ندای گیلان:سریال طنز و پلیسی فوق سری با نام سابق قورباغه و قناری به کارگردانی مهدی فخیم زاده و تهیه کنندگی حبیب اله کاسه ساز با موضوع پلیسی اجتماعی آنتن شبهای نوروز سال 94 شبکه یک سیما را به خود اختصاص داده بود. تنها نکته جالب توجه این سریال،در کنار قصه تکراری آن، حضور مهدی […]
ندای گیلان:سریال طنز و پلیسی فوق سری با نام سابق قورباغه و قناری به کارگردانی مهدی فخیم زاده و تهیه کنندگی حبیب اله کاسه ساز با موضوع پلیسی اجتماعی آنتن شبهای نوروز سال 94 شبکه یک سیما را به خود اختصاص داده بود. تنها نکته جالب توجه این سریال،در کنار قصه تکراری آن، حضور مهدی فخیم زاده در دو نقش منفی و مثبت سریال بود که انصافا هم در راستای سایر نقشهایش به خوبی از عهده آن برآمده بود و یکی کاملا جدی و دیگری طنز بود. قصه این سریال درباره عملیاتی فوق سری بود که فقط 5 نفر از آن اطلاع داشتند. سرهنگ مقدم (مهدی فخیمزاده) باید به جای ناصر پاپتی (خلافکار سابقهدار) در میان قاچاقچیان نفوذ کرده و ماموریت ویژهای را به سرانجام برساند و این ماموریت هم برای پلیس و هم برای قاچاقچیان مواد مخدر ویژه است. فوق سری با هدف نحوه پیشگیری و برخورد با عاملان فروش مواد مخدر و همچنین آگاهی بخشیدن به خانوادهها درباره چگونگی نفوذ تولیدکنندگان و پخش کنندگان مواد مخدر در بین جوانان به پخش رسیده بود.نکته جالب توجه در این سریال حضور فخیم زاده در دو نقش در مقابل یکدیگر بود که برای تفکیک سرهنگ مقدم از ناصر پاپتی، صدای پاپتی را دوبله کرده بودند.یکی از حاشیههایی که زمان ضبط و بعد از پخش این سریال مطرح شد مربوط به مسائل مالی و انصراف کارگردان از همکاری با گروه بود که در نهایت سریال به دو فاز تقسیم شد و فاز اول که تا قسمت ده بود را حبیب اله کاسه ساز و فاز دوم را محمود رضوی تهیه کرد. اما بعد از پخش فوق سری مهدی فخیم زاده در صفحه فیسبوک خود گلایههایی از سانسور نقشهایش را مطرح کرد،اما این در حالی است که تهیه کننده فاز 1 این سریال این موضوع را قبول نداشت و در رسانهها گفته بود که در این سریال فقط برخی از الفاظ رکیک و ناسزاگویی سانسور شده است. در این سریال علاوه بر مهدی فخیم زاده،حبیب دهقان نسب،رامین راستاد،فریبا کوثری،شقاسق فراهانی،امیرمحمد زند و … به ایفای نقش پرداختند.شاید بیان این موضوع که هر ساله در میان سریالهای نوروزی، استقبال از کلاه قرمزی بیش از سایر سریالها است، برای رسانهای مثل تلویزیون زنگ خطری باشد،چراکه همه ساله سازندگان و مدیران سازمان صدا و سیما تمام تلاششان را به کار میبندند تا بهترین آثارشان را تحویل مخاطب دهند، اما باز هم مردم از مجموعهای که به نام کودک ساخته شده است،رضایت خاطر بیشتری دارند. از طرفی نیز ایرج طهماسب و حمید جبلی که صاحبان اصلی این اثر هستند، با خلاقیت همیشگی خود مجموعهای را به نگارش و تولید میرسانند که به نام بچهها و به کام بزرگترها است. با این حال یکی از مجموعههای تلویزیونی محبوب تلویزیون در ایام نوروز کلاه قرمزی است که هر ساله سعی میکند با افزودن بخشهایی جدید از تکراری شدن آن جلوگیری کند.