به گزارش ندای گیلان از بندرانزلی،ازدهم فروردین امسال گزارش مرگ اسرارآمیز زنی ۷۸ساله به قاضی محمد نوعی، بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی بندر انزلی اعلام شد. بررسیهای اولیه نشان میداد که زن سالخورده ساکن طبقه پنجم ساختمانی مسکونی بوده که از تراس ساختمان طبقه پنجم به پایین پرت شده و فوت کرده است. لحظاتی پس از سقوط پیرزن، در حالی که پلیس در محل حاضر شده بود، پسرش سراسیمه به پایین آمده و شروع به گریه و شیون کرد. تیم جنایی وی را به آرامش دعوت کرد و دقایقی بعد او به مأموران گفت که در خانه بوده و متوجه نشده که مادرش چطور خودش را به پایین پرتاب کرده و به زندگی خودش پایان داده است. در ادامه بررسیها معلوم شد که روی دستان پیرزن آثار خراش و بریدگی وجود دارد. این ماجرا کمی مرموز بهنظر میرسید. نکته بعدی این بود که بهگفته همسایهها زن فوت شده همیشه روسری به سر داشته اما وقتی به پایین سقوط کرده بود روسری به سر نداشت و این هم عجیب بود. از سوی دیگر در تحقیق از شاهدان یکی از آنها سرنخی را در اختیار تیم تحقیق قرار داد.
وی که مردی مغازه دار بود میگفت وقتی پیرزن به پایین پرت شده فردی پشت سرش بوده و سریع کنار رفته است. این شاهد میگفت که سایه مردی را پشت سر پیرزن دیده است و او کسی جز پسرش نبوده است. تکههای پازل در کنار هم چیده میشد و فرضیه جنایت از سوی پسر را قوت میبخشید. پسر بازداشت شد اما منکر قتل بود. او میگفت که برای نگهداری از مادرش در تعطیلات نوروز نزد او رفته است و مادرش بیدلیل به زندگیاش پایان داده است.
وی ادامه داد:مادرم بیمار بود و شرایط روحی مناسبی نداشت.چند روزی که کنار او بودم متوجه رفتارهای عجیب او شده بودم که عادی نبود تا اینکه روز حادثه درحالیکه من در سالن پذیرایی نشسته و سرگرم تماشای تلویزیون بودم، ناگهان صدایی شنیدم. باورکردنی نبود، مادرم به تراس رفته و خودش را به پایین پرتاب کرده بود.
حل معما
با وجود اینکه پسر جوان قتل مادرش را انکار میکرد اما بازپرس شعبه سوم دادسرای بندرانزلی دستور بازداشت وی را صادر کرد. بازجویی از او ادامه داشت تا اینکه وی چند روز بعد قفل سکوتش را شکست و به قتل مادرش اعتراف کرد.
پسر جوان گفت: مدتی بود که مادرم بیمار شده و من و برادرم نوبتی از او نگهداری میکردیم. خانوادهام در شهر دیگری بودند. قرار شد تعطیلات نوروز من به خانه مادرم که سالخورده بود بروم و از او مراقبت کنم. از زن و بچهام دور بودم و مادرم نیز به حرفهای من اهمیت نمیداد. روز حادثه از او خواستم تا به حمام برود اما توجهی به حرفم نکرد. باردیگر به او گوشزد کردم که باید به حمام برود اما او جواب سر بالا داد و گفت ساعتی دیگر میرود. نفهمیدم چطور شد که بهشدت از جواب سر بالای او عصبانی شدم. چاقویی برداشتم و او را زدم که دستش زخمی شد.پس از این اتفاق از دستم فرار کرد و به سمت تراس رفت تا از مردم کمک بخواهد اما در آن لحظه تصمیم گرفتم وی را به پایین پرت کنم تا همه گمان کنند مادرم خودش را به پایین پرتاب کرده است. حتی نقش بازی کردم تا خودم را بیگناه نشان بدهم اما در نهایت دستم رو شد.
متهم پس از اقرار به جنایت با دستور بازپرس محمد نوعی بازپرس شعبه سوم دادسرای بندر انزلی روانه زندان شد.
Saturday, 23 November , 2024