ندای گیلان–نوشین میربلوک: در بحبوحه روزمرگی و فراز و نشیب های زندگی و زمانی که ناامیدی و بیانگیزگی بر انسان مستولی می شود، دیدن پشتکار و تلاش خستگی ناپذیر افرادی که به رغم همه سختی ها و مشکلات سد های بزرگ جلوی روی خود را کنار زده اند و بر قله موفقیت ایستاده اند، حالتان را خوب می کند! حالا اگر این فرد موفق یک زن باشد که سختی های دوچندان را تحمل کرده تا بهترین خودش باشد موضوع کمی متفاوت تر است.
زنان موفق در جامعه ما کم نیستند که با وجود نگاه های بعضاً خوشایند راه خود را در پیش گرفته اند و حالا پرآوازه شده اند. در ندای گیلان قصد داریم هر هفته سراغ یکی از این زنان موفق برویم و به گفتگو با آنان بپردازیم.
میهمان این هفته شنبه های ندای گیلان، با زنان موفق پس از 5 ماه وقفه، یک بانوی موفق و هنرمند است.
خودتان را معرفی کنید و مختصری از فعالیتهای حرفهای تا بفرمایید.
سیده زهرا همتی سراوانی متولد ۱۳۵۱ در روستای سراوان، کارشناس پرستاری و کارشناس ارشد مدیریت اجرایی و البته فوقدیپلم دوختهای سنتی ایران نیز هستم. از سال ۱۳۷۸ تجربه دوخت لباسهای محلی و از سال ۱۳۹۶ نیز دوخت لباسهای سنتی را انجام میدهم. در واقع طراحی لباس محلی با کار من متفاوت است، من نمونهسازی میکنم؛ یعنی بر اساس تحقیقات انجام شده دوخت انجام میدهم. در حال هم حاضر پژوهشگر و مجموعهدار لباسهای محلی گیلان، اقوام ایرانی و مدیر مجموعه بومگردی لوجنک هستم.
چطور شد به دوخت و تحقیق در مورد لباسهای محلی علاقه من شدید؟
مربی خیاطیام از من یکدست لباس محلی خواست و مادرم به من گفت با کمک همدیگر این لباس را بدوزیم. من نگران بودم که روش دوخت آن لباس درست نباشد؛ اما مطالعه و تحقیق کردم و این حرفهای شد تا به این هنر علاقهمند شدم.
خاطرهای از دوران حرفهایتان دارید که بخواهید با مخاطبین ندای گیلان مطرح کنید؟
من چندین عروسک داشتم و در دوران حرفهای و کاریام این عروسکها بیشتر برای من نقش مانکن و یا مدلهایی را داشتند که نمونه لباسهای محلی گیلان را باتوجهبه تنوع زیاد و هزینه بالای دوخت روی این مانکنها با سایز کوچکتر میدوختم و امتحان میکردم. روزی یکی از دوستانم به من گفت: تو با اینها به کجا میخواهی برسی و من قبل از جوابدادن فکر کردم عاشق این کار هستم و واقعاً بااینهمه حوصله و تلاش به کجا میخواهم برسم. با خودم فکر کردم باید به جایی برسم که وقتی شخصی در استان ما در مورد تهیه لباس محلی پرسید منبعی برای پاسخگویی باشد و نشانیای که او را به لباسهای محلی و سنتی برساند. بعد از حدود ۱۰ سال گذشت و این دوست به من زنگ زد و گفت در لوجنک هستم و هیجان عجیبی داشت که تو چقدر زحمت کشیدی و عکاسی با لباس محلی را اجرایی کردی و همهجا امروز از این ایده استقبال میشود و بعد از گذشت ۱۰ سال من نتیجه زحماتم را دیدم و به هدفم رسیدم و این خاطره برایم بسیار جذاب و شیرین است.
آخرین کتابی که مطالعه کردید چه بود؟
کتاب شناخت اساطیر ایران نوشته جان هینلز و ترجمه دکتر ژاله آموزگار آخرین کتابی است که مطالعه کردم.