سریال درحاشیه1 یا در اصل مراسمی برای آشتی مهران مدیری بعد از سریال مرد دوهزار چهره با تلویزیون. مدیری که بعد از مرد دو هزار چهره به شبکه نمایش خانگی رفت و سریالهایی مثل:گنج مظفر، ویلای من، شوخی کردم و عطسه را کارگردانی کرده بود، باز هم مثل تمام هنرمندان دیگر نتوانست در شبکه نمایش خانگی موفق باشد و ترجیح داد تا محبوبیت از دست رفته خود را در شبکه نمایش خانگی با حضور در تلویزیون به ثبات برساند. اما معادلات مدیری با وجود حساسیتهایی که همیشه در پشت دوربین از او دیده میشود،این بار به خوبی پیش نرفت و علاوه بر اینکه بازیگران،متن،کارگردانی هیچکدام به خوبی عمل نکردند، موجی از انتقادها نیز تیشه به ریشه این سریال زد تا جایی که مسئولین بر آن شدند تا با پایان زودهنگام این سریال به این موج فراگیر،خاتمه دهند و در ادامه با وعدهای دلخوش کننده به مدیری درباره ادامه ساخت این مجموعه تلویزیونی آنهم در فازی دیگر و با فضایی دیگر به این هجمه انتقادها پایان دادند.حتی یکی از بهترین شخصیتهای این سریال از سمت مردم که فردی به نام کنگر زهتاب (با بازی جواد رضویان) بود،نیز دقیقا کپی یکی از کاراکترهای حاضر در آیتمی در سریال شوخی کردم بود که حالا و در در حاشیه منتهی با حفظ اغلب تکه کلام و لحنهای پرورش یافته به یکی از شخصیتهای اصلی در حاشیه بدل شده بود. با تمامی اوصاف امید این میرفت که سری دوم در حاشیه بهتر از سری اول آن باشد، اما باز هم امیدها نا امید شد و با اینکه فضا،بازیگران و حتی قصه از پایه و اساس تغییر کرد، اما مدیری شکست بزرگی را در کارنامه کاری خود رقم زد. سوالی در اینجا پیش می آید که عناصر مشترکی چون کارگردان،نویسنده و برخی از بازیگران در سریال پرمخاطب قهوه تلخ و درحاشیه وجود داشتند،اما با این اوصاف مشخص نیست که مشکل کار را باید در کدام شاخه جست و جو کرد!سر به راه عنوان دیگر سریال نوروزی در این باکس بود که به کارگردانی سعید سلطانی و تهیه کنندگی ایرج محمدی از شبکه سه سیما پخش شد. قصه این سریال درباره جوانی خلافکار نوپایی بود که به جای زندان مجبور به گذراندن دوره محکومیت خود در یک موسسه خدمات اجتماعی میشود. این سریال از لحاظ خط روایی و قصه، از داستان محکم و جذابی بهره نبرد و شاید یکی از دلایلش حضور نویسندهای بود که تا به حال تجربه سریال نویسی نداشت و در پیش بردن بار کمیک سریال تاحدودی میلنگید. در سر به راه مسعود کرامتی،شقایق دهقان،الناز حبیبی،بیژن بنفشه خواه،سیاوش خیرابی و … به نقش آفرینی میکردند.از عنوان سریال کاملا پیداست که داستان آن پیرامون مسائل هوایی و هواپیما است. در اصل هواپیما ربایی تم اصلی این سریال بود که به کارگردانی محمدرضا آهنج از شبکه افق و بعدها از شبکه سه سیما بروی آنتن رفت. موضوع اصلی این سریال، هواپیما ربایی بود و همین سوژه جدیدی برای پرداخت به یک اثر تلویزیونی است. این سریال از حضور تعداد زیادی از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون استفاده کرده بود و اگر بخواهیم به دلیل موفقیت نسبی این سریال اشاره کنیم،بیشتر باید به سمت سوژه آن رویم که برای مخاطب جدید و البته جذاب بوده است.تعدد بازیگران گاهی ممکن است به موفقیت اثر کمک کند و گاهی هم نیز باعث میشود تا به موفقیتش لطمه خورد.