ندای گیلان-نوشین میربلوک: در بحبوحه روزمرگی و فراز و نشیب های زندگی و زمانی که ناامیدی و بیانگیزگی بر انسان مستولی می شود، دیدن پشتکار و تلاش خستگی ناپذیر افرادی که به رغم همه سختی ها و مشکلات سد های بزرگ جلوی روی خود را کنار زده اند و بر قله موفقیت ایستاده اند، حالتان را خوب می کند! حالا اگر این فرد موفق یک زن باشد که سختی های دوچندان را تحمل کرده تا بهترین خودش باشد موضوع کمی متفاوت تر است.
زنان موفق در جامعه ما کم نیستند که با وجود نگاه های بعضاً خوشایند راه خود را در پیش گرفته اند و حالا پرآوازه شده اند. در ندای گیلان قصد داریم هر هفته سراغ یکی از این زنان موفق برویم و به گفتگو با آنان بپردازیم.
میهمان این هفته ندای گیلان در “شنبه ها با زنان موفق گیلان، به مناسبت روز شعر و ادب فارسی، یک شاعر است.
لطفا خودتان رامعرفی کنید و از سوابق و فعالیت های خود مختصری بفرمایید.
زهرا سیاوش آبکنار هستم متولد فروردین۱۳۳۱، شاعر ، نویسنده پژوهشگر و منتقد ادبی، تحصیلاتم کارشناسی ارشد پرستاری و بازنشسته ی دانشگاه علوم پزشکی گیلان باسمتِ رییس اداره پذیرش و ثبت نام و همچنین رییس اداره تحصیلات تکمیلی درحوزه ی معاونت آموزشی دانشگاه. فعالیت ها وسوابق من همواره در بخش اداری وادبی،شکل گرفته است.دربخش اداری:در آغازاستخدام مدیر آموزشگاه بهیاری اردبیل به مدت ۴ سال و سرپرستار بخش کودکان ۱۷ شهریور رشت به مدت ۱۰ سال و ۱۶ سال هم در حوزه ی معاونت آموزشی خدمت کردم. در سال ۱۳۸۳ بازنشسته شدم.
۲. ازسوابق کاری خود نیز در زمینه فرهنگی بفرمایید.
درارتباط با سوابق، همزمان با خدمت در اردبیل ، برای رادیو اردبیل برنامه مینوشتم. در دانش سرای دختران این شهر دروس بهداشت را تدریس میکردم.
به دلیل انجام وظایف مقدس مادری چندسالی ازشعر فاصله گرفتم.ازسال ۱۳۶۵ فعالیت های ادبیم را ازسر گرفتم ودر محافل ادبی حضور یافت اولین مجموعه شعرم رابا نام(فصل سکوت شاخه ها) رادرتهران انتشارات معین به چاپ رساندم. ازسال ۱۳۵۷ تا کنکون عنوان کتاب منتشر کرده ام با نام های:(یلدای خاموش)(دلنامه های سپید ، سبز)(پرندِ خیال)
(آیینه های موازی)،(الاهه ی دریایی)(غزل گفتی برای کشتن من)(بادامنی رباعی) وآنا که این کتاب ها همه ی قالب های شعری از کلاسیک تا شعر سپید وگفتاری رادربرمیگیرد.
وکتاب دهم البته درمورد بیماری بیماری کوید۱۹ است.بانام ( کروناویک جهان آسیب)که در فروردین ۱۴۰۰ ازسوی انتشارات سپید رود منتشر شد. درضمن چهار مجموعه دیگر نیز آماده برای چاپ دارم.
جوایز ولوح های تقدیر متعددی نیز از جشنواره هاو سوگواره های ادبی دریافت کردم. حدود۴ سال کارِ نقد وبررسی اشعار دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان را انجام میدادم.در جشنواره ای دراستان گلستان به عنوان بانوی نمونه یدفرهنگ گیلان بدگزیده شدم.بیش از ۵۰ کتاب شعررا تاکنون نقد وبررسی کرده وچندین مقدمه برآثار شاعر بانوان،قبل ازچاپ نوشته ام.چاپ نوشته ام.رزومه ونمو نه هایی از غزل هایم در کتاب های بی شماری درج شده است مانند: کتاب سبزِ گیلان ، گنجینه اثر استاد فقید فریدون نورزاد ، همچنین در طی سال های گذشته با هفته نامه های کادح فضیلت،گیل بانو،همکاری داشتم.واین همکاری بافصل نامه های گیلان ما و ره آورد گیل ادامه دارد.
۳.اگر شاعر نمی شدید چه شغلی راانتخاب میکردید؟
باز شاعریرا انتخاب می کردم اگر دوباره به دنیا بیایم.بازهم پرستار وشار خواهم شد.چونشاعری،طبع روان وحسی
فراوان می خواهد…و پرستاری ذهنیتی مهربان ، چه بهتر ازاینها؟
۴ . چگونه با همسرتان آشنا شدید؟
همسرم از بستگان مادری من است.همین رشت و از سن دبیرستان باهم آشناشدیم، ایشان بعد از مرحوم پدرم ، بهترین مشوق من در ادامه ی راه شعر و شاعری است.
۵.وقتی ناراحتید چه چیزی ویا چه کسی حالتان راخوب میکند؟
وقتی ناراحتم با دخترانم تماس میگیرم یا چیزی می نویسم و گاهی موسیقی گوش میکنم. سبک میشوم.فرزندانم در مورد من بسیار مهربان و قدر شناس هستند.
