در سال ۹۵؛ رسانههای سنتی، نقش مسئولانهتری داشتند و در مقابل، رسانههای جدید، در برخی موارد به رشد بحران مبادرت کردند و حس ناامنی عمومی را دامن زدند؛ گرچه نقش آگاهی بخش آنها قابل کتمان نیست.
به گزارش ندای گیلان، رسانهها در آخرین سال از اولین دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، سال نسبتاً امن و پُرباری را سپری کردند. صدای منتقدان دولت، به جهت تعدد امکانات و تجهیزات، بلندتر بود. آنها هر آنچه خواستند، بدون پردهپوشی و سانسور، گفتند و نوشتند، ولی به دلیل مشکل اعتبار پیام نزد مخاطب، چندان اثرگذار نبودند. رسانههای حامی دولت نیز به دلیل فقدان انسجام در تیم رسانهای حسن روحانی، به شکل پراکنده و ابتکاری، کار خود را پیش بردند. نقش جریانسازی رسانههای موبایلی در این سال، به شدت افزایش یافت و میداندار شد، اما به جهت مشکل اعتماد مخاطب، هنوز رسانههای سنتی حرف آخر را میزنند.
در سال 1395، کشمکش رسانههای سنتی و رسانههای اجتماعی جدید، همچنان ادامه داشت و حجم مخاطب بیست میلیونی، قدرت جریانسازی فوقالعادهای به رسانههای اجتماعی موبایلی داد؛ به نحوی که آغازگر هر ماجرای رسانهای این شبکهها بودند. قدرت فزاینده آنها، نقش نظارتی رسانهها را پررنگ کرده و اثرگذاری افکار عمومی بر عملکرد حاکمیت را فزونی داده است. دولت حسن روحانی، با وجود پرداخت هزینه، پای قول خود ایستاد و مانع از فیلترینگ شبکههای اجتماعی تاثیرگذار شد و این ایستادگی و پایبندی به قول، اثر مهمی در رضایتمندی نسبی نخبگان از مجموع عملکرد دولت داشته و اثر آن در رای مردم در انتخابات اردیبهشت دیده خواهد شد.
رسانهها در سال 95 آرام بخش فضای عمومی کشور بودند و در عین حال مطالبات جامعه را به خوبی پیگیری کردند. به واقع رسانهها هم صدای مردم و هم حافظ امنیت ملی بودند و نقش راهبردی خود را در فضای سیاسی و اجتماعی کشور با قدرت ایفا کردند. میزان تحمل پذیری مسئولان کشور نسبت به رسانهها افزایش محسوسی داشت؛ گرچه دلیل آن علاوه بر رشد فرهنگی کشور، خصلت کنترلناپذیری رسانههای جدید بوده است. دولت روحانی، در تحقق وعدههای رسانهای خود موفق بود و روند حاکم بر نظارت و واکنشهای دولت به منتقدان، منطقی و قابل دفاع بود.
کارنامه رسانهها در سال 95 کارنامه پُرباری است که من در چند بخش آن را خلاصه کردهام. مهمترین کارکرد رسانهها، نظارت بر محیط است. کارکرد نظارتی، شامل رساندن اخبار توسط رسانهها میشود که برای جامعه ضروری است؛ البته کارکرد نظارتی و مراقبتی، میتواند موجب چندین کژکارکرد هم بشود؛ مانند بهوجود آمدن وحشت از تأکید بیش از حد بر خطرات و تهدیدها در جامعه. نظریهپردازان ارتباطات چون لازارسفلد و مرتون، از کژکارکردی تخدیری نام بردهاند، که در اثر جذب بیش از حد اطلاعات، افراد دچار بیاعتنایی و رخوت میشوند. ارائه بیش از حد اخبار خارقالعاده، احتمال دارد ارتباط مخاطبان را با آنچه واقعی و معمول است، کاهش دهد.