کمک به موفقیت از این جهت که برای آندسته از مخاطبینی که ذهنشان با تنوع بازیگران همسو است و لطمه به موفقیت برای آندسته از مخاطبان که به بازیگران ثابت در سریالها عادت کردهاند. آسمان من بازیگران بسیاری داشت که از جمله آنها میتوان به دانیال حکیمی، حسن پورشیرازی، آتیلا پسیانی، حمید عطایی، امین حیایی، حامد بهداد، پژمان بازغی، سروش صحت، رحیم نوروزی، عمار تفتی، افشین زی نوری، ویدا جوان، سودابه بیضایی، الهام چرخنده، شهرام عبدلی، صالح میرزاآقایی و اشاره کرد.تنهایی لیلا شاید بدترین نام انتخابی برای این ملودرام اجتماعی بود. سریالی که مضمون آن برگرفته از یک درام عاشقانه بود و با عدول از خط قرمزهایی که همیشه در سازمان صدا و سیما وجود داشته است،توانست روایتی عاشقانه را به راحتی بیان کند. قصه عشق ناگهانی دختری متمول به نام لیلا به محمد متولی امامزاده که با امتناع از جانب محمد و اصرار از جانب لیلا پیش رفت تا جایی که به ازدواج منجر شد و … تکنیکهای به کار گرفته شده در این سریال کاملا بیانگر این بود که زوج لطیفی و حامد عنقا بعد از تجربه ناموفق قلب یخی بار دیگر تواناییهای خود را در استفاده از فلش فوروارد به نمایش گذاشتهاند. از طرفی انتخاب بهروز شعیبی به عنوان نقش محمد متولی امامزاده بسایر درست و حساب شده بود،اما این حضور برای خود شعیبی زنگ خطری به حساب میآمد چراکه وی شخصیتی همچون محمد را در فیلم سینمایی طلا و مس نیز بازی کرده بود و تکرار دوباره این نقش میتوانست او را به تکرار نزدیک کند که حال باید ببینیم انتخابهای بعدی او چگونه خواهد بود. از طرفی مینا ساداتی که برای اولین بار در تلویزیون حاضر شده بود، توانست به خوبی از ایفای نقش لیلا برآید و در این زمینه چهره و فیزیک معصوم ساداتی به کمک او آمد. از دیگر بازیگران این سریال میتوان به حسن پورشیرازی،اکبر زنجانپور،آفرین عبیسی،برزو ارجمند،نسرین مقانلو اشاره کرد.
یکی از سه سریال پلیسی که در سال گذشته از شبکههای سیما پخش شد،سریالی با نام میکائیل بود که به قلم سعید نعمت اله و کارگردانی سیروس مقدم از شبکه یک بروی آنتن رفت.همانطور که از نام مجموعه پیداست، میکائیل نام قهرمان اصلی این سریال بود،پلیسی به ظاهر مثبت، اما یاغی که نقش سریال سیروس مقدم را به نمایش درآورد و کامبیز دیرباز با خصیصههایی که از بازیهایش در آثاری نظیر اخراجیها، تب سرد،تب سرد و … تا به حال دیدیم، به خوبی توانسته بود از عهده نقش اصلی این سریال برآید. میکائیل، پلیسی جدید را در قاب تلویزیون به تصویر کشید و در این سریال برای اولین بار از پلیسهای اتوکشیده و صرفا مثبت خبری نبود و نعمت اله با قلم متفاوت خود دست به خلق پلیسی سرکش زده بود و با استفاده از فضای اکشنهای هالیوودی آنهم در جزیرهای دورافتاده از جهت اقلیمی توانسته بود تا حدودی به قاعده و اصول سریال سازی هالیوود نزدیک شود که تا با آثاری که تا به حال در تلویزیون دیده بودیم کمی فاصله داشت.