ندای گیلان-الیاس بشری:آمایش سرزمین نوعی برنامه ریزی است که درآن تعامل بین انسان، محیط وفعالیت به عنوان عوامل اساسی و تعیین کننده در تأمین اهداف توسعه، مورد بررسی قرار می گیرد. این نوع برنامه ریزی با هدف استفاده ازمحیط جغرافیایی ومنابع طبیعی مختلف سرزمین صورت می گیرد و استعداد وظرفیت های هرمنطقه را سنجش و آن را درسطح ملی پیاده می کند.
آمایش سرزمین نخستین بار در فرانسه در چارچوب برنامه های متمرکز توسعه ای مطرح شد. فرانسه از شمار معدود کشورهایی است که طی نیم قرن گذشته برنامه ریزی مدون آمایش سرزمین داشته و دستگاه های مشخصی را برای تهیه و اجرای برنامه هایی از این دست برپا کرده است. فکر برنامه ریزی آمایش سرزمین در فرانسه در سال ۱۹۴۷ با انتشار کتابی به نام «پاریس و بیابان فرانسه» توسط شخصی به نام ژان فرانسوا گراویه پدیدار شد.
پس از انقلاب اسلامی ایران و از سال ۱۳۶۲ انجام مطالعات آمایش سرزمینی توسط سازمان برنامه و بودجه آغاز شد و طی چند دوره پژوهش برای تهیه یک سند آمایش جامع انجام شد که این تلاش ها در دهه ۷۰ و ۸۰ ادامه پیدا کرد و سرانجام شورای عالی آمایش سرزمین در ۱۱ اسفند سال ۱۳۹۹ ،به استناد جزء یک بند الف ماده ۲۶قانون برنامه ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران و ماده ۳۲ قانون احکام دائمی برنامه های توسعه کشور،سند ملی آمایش سرزمین در افق۱۴۲۴مشتمل بر۱۶ماده تصویب کرد.
درحالی که یکسال از تصویب سند ملی آمایش می گذرد، هنوز بسیاری از اقشار جامعه اطلاعی در خصوص چیستی،چرایی و چگونگی اجرای سند آمایش سرزمین ندارد، نوشتار پیش رو بخشی از سلسله گفتگوها با پژوهشگران و کارشناسانی است که در تهیه و تدوین سند آمایش سرزمین گیلان نقش داشته اند. این سلسله گفتگو ها با عنوان “پرونده سند آمایش سرزمین گیلان” قصد دارد به زبانی ساده از جزء تا کل آمایش سرزمین گیلان، از بررسی وضع موجود تا افق ترسیم شده این سند و راه تحقق آن را کنکاش کرده و به چالش بکشد.
موضوع اولین گفتگو از اولین فصل “پرونده سند آمایش گیلان”، بر چیستی آمایش و ویژگی های برجسته این سند تاکید دارد. گفتگویی که با دکتر مهدی خیاطی کارشناس برنامه ریزی، آمایش و بهره وری سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان گیلان انجام شده است.
آمایش مسیر کلی حرکت را مشخص میکند
دکتر خیاطی با بیان اینکه برنامه ریزی سطوح مختلفی دارد که بر حسب مقیاس جغرافیایی و سطوح مدیریتی در سه سطح خرد، میانی و کلان تدوین و اجرا می شود، اظهار داشت: آمایش در واقع برنامهای است که در مقیاس کلان و راهبردی اتفاق میافتد.
وی افزود:علت اینکه به سند آمایش، سند بالادستی می گوییم این است که آمایش برنامهای راهبردی و کلان بوده که مسیر کلی حرکت توسعه سرزمین و سمت و سوی برنامههای خردتر در سطوح پایین تر را مشخص می کند.
خیاطی با اشاره به اینکه موضوع اصلی آمایش، تنظیم رابطه انسان، فعالیتهای انسانی و زیرساخت هایی انسان ساخت با ویژگیهای سرزمین است، گفت: موضوع انسان در آمایش در قالب جمعیت، سکونتگاه ها، فعالیتهای اقتصادی و زیرساختها مورد بررسی قرار میگیرد تا روابط میان این مولفهها به گونهای ساخت یابد که از پهنه سرزمین حداکثر کارایی را به دست بیاوریم و بتوانیم ضمن حفاظت از منابع پایه سرزمین، با اثربخشی قابل قبولی نیازهای جوامع انسانی را برآورده کنیم.
تغییر چهارچوب فکری برای برنامه ریزی استان در سند آمایش سرزمین
خیاطی با اشاره به اینکه سند آمایش سرزمینی گیلان از نظر وی دو نکته برجسته دارد، اظهار داشت: در تدوین سند آمایش گیلان برای اولین بار پارادایم فکری (چهارچوب فکری) که بر اساس آن مسیر و الگوی توسعه استان تعریف می شد، تغییر یافت. اگر چه پارادایم قبلی نانوشته بود و ما برنامه یا مستند مصوبی در گذشته نداشتیم که الگوی توسعه بر اساس آن تعریف شده باشد. شاید یکی از دلایل مشکلاتی که از گذشته تا به امروز اتفاق افتاده همین بوده که برنامه ریزی ها خیلی منطبق بر اصول توسعه پایدار نبوده است.
بخشی از مشکلات امروز ناشی از الگوی توسعه ناپایدار است
وی با اشاره به اینکه یکی از دلایل مشکلات موجود خصوصاً در مسائل زیست محیطی که در حوزههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گریبان استان و کشور را گرفته است توسعه ناپایدار است، خاطرنشان کرد: بحث پسماند، پسآب، ناهنجاریهای نظام سکونتگاهی، مشکلاتی که در مدیریت شهری داریم، وضعیت نامناسب سواحل، وضعیت تالاب انزلی و… نتیجه یک الگوی توسعه ناپایدار است.