در سال 95 رشد اعجابانگیز رسانههای اجتماعی مخصوصاً تلگرام، باعث افزایش بیرویه اطلاعرسانی شد و در مواردی چون حادثه پلاسکو، سیل سیستان، ریزگردهای خوزستان و مواردی از این قبیل، سوای اثرات مثبت پیشگیرانه، به حس ناامنی در جامعه تا حدی دامن زد و دولت را مجبور به اقدامات انفعالی و روزمرگی و دور شدن از کار برنامهای نمود.
کارکرد دیگر رسانهها، کارکرد آموزشی یا انتقال فرهنگ است؛ رسانههای ارتباطی، خواه برای این کار برنامهریزی شده باشند و خواه نشده باشند، آموزش دهندهاند. رسانهها فراهمآورنده دانش و شکلدهنده ارزشها هستند و مردم همواره از آنها تأثیر میپذیرند و میآموزند. اهمیت وظیفه آموزشی رسانهها، بهحدی است که بعضی از جامعهشناسان برای آنها نقش آموزش موازی یا آموزش دائمی قائل هستند. جامعهشناسان معتقدند که رسانهها، با پخش اطلاعات و معلومات جدید، وظیفه آموزشی انجام داده و دانستنیهای عملی، فرهنگی و اجتماعی مخاطبان خود را تکمیل میکنند.
در سال 95 رسانه اجتماعی تلگرام، نقش بزرگی در این زمینه داشت و اطلاعات عمومی مردم را بالا برد؛ البته در این میان اطلاعات غیرموثق و غلط نیز به شکل لجام گسیختهای عرضه شد که در هر حال تاثیر خود را داشت. رسانههای چاپی نیز در این زمینه تحرکات خوبی داشتند و برای جذب مخاطب، مبادرت به تهیه و انتشار مطالب آموزشی خوبی کردند که نقش خوبی در ارتقای فرهنگی جامعه خواهد داشت. البته برخی معتقدند ورود رسانهها به عرصه آموزش، موجب کاستن خردهفرهنگها و تقویت جامعه تودهوار میشود. معنی جامعهتودهدار این است که ما بهخاطر رسانهها، گرایش بیشتری پیدا میکنیم به اینکه به شیوه یکسانی صحبت کنیم، به شیوه یکسانی فکر کنیم و کنش و واکنش ما مثل هم باشد. در کنار این گرایش به یکدستسازیها، این اتهام وجود دارد که رسانهها مانع رشد فرهنگی میشوند.
رسانهها، کارکرد سرگرمسازی و پرکردن اوقات فراغت هم دارند. آنها با پخش و انتشار برنامههای سرگرمکننده بر الگوی رفتار اوقات فراغت انسانی اثراتی تعیینکننده دارند و از این طریق است که فرد از تنهایی و زندگی سخت روزمرهاش رهایی مییابد و با محیط بیرونی تماس برقرار میکند و ذائقه و سلیقه عمومی از نظر هنری بالا میرود. در این زمینه نیز در سال 95، رسانه های جدید، گوی سبقت را از رسانههای سنتی ربودند و در سالی که گذشت، گوشیهای هوشمند به عنوان رسانه همراه مردم، بخش مهمی از اوقات فراغت مخاطبان را پُر کرد؛ البته برخی منتقدین اعتقاد دارند که رسانههای جدید، با این برنامههای سرگرمکننده، انسانها را بهسمت غفلت تشویق و ترغیب کرده و سلیقه عمومی را تنزل داده، مانع رشد توجه به هنر و تمجید آن شده و هنر متعالی را خراب میکنند.
در سال 95 رسانهها در زمینه کارکرد نوگرایی و توسعه، عملکرد خوبی از خود نشان دادند. فرایند توسعه در کشور، رابطه پایداری با تعامل میان مردم و مشارکت فعال گروههای اجتماعی دارد که این امر صورت نمیگیرد، مگر در پرتو نظام جامع ارتباطی-اطلاعاتی که میتواند تا حد زیادی در رفع اختلافات و تضادهای موجود در ارزشها و رفتارهای مردم و فراهم آوردن محیط مساعد برای توسعه ملی مؤثر باشد. در سال 95، بحث اقتصاد مقاومتی به عنوان توسعه درونزا، در رسانهها به خوبی تبیین و دنبال شد؛ گرچه محتوای رسانهای در این زمینه بیشتر حالت پروپاگاندا داشت و صدای مخالفان این ایده شنیده نشد، بنابراین اثرگذاری مطلوب بر مخاطب را نتوانست داشته باشد.