پلیسی که برای پاکسازی شهری دورافتاده به نام شصت کیلومتر از دست اشرار تمام تلاشش را به کار میگرفت، اما در این میان با موانعی مواجه میشد که اینها گاه به خانوادهاش نیز اصابت می کرد و او را در دوراهی انتخاب شغل و خانواده قرار میداد. طبق قاعده قلم نعمت اله که متاسفانه سالهاست سایر سازندگان آنرا به فراموشی سپردهاند، همیشه قهرمان در کنار ضد قهرمان تعریف میشود و این بار میکائیل در کنار شخصیتی به نام آقا خان با بازی علیرضا خمسه تکامل یافت. خمسه که در این سالها با اینکه در ژانر کمدی بیشتر درخشیده بود،اما کاراکتر آقا خان را به گونهای بازی کرد که نظر منتقدان را به خود تغییر داد و در نقشی بسیار جدی و حتی خشن که برگرفته از شخصیت پدرخوانده بود،بازی کرد. خمسه این بار با حضور در سریال میکائیل طوری در ذهن مخاطب نشست که هر فردی به سختی میتوانست او را در نقش باباپنجعلی ساده و دوست داشتنی پایتخت باور کند.کاراکتر آقاخان ضدقهرمان قصه میکائیل بود و با بازی خیره کننده خمسه به یکی از نقش آفرینیهای ماندگار او بدل شد. در سریال میکائیل بازیگرانی چون پرویز پورحسینی،کامران تفتی،بهنوش طباطبایی،متین ستوده و … بازی کردند.
بعد از سریالهایی چون: ساختمان پزشکان و پژمان که نقطه عطفی در کارنامه سروش صحت بودند، اما شمعدونی که آخرین ساخته این نویسنده و کارگردان بود، برگشتی به عقب را برایش رقم زد. استفاده از قصه خانوادگی در کنار موقعیتهای جالب از نظر نویسنده و کارگردان که گویا فقط برای خودشان خندهدار بود،یکی از دلایل عدم جذابیت این سریال از جانب مخاطب شد.همچنین حضور بازیگرانی مثل آتنه فقیه نصیری که پیشتر شاهد نقش آفرینی وی در سریالی کمدی نبودیم و محمد نادری که برای اولین بار نقشی را در تلویزیون به او سپرده بودند، باعث لطمه زدن به موفقیت این سریال شد.صحت به همراه ایمان صفایی گویا بر این باور بودند که با توجه به ساختههای قبلی شان،این بار نیز هر چه بسازند با اقبال عمومی مخاطب مواجه خواهد شد و در زمینه قصه،انتخاب بازیگر،ایجاد موقعیتهای کمیک نتوانستند موفقیت آثار قبلیشان را ادامه دهند. این سریال یه دلیل عدم رعایت ادب و اخلاق میان کاراکترهای خانوادهها به شدت از سوی مخاطبان مورد نقد قرار گرفت.
یکی از ضعیفترین سریال های سال 94، آقا و خانم سنگی آخرین ساخته شاهد احمدلو بود. داستان این سریال، کلیشه نخ نما شده ازدواج بود که با پرداخت نادرست به فاجعهای کاریکاتور گونه بدل شده بود. کلیت این سریال پیرامون ازدواج سه خواهر با اختلاف سنی نسبتا کم رخ میداد،در ابتدای داستان طی ماجرایی برای دختر کوچکتر خانواده خواستگاری میآید و خانواده دختر،جواب مثبت به این خواستگاری را در گرو ازدواج دو خواهر بزرگتر اعلام میکنند و در همین روند، خواستگار خواهر کوچکتر برای دو خواهر دیگر به عبارتی آستین بالا میزند و زمینه ازدواج آن دو را مهیا میکند که در انتها تلاشهایش به ثمر نشسته و میتواند با دختر مورد علاقهاش ازدواج کند. اما در این میان میبایست اشارهای به حضور کامبیز دیرباز در این سریال داشت که بین دو سریال موفق میکائیل و پشت بام تهران، حضورش در آقا و خانم سنگی چند گام به عقب در کارنامه بازیگریاش به شمار میرفت. سوسن پرور،یاسمینا باهر،حدیثه تهرانی،هومن حاجی عبدالهی و … از بازیگران آقا و خانم سنگی بودند.