از بین غذاهای گیلانی به کدام بیشتر از همه علاقه دارید؟
چه سؤال عجیبی، به نظرم همه غذاهای محلی ما خوشمزه و بینظریاند و انتخاب یک مورد کار مشکلی است.
بهعنوان یک زن شاغل با وجود مشغلههای بیرون از خانه چگونه به مسئولیتهای مادری و همسری خود در منزل نیز رسیدگی میکنید؟
وقتی بهعنوان یک انسان در زندگی اجتماعی برای خودم یک نقش و مسئولیت تعریف میکنم، طبیعتاً خانواده من هم لازم است من را هم بهعنوان همسر و مادر و هم یک فرد اجتماعی با مشغلههای خاص خودم بپذیرند و این پذیرش بهترین حمایت است. خدا رو شکر خانواده من مشغلههای اجتماعی و حرفهای من را پذیرفتهاند و همیشه حامی من هستند. بههرحال یک مادر خانهدار که تماموقت در منزل حضور داشته باشد شرایط متفاوتی با مادر شاغل نیز دارد.
من برای حفظ روحیه و نشاطم به حضور در اجتماع نیاز دارم و با مشغلههایی که دارم بسیار حال خوبی دارم و بی شک این انرژی خوب به خانوادهام نیز منتقل میشود. دراینخصوص لازم است که بگویم حتی فرزندان هم بهواسطه این شرایط به استقلال و خودباوری بیشتری میرسند .
چطور شد به حوزه هنر و کارآفرینی در این زمینه علاقهمند شدید؟
اینکه چطور وارد این حوزه شدم و آیا یک کارآفرین هستم یا نه در واقع خیلی وقتها انتظار افراد از کارآفرینی، اشتغالزایی است درصورتیکه ما در بحث کارآفرینی تعریف دیگری داریم و کارآفرینی درواقع یک بحث ذاتی است و بهاجبار به دنبال راهحل نیستید و به تغییر برای شرایط فکر میکنید و تلاش میکنید. برای من زمانی کارآفرینی شروع شد که بعد از فارغالتحصیلی در رشته پرستاری به خیاطی در زمینه لباس عروس و لباس شب اشتغال داشتم تا اینکه با بحث لباسهای محلی و تاریخی مواجه شدم و به این مقوله پرداختم. درواقع بهنوعی بهعنوان یک مسئله هویتی نگاه کردم و تا حدی به این فکر کردم که این عرصه چگونه میتواند برای من درآمدزایی هم داشته باشد. چون دیگر خیاطی لباسهای مجلسی کنار گذاشته بودم. به این نتیجه رسیدم با عکاسی از لباسهای محلی درآمدزایی داشته باشم و در گیلان هم این طیف عکاسی بهصورت کاملاً حرفهای نبود. کمکم این حرفه برایم درآمدزا شد و یک پدیده جدید در صنعت گردشگری گیلان ایجاد کرد و تحولی در این زمینه به وجود آمد .
وقتی حالتان خوب نیست چهکار میکنید؟
من در واقع برایم خودم رسالتی قائل هستم و احساس میکنم اگر در مسیری که انتخاب کردم نباشم، معنای زندگی من ازدسترفته و حتی توانمندیهای من نیز در همین مسیر است. وقتی با چالش یا مانعی مواجه میشوم و حال ناخوشی پیدا میکنم و حتی ناامید شوم آنگاه به این فکر میکنم که باید در زندگی و مسیری که انتخاب کردم محکمتر قویتر قدم بردارم و بیشتر ازقبل تلاش میکنم.
حرف آخر؟
زنان در جامعه ممکن است با مشکلات و چالشهایی مواجه باشند؛ اما در گیلان با این دست چالشها کمتر مواجه هستیم و مسیرها هموارتر است. به نظرم بانوان ما باید توانمندیهای خود را باور کنند و در جهت پرورش آنها تلاش کنند و برای تحقق آرزوهایشان در برابر سختیها کوتاه نیایند. برای زنان سرزمینم آرزو میکنم به تمام اهدافی دارند برسند.
Friday, 22 November , 2024