سرویس حوادث ندای گیلان؛سجاد یک سال دارد و فیروزه مادر سجاد ۲۶ ساله و معتاد  به هروئین و شیشه است که با بهروز معتاد به  شیشه و هرویین و فروشنده مواد ازدواج کرده است. عمه سجاد به خانه ایرانی پاکدشت جمعیت امام علی (ع) مراجعه کرده و با شرح وضعیت سجاد و گزارش شکنجه‌های جسمی، جنسی و روحی که این نوزاد یکساله از طرف پدر و مادر خود می‌بیند تقاضای گرفتن بچه و تحویل به بهزیستی را کرد.
با مراجعه و تحقیق مددکاران خانه ایرانی پاکدشت جمعیت امام علی و صحبت با فیروزه متوجه شدیم که او به شدت از شوهر خود ترسیده و بهروز از سجاد و شکنجه‌هایی که این نوزاد را می‌دهد به عنوان وسیله‌ای برای وادار کردن فیروزه به موادفروشی و کسب درآمد از طریق گدایی و… استفاده می‌کند.
علائم انواع کبودی روی صورت و بدن نوزاد توسط اعضای جمعیت امام علی مشاهده شد و طبق گفته سارا (خواهر سجاد) و فیروزه، سجاد تحت شکنجه‌هایی از از جمله:
آزار از طریق واردسازی صدمات جسمی به دهان، سینه و آلت تناسلی نوزاد توسط بهروز
فرو کردن سوزن در چشم نوزاد توسط فیروزه تحت اثر شیشه
شلاق زدن، پرت کردن و ضربه به سر نوزاد توسط بهروز قرار گرفته است که زنده بودن سجاد را تنها معجزه می‌توان دانست.
با توجه به ارزیابی صورت گرفته، تصمیم به جدا کردن سریع سجاد از محیط خانه و تحویل آن به بهزیستی گرفته شد.
در اولین قدم ساعت چهار بعد از ظهر روز دوشنبه ۱۶ اسفند ۹۵ با اورژانس اجتماعی تماس گرفته شد که اعلام شد به علت موجود نبودن ماشین، امکان اقدام برایشان وجود ندارد.
با پافشاری زیاد اعضای جمعیت امام علی و کمک گرفتن از دفتر حمایت از زنان و نوزادان، دو مامور خانم بهزیستی حوالی ساعت پنج و نیم برای تحویل نوزاد در پاکدشت حاضر شدند. اما با توجه به خطر ورود به خانه، سابقه چاقوکشی بهروز و عدم مجوز ورود به خانه، ماموران حاضر به ورود به خانه نشدند.
حوالی ساعت شش عصر در اقدام بعدی به نیروی انتظامی مراجعه شد اما اعضای جمعیت امام علی باز هم مورد بی‌توجهی قرار گرفتند.
پس از رجوع به دادستان منطقه، دادگستری و قاضی  کشیک (قاضی کشیک حتی حاضر به دیدن اعضای جمعیت امام علی نشد!) و ارائه معرفی‌نامه جمعیت  امام علی (ع) با وجود تعطیلی دفاتر و مجهز نبودن کلانتری به دستگاه فکس، در نهایت دستور دادستانی به کلانتری محل مبنی بر همراهی مامورین بهزیستی و اعضای جمعیت امام علی رسید، اما باز هم مورد بی‌توجهی چند ساعته کلانتری قرار گرفت.
حوالی ساعت 9 شب و با پافشاری مداوم اعضای جمعیت امام علی، کلانتری ماموری را برای همراهی به محل خانه بهروز اعزام می‌کند.
پس از دوندگی‌های فراوان و تلاش چند ساعته، در حالی که بهروز اقدام به تهدید اعضای جمعیت امام علی می‌کرد؛ با کمک مامور کلانتری، سجاد از خانه خارج شده و حوالی ساعت ده شب به شیرخوارگاه رقیه منتقل می‌شود