دومین سریال فریدون جیرانی با موضوع مسائل هستهای که موضوع روز جامعه به شمار میرفت، یکی از سریالهای سال 94 بود.جیرانی که در تلویزیون رد خوبی از خود برجای گذاشته است،این بار برخلاف مرگ تدریجی یک رویا، ساخت اثری پیرامون مسائل هستهای را به دیگر ژانرها ترجیح داد و با انتخابهای درست و به جا در زمینه بازیگران،قصهاش را به درستی پیش برد.حضور گروه تصویربرداری در خارج از کشور و بهره گرفتن از بازیگرهای غربی در جهت پیش بردن داستان گزینه خوبی برای این سریال بود،اما این موضوع به همینجا ختم نشد و به دلیل استفاده از زبانی دیگر در کلام بازیگرهای خارجی،کارگردان به ناچار مجبور شده بود تا از زیرنویس فارسی برای مخاطب ایرانی استفاده کند که همین مسئله باعث ریزش مخاطب در قسمتهای ابتدایی سریال شد،چراکه از حوصله وی خارج بود و ترجیح میداد تا سریالهای راحتتری را به تماشا بنشیند.نکته دیگر در مورد تعبیر وارونه یک رویا تقارن زمان پخش آن با موضوعات هستهای روز در ایران بود و مسئولین شبکه یک سیما، بهترین زمان را برای پخش این سریال در نظر گرفته بودند. امیر جعفری،فرهاد قائمیان،نگار عابدی،پانته آ بهران،فرزین صابونی،نیما نادری و … در این سریال بازی میکردند. البته این سریال از میانه به بعد دچار افت شد و یکی از نقاطی که مایه تعجب بود، انتقام جویی امیر جعفری بازیگر نقش اول سریال بود که برای یافتن و نجات دختر و دامادش بدون کمک از نهادهای امنیتی خود به تنهایی به کشور همسایه سفر کرد!
چهارگانه پایتخت اینبار با یک اشتباه آغاز شد و آن هم این بود که تا به حال سه گانه قبلی را در نوروز دیده بودیم و اساسا این سریال متعلق به باکس نوروزی سیما بود و بر همین اساس طراحی شده بود،اما به یکباره به دلیل خالی بودن آنتن شبکه یکو البته استقبال مخاطب از این سریال،مسئولین دستور ساخت آنرا برای ماه رمضان به گروه تولید ابلاغ کردند. محسن تنابنده ک سه فصل پایتخت را با طراحی 15 قسمت نوشته بود،این بار باید قصه خود را در 30 قسمت به پایان میرساند و همین موضوع باعث شده بود در کنار کمیک بودن سریال،فاکتورهای دیگری نیز چون دعواهای دنباله دار بین نقی و هما چاشنی کلیت سریال شده تا عملا کارگردان و نویسنده در بخش تعدد قسمتها به مشکل برنخورند.همچنین استفاده گل درشت و غیر حرفهای از اسپانسر مثل پایتخت 3 ذوق مخاطب را کور میکرد. خط اصلی روایت سری چهارم این مجموعه تلویزیونی حول ساخت و سازهای غیر قانونی در شهرستان ها و دغدغههای هما برای حضورش در شورای شهر بود که آنقدر گسترده بود که سی قسمت سریال مناسبتی ماه رمضان را به نتیجه برساند. پایتخت 4 مخاطب را کمتر به خنده وا می داشت و در کل شاید تا حدودی تصور او را نیز از پایتخت های قبلی تغییر داد و روی دیگر زندگی نقی و هما را به مردم نشان داد. محسن تنابنده،احمد مهرانفر،علیرضا خمسه،ریما رامین فر،نسرین نصرتی و … بازیگران پایتخت بودند.