خیاطی افزود: اگر چه این الگو دستاوردهایی را برای ما داشته اما هزینههای این الگو بسیار بالا بوده است. نتایج به دست آمده از این چند دهه ما را به این نتیجه رساند که نمیشود این روش را ادامه داد و به نقطهای رسیدهایم که رویکردها و مناسبات ما در خصوص توسعه نیاز به بازنگری دارد. از این رو ما به عنوان امانتداران منابعی که باید به نسل های بعدی سپرده شود و بنیان معیشت و زندگی آنها را تشکیل دهد، وظیفه داریم ضمن پیشبرد توسعه در استان، توانایی نسلهای آینده برای رفع نیازهایشان را نیز تقویت کنیم. بر اساس همین تحلیل، الگوی توسعه ای در آمایش تدوین شده و مبنای عمل قرار گرفته که از آن با عنوان الگوی توسعه سبز-آبی یاد میکنیم.
الگوی توسعه سبز-آبی، حرکت بر مدار اصول توسعه پایدار
وی با بیان اینکه ممکن است برداشت اشتباهی که از الگوی سبز-آبی شود این باشد که می خواهیم صرفا از جنگل ها، منابع آب و سواحل حفاظت کنیم و احتمالاً بیشتر می خواهیم روی سواحل متمرکز شویم و بارگذاری های توسعه را در سواحل انجام دهیم، تاکید کرد: توسعه سبز آبی دو مولفه را در دل خود دارد: اولا، ما می خواهیم بر مدار اصول توسعه پایدار حرکت کنیم و از انجام فعالیتها، اقدامات و برنامه هایی که باعث به مخاطره افتادن بنیانهای حیات در استان می شود جلوگیری کنیم و ثانیاً، میخواهیم در کنار آن از همه مواهب و منابع خدادادی که در استان وجود دارد به نحوی بهره برداری کنیم که حداکثر رفاه را برای ساکنان این استان و شهروندان آن فراهم کنیم.
از ظرفیت های دریا غافل مانده ایم
خیاطی با اشاره به اینکه ویژگی دوم برجسته ای که در آمایش میتوان به آن اشاره کرد، تحت عنوان توسعه دریا پایه یا دریا محور است،گفت: دریا پایه به این معنی که بخش قابل توجهی از پهنه سرزمینی گیلان پوشیده از جنگل،خصوصاً جنگل های هیرکانی است، چه فعالیت اقتصادی را می توان در این جنگل مستقر کنیم که ارزش آن فعالیت اقتصادی بیشتر از جنگلی باشد که قدمت چند میلیون ساله دارد باشد؟
وی افزود:بخش قابل توجهی از مساحت استان جنگل، کوهپایه و کوهستانی و قسمت کوچکی از آن جلگه است که یا سکونتگاه ها ،شهرها و روستاها در آن مستقر است یا فعالیت های اقتصادی، زیرساخت های ما و حریم آنها. ما به طور تاریخی از ظرفیت دریا غفلت کردیم و عمده منفعت اقتصادی ما از دریا متمرکز به فعالیتهای صید و صیادی بوده است.
الگوی سبز-آبی ظرفیت پهنه سرزمینی گیلان را افزایش می دهد
خیاطی تصریح کرد: اگر بخواهیم به دریا بیشتر معطوف شویم در گام اول ظرفیت سرزمینی خودمان را افزایش می دهیم. محیطی از دریا که در قالب الگوی توسعه سبز – آبی دیده می شود به پهنه سرزمین اضافه شده و ما یک ظرفیت زیستی و ظرفیت سرزمینی جدیدی را از لحاظ مساحت داریم که به ما امکان بارگذاری فعالیت های جدید و توسعه فعالیتهایی که در گیلان دارای مزیت رقابتی هستند را می دهد.
وی گفت: این جا ممکن است یک ابهام یا چالش ذهنی ایجاد شود که می خواهیم فقط روی دریا متمرکز شویم و سایر نواحی از جمله جلگه و سواحل و جنگل ها را فراموش کنیم، اما توسعه دریا محور یعنی اینکه توسعه خشکی هم معطوف و متوجه استفاده از ظرفیتهای دریا باشد، یعنی محصولاتی را تولید کنیم که دارای ارزش افزوده بالایی باشد و آنها را از طریق ظرفیتها و زیرساختهای تجاری مستقر در سواحل و پس کرانههای آن صادر کنیم، و یا صنایع ما به تأمین نیاز کشورهای هدف مثلا در حوزه سی.آی.اس(کشورهای مستقل مشترک المنافع) متمرکز شوند.
خیاطی با بیان اینکه در واقع با این نگاه، دریا پایه بودن به کشاورزی ، صنعت و گردشگری و.. سرایت میکند، اذعان داشت: به عنوان مثال گردشگری ما در گیلان متمرکز به گردشگری طبیعی است، ما در دریا و ساحل نه زیرساخت خاصی داریم و نه این گردشگری کمک قابل اعتنایی به اقتصاد استان می کند، این الگوی گردشگری مخرب بوده و مخاطرات آن بیش از منافع آن است.
وی خاطرنشان کرد: در الگوی توسعه دریا محور گردشگری ساحلی و گردشگری دریایی در واقع یکی از ارکان و محورهای مولد ثروت برای استان در نظر گرفته شده است. وقتی کشاورزی،صنعت،خدمات و گردشگری معطوف به دریا داشته باشیم، شبکه ای نظاموار از خدمات و زیرساخت های مورد نیاز نیز ایجاد میشود. پس زیرساخت هایی را که در آینده می خواهیم توسعه دهیم باید معطوف به امکان پذیر کردن این الگو باشد.
ادامه دارد
Saturday, 23 November , 2024