۶. آیا تاکنون در مورد زنان گیلانی نوشته اید؟
به طور پراکنده مقالاتی نوشته ام.وحتا یک بارهم درصدا سیمای مرکز رشت در روز زن، برنامه ای ضبط کرده ام. کتاب(آنا)ی من دارای۸۰ شعر سپید و گفتاری در مورد مقام مادر وجایگاه زن است ومحتوای آن با دیالوگی که من به طور اخص با مادرم برگزار میکنم؛شکل گرفته است.من تنها شاعری هستم که بیش از صد شعر درباره مادر سروده ام.ازنظرمن زنان مانند گل ها،زیباترین آفریدگانِ خداوندگار جهان هستند. وحفظِ جایگاه،حرمت، وحفظ جایگاه وارزش وکرامتِ آنان واجب است خودشان هم باید قدرِ خود را بدانند.
۶ . ازنظر شما وجه تمایز زنان گیلانی در چیست؟
وجه تمایز زنان گیلانی در سادگی و خداباوری آنان لمس و درک ِ آن ها از طبیعت است که اغلب از راه کشاورزی کار در شالیزار و باغهای چای و سبزیجات
به دست می آید.این زنان از شادی های سنتی و برگرفته از آداب و رسوم خود و ثمرات طبیعت سرزمین زیبای خویش سهم دارند.
آنها شاد و لطیف اند و لباس های رنگارنگ می پوشند.در هنر و کارهای دستی سرآمدند.
لباس زنان گیلانی به علت ترکیب شادرنگ هایش،رتبه ی اولِ لباس های محلی رادر جهان به دست آورده است.
۷. مشکلات و چالش های نشر وچاپ کتاب را در کشور وگیلان چگونه ارزیابی میکنید؟
مشکلات نشر زیاداست :اول ازهمه سانسور وممیزی است؛که گستردگی ی آن باعث می شود که تعدادرویه های یک کتاب گاه به نصف رسیده ومفهوم موردنظر نویسنده عوض شود.
من خوشبختانه در ۱۰ کتابم هرگز بااین مشکل مواجه نشدم.دیگر عدم حمایت کافی از نویسندگان است.اغلب آن ها باسرمایه ی شخصی کتاب چاپ می کنند.
ومخاطب هم انتظار دارد،آن را هدیه بگیرد.فرهنگ کتاب خوانی با گسترشِ تلفن همراه،روز به روز ضعیف تر میشود.بنابراین چاپ کردن کتاب نوعی ایثار است که نویسنده از خود بروز میدهد
تاقطار ادبیات بر ریلِ خود،راهی شود.قیمت کاغذ ۲۰ هم که برابر شده و به حد کافی وارد نمی شود.در حالی که ادبیات و هنرها هویت و فرهنگ یک ملت اند.
و توقف آن به هیچ روقابل قبول نیست.
۸.توصیه شما به دختران وزنان گیلانی برای موفقیت در جامعه در عرصه های مختلف چیست؟
مسیر سنگلاخ و شرایط دشوار،همیشه وجود داشته است و دارد. مرد باید که در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیا باشد. باید توکل به خدا و درپی آن تلاش کرد.نباید ترسید و فرصت هارا از دست داد
گاهی که دشواری ها زیادتر میشود.باید شکیبا بود و خواسته هارا کمی تعدیل کرد.با کمک والدین و راهنمایی آنها یا راه های مناسب دیگر به خواسته های مناسب دیگر نزدیک شد و درخشید.
۹. چطور میتوان درعین مادر و همسر بودن باوجود وظایف مسئولیت های خاص انها بازهم یک بانوی موفق بود؟
خواستن توانستن است.اگر انسان هدف وبرنامه داشته باشد؛کارهای خودرا بر اساس الویت لیست ودسته بندی کرده،ومدیریتِ زمان زمان داشته باشد؛به همه ی کارهای خود میرسد.چون زمان همیشه هست.این ماییم که آن را از دست میدهیم.می دهیم… برایم مادر بودن امرِ مهمی بود و هست.فرزندانم که کوچک تر بودند؛ زمانِ بیشتری را به مراقبت از آنها اختصاص میدادم؛باقی،صرف کارِ اداری در بیمارستان میشد.خوشبختانه چون سرپرستار بخش کودکان بودم،سعی می کردم تمام دانش و محبتم را برای مراقبت از فرزندانم بکار بگیرم.
۱۰. عامل موفقیت خود درچه میدانید؟
در اعتماد به نفس وارزش گذاری برای اندیشه ام و پرورش آن.من شعر را درکلاس ذهن خودم آموختم.و در این راه بسیار کوشیدم.برای هر هرلحظه ی زندگیم برنامه ریزی کردم. فقط پس از انجامِ برنامه ی پیش بینی شده بود که لبخندی ناشی از خوشحالی میزدم. وحالا بزرگ ترین آرزویم این است که نام و چهره ای ماندگار از خود در ادبیات سرزمینم،ایران بزرگ و عزیز بگذارم. میدانم که از خداوند باید آرزوهای
بزرگ نمود؛چراکه تحقق آن برای پروردگار آسان است.من درشعرهایم همیشه پنجره ی دل را بازمی کنم وامید را به خانه راه میدهم حتی اگر غم را سروده باشم…
وحرف آخر
دختران وزنان گیلانی ما باید جایگاه خود رادر خانواده و جامعه پیدا کنند. اعتماد به نفس و احترام به خود داشته باشند. خود را جنسِ دوم یا ضعیف ندانند دانشِ خویش را افزایش دهند.و برای دست آوردنِ موفقیت های موردِ نظرِ خود، تلاش کنند.زیرا که بهشت را به بها می دهند نه به بهانه.
Saturday, 23 November , 2024