سومین سریال مازیار میری که اتفاقا هر سه آنها منحصرا برای ماه رمضان ساخته شده است، گاهی به پشت سر نگاه کن نام داشت. سریالی که بر خلاف داستان یک خطی که در رسانهها منعکس شد، روایتی معماگونه از یک ماجرای خانوادگی را بیان میکرد.داستانی در گذشته اتفاق افتاده بود که پرونده آن هنوز بسته نشده و به زمان حال نیز راه پیدا کرده بود.ماجرا از این قرار بود که دو دوست صمیمی حدود بیست سال پیش گنجی را پیدا کردند که یکی از آنها در سانحه تصادف جان خود را از دست داد و به واسطه حضور امین تارخ که یکی از نقشهای اصلی سریال بود، قصه به آینده منتقل شد.افشین هاشمی که بازیگر و کارگردان تئاتر است،در این سریال وظیفه انتخاب بازیگران را به عهده داشت و به همین دلیل اغلب بازیگرهای تئاتری را برای این سریال انتخاب کرده بود که از جمله آنها میتوان به سعید چنگیزیان و امیرکربلایی زاده اشاره کرد. روایت قصه خانوادگی با تم معمایی از جذابیتهای گاهی به پشت سر نگاه کن بود و حضورش در باکس رمضانی رسانه ملی به دلیل کم اهمیت نپنداشتن اعمال انسانها در گذشته بود. در این سریال امین تارخ،بهاره کیان افشار،هدایت هاشمی،الیکا عبدالرزاقی،محمد متوسلانی و … به ایفای نقش پرداختند.این سریال را میتوان موفقترین اثر ماه رمضانی سال 94 دانست که متاسفانه به دلیل زمان پخش نامناسب به خوبی دیده نشد.
یکی از معضلاتی که اینروزها در ساخت سریالهای تلویزیونی به کثرت شاهدش هستیم، دنباله سازی سریالها است. به این گونه که اگر سریالی در بازخوردهای مردمی موفق عمل کند ، مسئولین نیز به ادامه ساخت آن در فصلهای دیگر ترغیب میشوند. دردسرهای عظیم نیز مثل پایتخت یکی دیگر از همین سریالها است که تا به حال دو سری از آن روانه آنتن رسانه ملی شده است. برزو نیک نژاد در اولین تجربه کارگردانی تلویزیونی، دردسرهای عظیم1 را برای پاییز سال 92ساخت و اینبار بر اساس درخواست شبکه به تعداد قسمتهایی کمتر از سری قبل رضایت داد تا آنتن ماه رمضان را از آن خود کند. قصه داستان پیرامون لطیف با بازی جواد عزتی میگذشت که اصولا فردی بد بیار بود و در هر شرایطی قرار داشت،بدترین اتفاقها برایش میافتاد.در فصل اول این سریال شاهد ماجرای ازدواج لطیف-که عاشق بازیگری بود- با بهار بودیم و در فصل دوم ماجراهای این دو را بعد از ازدواج به نظاره نشستیم. در کل نیک نژاد به خوبی از حضور جواد عزتی به عنوان یک کمدین در خلق فضاهای کمیک بهره برده بود و در کنار او، از بازی مهدی هاشمی با بازی جدیاش در جهت تکمیل فضا و قصهاش استفاده کرده بود.نکته جالب توجه در سری دو این سریال،حضور دختر بچه ای هشت ماهه بود که با بازیگردانی و هدایت خوب نیک نژاد، یکی از استارهای سریال وی به شمار می رفت. در مجموع دردسرهای عظیم 2 بلوغی چشم گیر در روند کاری کارگردان اثر داشت. مهدی هاشمی،الناز حبیبی،شهین تسلیمی،امیر غفارمنش،مریم سعادت،پرستو گلستانی،مهران رجبی و … بازیگران این سریال بودند.