نقش رهبریکننده رسانهها و اثر آنها در بیداری و ارشاد افکار عمومی، امری واضح است و روز بهروز بر اهمیت آن افزوده میشود، در نظامهای دموکراتیک، رسانهها میتوانند در راه گسترش ارتباط میان حاکمیت و مردم، خدمات مهمی را انجام دهند و بهعنوان آیینه تمامنمای افکار عمومی در جلب همکاری مردم و شرکت دادن آنها در امور اجتماعی، تأثیر فراوانی بهجای بگذارند. البته رسانهها با انگیزهسازی در مخاطب، میتوانند ایجاد مشارکت اجتماعی کنند. این مهم، یعنی انگیزهسازی برای مشارکت، نیازمند شناخت درست از نیازهای مخاطبان است.
در سال 1395 رسانهها در این زمینه ضعیف عمل کردند و در اغلب موارد، خواستههای محفلی و جناحی به منافع ملی ترجیح داده شد که در رشد منفینگری نسبت به کل حاکمیت اثرگذار بود. رسانههای مخالف دولت، با بزرگنمایی نقاط ضعف و تاکید بسیار بر ناکارآمدی دولت و تاکید بسیار بر حقوقهای نجومی و فساد مدیران، و در سوی مقابل، تلاش رسانههای مستقل و حامی دولت بر برجسته ساختن فساد در دولت نهم و دهم و همچنین پرداختن به املاک نجومی در شهرداری و نظایر آن، مخاطبان را به سمت ناکارآمدی کل سیستم هدایت کردند. ادامه این روند مخرب، با منافع ملی کشور در تناقض خواهد بود.
رسانهها کارکرد بحرانزدایی دارند و باید در عرصه مقابله با بحرانهای اجتماعی، به ایفای نقش بپردازند و در کاهش بحرانهای مختلفی مانند بحران هویت یا حوادث تهدیدکننده ثبات اجتماعی، کارکرد مؤثری داشته باشند. در این زمینه رسانهها در سال 95 کارکرد مناسبی داشتند و نقش ارزشمندی در بحرانزدایی داشتند و با مسئولیتپذیری به مقابله با بحرانها پرداختند. در این زمینه رسانههای سنتی، نقش مسئولانهتری داشتند و در مقابل، رسانههای جدید، در برخی موارد به رشد بحران مبادرت کردند و حس ناامنی عمومی را دامن زدند؛ گرچه نقش آگاهی بخش آنها قابل کتمان نیست.
اعطای پایگاه اجتماعی، دیگر کارکرد رسانههاست. رسانهها با دادن معروفیت به اشخاص و گروهها به آشکار کردن یا ارتقای پایگاههای آنان میپردازند. قبلاً رسانههای سنتی به شکل محدود و مشخصی به این کار میپرداختند. رسانههای موبایلی این وضعیت را کاملاً تغییر داده و در سال 95 شاهد معروفیت افرادی بودیم که توسط رسانههای جدید برجسته شده بودند. این روند همچنان ادامه خواهد یافت و رسانههای جدید در این زمینه جایگزین رسانههای سنتی مخصوصاً رسانه ملی خواهد شد.
کوتاه سخن اینکه رسانهها در سال 95 بخش مهمی از مرحله تثبیت و گسترش رسانههای اجتماعی را تجربه کردند. در سال 96 این شرایط تداوم خواهد داشت و مخاطبمحوری، رمز موفقیت هر رسانهای خواهد بود./ ایلنا
Wednesday, 12 March , 2025