزرگان نظام را نادیده میگیرند و منافع مردم و مصلحت نظام را صرفاً در چارچوب اهداف گروهی خویش تفسیر میکنند. آنها همان طور که در […]
عزم اقلیت مخالف توافق هستهای پیش و پس از توافق ایران و گروه 1+5 تغییر نکرده است. زیرا مبنای رفتار آنها ثابت بوده و هست. این گروه سخنان و رهنمودهای بزرگان نظام را نادیده میگیرند و منافع مردم و مصلحت نظام را صرفاً در چارچوب اهداف گروهی خویش تفسیر میکنند. آنها همان طور که در حین مذاکره تلاش کردند تفسیری مجعول از توافق و استراتژی برد- برد ارائه بدهند و با انواع و اقسام تهدید و تخریب تیم مذاکره را از عاقبت اقدام خود نگران کنند، امروز هم با همان راه و روش منازعه خود را ادامه میدهند. در منظر این مخالفان منتقدنما دیپلماتهای دلسوز و فرزندان انقلابی از خط قرمز عبور کردهاند اما نه از خط قرمز توافق هستهای یا خط قرمز منافع مردم بلکه خط قرمزی را نادیده گرفتهاند که اربابان تقابل تعیین میکنند. عبور از این خط قرمز تشکیلات افراط را نگرانتر ساخته است. اکنون دیگر مسأله فقط بخت و اقبال استراتژی برد- برد نیست بلکه پیروزی جریان اعتدال و شکست و انزوای جریان افراط است. این شکست را حمایت بیش از 90 درصدی مردم از توافق آشکارتر میکند.
اگر توافق چنین اهمیتی نداشت و صرفاً در چارچوب حل و فصل یک مناقشه قرار میگرفت، قابل باور نبود که سه مرد اصلی مذاکره هر کدام به یک بهانه متفاوت مورد هجمه قرار بگیرند. علی اکبر صالحی متهم شد برخلاف آنچه در صحن علنی مجلس گفته- به عنوان سیاستمداری اخلاقمدار برای جلوگیری از هرگونه سوء برداشت و تفسیرهای ناروا مسئولیت اخلاقی، قانونی و شرعی توافق فنی را برعهده گرفت و این را با صدای رسا اعلام کرد- توافق هستهای را موجب نابودی صنعت هستهای ایران میداند.
عراقچی که از دوره قبل در تیم مذاکره حضور دارد، در میهمانی مسئولان صدا و سیما غافلگیر و سخنانش به صورت درست و نادرست برخلاف رویه نشستهای توجیهی و تبیینی از گلوی این رسانه منتشر شد و همزمان شایع کردند که فرزند محمدجواد ظریف در عروسی دختر جان کری حضور داشته است. حتی اگر قائل به ساماندهی و برنامهریزی از پیش برای هدف قرار دادن این سه دیپلمات نباشیم، با توجه به اینکه در گذشته نیز علیه این افراد و سایر دولتمردان اعتدال در مقاطع حساس تیرهای زهرآلودی پرتاپ شده، آشکار است که همه فضای کشور در دو سال اخیر صحنه رویارویی دو جریان بوده است. در این رویارویی ولو آنکه نیازی به فرماندهی عملیاتی میدان توسط تئوریسینهای شاخص افراط نباشد عناصر میدانی همه تلاششان را علیه جریان و گفتمان اعتدال به کار گرفتهاند. اگر به صحنه رویارویی بنگریم، در همه حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و دیپلماسی جریان تندرو چهرههای سرشناس اصولگرا و اصلاحطلب اما قائل به گفتمان اعتدال را هدف قرار دادهاند.
در منطق مخالفان، دولت و گفتمان اعتدال میهمانی ناخوانده است که نباید راه و رسمش تثبیت شود و کام مردم به آن عادت کند. تخریب و تحریف، نسخه اصلی جریان افراط در برابر جریان اعتدال است. چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه دیپلماسی عملیات تندروها دو هدف دارد اول آنکه دستاوردهای جریان اعتدال را خدشهدار کند و دوم آنکه با چنگ زدن به شعارهای اصیلی چون استقلال، اقتدار، عدالت و پیشرفت از ریزش شدید نیروهای اجتماعی از اطراف خود جلوگیری کنند که این ریزش زمینهساز شکست سیاسیشان در انتخابات مجلس پیش رو را فراهم خواهد ساخت.
بنابراین تصادفی نیست که در همه حوزهها جریان اقلیت تندرو با دولت سر مخالفت دارد. تعبیر دقیق نیت و عملکرد این جریان آن نیست که تصور کنیم با چشم و ابروی دولت مخالفاند بلکه زبان و اندیشه این دولت تندروها را در تنگنا گذاشته است. چرا که صرف تغییر دولت در 24 خرداد تورم را مهار و استراتژی برد- برد را محقق نساخت بلکه نگاه عقلانی آن بود که مایه امید در داخل و موجب توافق در خارج گشت. تندروها میخواهند فضا را چنان درهم بیامیزند که جامعه تشخیص ندهد چه خطراتی از بیخ گوش کشور عبور کرده و چه میزان منافع مادی و معنوی عاید آن گشته است. اغراق نیست که مخالفت با توافق هستهای یا تخریب کارنامه اقتصادی و… را وسیلهای بیش ندانیم که در خدمت هدف اصلیشان یعنی تخریب کارآمدی گفتمان اعتدال قرار دارد. اما تأسف اینجاست که این مخالفت با هر وجهی و تدبیری که باشد و با هر امضایی صورت گرفته باشد، رقابتهای گفتمانی را به میدان منافع عموم مردم کشانده است.
Monday, 25 November , 2024