یکی دیگر از سریالهای پلیسی سال 94 سریال آمین به کارگردانی مشترک منوچهر هادی و بهرنگ توفیقی بود.این سریال برخلاف خوش ساخت بودنش، در زمینه قصه لنگ میزد و مشخص نبود قصه از کجا آمد و به کجا رفت! هادی ساعی برای اولین بار بازیگری را با حضور در سریال آمین تجربه کرد و فقط در اجرای حرکات اکشن به خوبی درخشید.داریوش فرهنگ نیز با این سریال،پس از سالها در تلویزیون ظاهر شده بود و نقش پلیسی مثبت را ایفاگر بود. یکی از اشکالهای کلی و بزرگ این سریال دو کارگردان بودن آن بود که حاشیههایی را در پی داشت.منوچهر هادی بعد از اختلافش با تهیه کننده، از سریال کناره گیری کرد و بهرنگ توفیقی را به گروه پیشنهاد داد و توفیقی با سبک کارگردانی همیشگی خود سریال را هدایت کرد.اما همین موضوع لطمه جدی ای به سریال وارد کرد و دو دست شدن آن کاملا مشخص بود. در آمین امین حیایی،داریوش فرهنگ،بهناز جعفری،آشا محرابی،سودابه بیضایی،شاهرخ استخری و … بازی میکردند.
اگر بگوییم نسخه زنانه سریال پرده نشین به کارگردانی بهروز شعیبی بیراه نگفتهایم البته با حفظ نام تهیه کننده.محمد مهدی عسگر پور بعد از جراحت و شیدایی که سریالهای موفقی نیز بودند،این بار به سمت قصهای زنانه رفته بود و این داستان را در مناسبتی چون ماه صفر به تصویر و پخش کشید.قصه پیرامون زندگی زنی واعظ با بازی مرجانه گلچین میگذشت که طی اتفاقی زندگیاش دستخوش ناملایماتی میشود و وارد ماجرای رقابت با هوو(زن شوهر از دست رفتهاش) البته در خور جایگاه و شان خود میشود. بزرگترین اشتباه کارگردان نفس گرم که در دو سریال اخیر خود از بهترین انتخابها در زمینه حضور بازیگران بهره برد، حضور مرجانه گلچین در نقش واعظ و به عبارتی خانم جلسهایِ داستان نفس گرم بود. گلچین که در این ده ساله اخیر در حوزه کمدی به خوبی درخشیده بود،این بار به گفته خودش رجعتی به دهه شصت بازیهایش در تلویزیون کرده بود و نقشی صرفا جدی بدون هیچ دستمایه کمدی را به اجرا درآورده بود که در شرایطی گاهی به تصنعی بودن نیز طعنه میزد. اما همانطور که در ابتدا اشاره کردیم،کلیت و فضای این سریال به دلیل به تصویر کشیدن زندگی واعظ در نفس گرم و روحانیون در پرده نشین خط روایی یکسانی داشت. محمود پاک نیت،سیما تیرانداز،حامد کمیلی،لیندا کیانی و … در این سریال بازی میکردند.اولین سریال 110 قسمتی سیما به کارگردانی جواد افشار و تهیه کنندگی محمدرضا شفیعی با آنکه از سال قبل و در دوران ریاست سابق سازمان صدا و سیما پخش آنونسهایش از تلویزیون آغاز شده بود، نتوانست آنطور که باید و شاید مخاطبان و منتقدان و حتی اهالی رسانه را جذب کند. سریالی که سه دوره مهم تاریخ کشور ایران را واکاوی میکرد در قصه و کارگردانی لنگ میزد و به عبارتی میتوان گفت مهندسی نشده نوشته و پرداخت شده بود. حضور مهراوه شریفی نیا در نقش اصلی این سریال، در ابتدا جای تعجب همگان را به خود جلب کرد و برخیها صحبت از نتیجهای نا مطلوب میکردند اما نباید از حق گذشت که بخشی از بازی او در این سریال به خصوص بازی مقابل مادرش آزیتا حاجیان آن هم در سکانسهای احساسی به ویژه اعدام بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت.نمیتوان گفت قالب بازیهای بازیگران این سریال خوب نبود،بلکه هر کدام از این بازیگران که به تنهایی برای خود وزنهای به حساب میآمدند، تنها در سکانسهایی توانستند توانایی مطلق خود را به نمایش بگذارند که شاید یکی از دلایل آن طولانی بودن سریال بود. در کنار نقاط ضعفی که این سریال داشت،بخشهای مربوط به جنگ به خوبی تصویر شده بود که این موضوع به واسطه حضور کارگردان اثر در جبهههای جنگ مرتبط بود،فضاسازی خاکریزها،حضور تانکهای عراقی و … از نقاط بارز این سریال به شمار میآمد. آزیتا حاجیان،حسن پورشیرازی،مهدی پاکدل،رضا توکلی،مهدی سلطانی،علی شادمان،روح اله کمانی و … در کیمیا بازی میکردند.تنها سریال تاریخی سال 94، آخرین ساخته محمدرضا ورزی بود. معمای شاه که از همان شروع ساخت چندین بار با بی پولی سازمان صدا و سیما روبرو شد، یکی از سریالهای پر بازیگر امسال بود که به زندگی محمدرضا شاه پهلوی از دوران قبل از حکومت بر ایران تا بعد از مرگ وی میپردازد. ویژگیای که این سریال به نسبت سایر سریالها دارد، این است که پخش آن هنوز هم ادامه دارد و احتمالا تا پایان سال 95 بر روی آنتن است.ورزی در این سریال حساسیت ویژهای روی بخش تاریخی اثر خود داشته است و این موضوع با حضور گروههای تحقیقی و تاریخی در تیتراژ سریال به خوبی پیداست،از طرفی به تفصیل برخی از حوادث آن برهه از تاریخ کشور را به نمایش گذاشته است تا افرادی که اطلاعات تاریخی ضعیفی دارند بتوانند از این طریق با تاریخ کشور خود آشنا شوند.یکی دیگر از ویژگیهای بارز این سریال استفاد از بازیگران با چهرههایی شبیه به واقعیت شخصیتهای تاریخی بود،حتی ممکن است بازیگری در بین اسامی بازیگران معمای شاه باشد و تا به حال و قبل از حضور در این سریال در اثر شاخصی بازی نکرده باشد، اما برای بازی در این سریال از روی شباهت چهرهاش با شخصیت تاریخی مربوطه انتخاب شده باشد.آخرین سریالی که در سال 94 از شبکه یک سیما بروی آنتن رفت و از استقبال خوبی هم برخوردار بود، سریال پشت بام تهران به کارگردانی بهرنگ توفیقی و نویسندگی سعید نعمت اله بود.سریالی با روایت متفاوت از جنس سعید نعمت اله که اینروزها با دیالوگهای منحصر به فرد خود مخاطب را تا حدی پرتوقع کرده است. قصه این سریال همانند سایر سریالهای نعمت اله از داستانهایی در هم تنیده تشکیل شده بود و روایت ضدقهرمانی به نام غیاث بود که در کودکی مشکلاتی داشته و این مشکلات در بزرگسالی نیز گریبان او و خانوادهاش را میگیرد. باز هم انتخاب بازیگر در سریالهایی که نویسندهشان نعمت اله است، به خوبی صورت گرفته بود و هر کدام از بازیگران به درستی سر جای خود قرار گرفته بودند. تنها تفاوت این سریال که اتفاقا به خوبی هم پررنگ شده بود، حضور عنصری به نام دختربچهها در خانواده بود که رنگ و بویی دیگر را به این کار داده بود و علاوه بر اینها به روابط عاشقانه بین پدر و دختر نیز پرداخته بود.اما بهرنگ توفیقی نیز با همان نوع کارگردانی خود که امضای ثابتی پای کارهایش است و قاب بندیهای خاصش که در پایان هر سکانس روی صورت بازیگران زوم میشد،توانسته بود کاری متفاوت را از خود به نمایش بگذارد. ضمن اینکه نعمت اله برای اولین بار قصهای عاشقانه را بین کاراکترهای اصلیاش در سریال در نظر گرفته بود و از آن به خوبی استفاده کرده بود. ثریا قاسمی،لیندا کیانی،آزاده صمدی،نوید خداشناس،اندیشه فولادوند و … بازی میکردند.انتهای پیام/
Saturday, 23 November , 2024