ندای گیلان:اصلاحات چیست؟ علی کریمی پاشاکی ـ آیا تعریف جامعی در این سالها از اصلاحات شده است؟ اصلاحاتی که روزی بر سر قدرت بود آیا 8 سال رسالت اصلاحگری خود را به دلایلی به کناری نهاد و در بوق قهر دمید؟ این اصلاحات چیست که در مقاطع مختلف با جامهای متفاوت ظاهر میشود؟ شکی در این […]
ندای گیلان:اصلاحات چیست؟ علی کریمی پاشاکی ـ آیا تعریف جامعی در این سالها از اصلاحات شده است؟ اصلاحاتی که روزی بر سر قدرت بود آیا 8 سال رسالت اصلاحگری خود را به دلایلی به کناری نهاد و در بوق قهر دمید؟ این اصلاحات چیست که در مقاطع مختلف با جامهای متفاوت ظاهر میشود؟ شکی در این نیست که اصلاحات یک هدف بیشتر ندارد و آن اصلاح و رفع مشکلات برای رسیدن به نتیجه مطلوب در چارچوبهای تعریفشده قانونی است.
اگر فارغ از اصلاحاتی که آیتا…هاشمی در دوران سازندگی صورت دادند، بخواهیم زمان معینی برای آنچه سالهاست به نام اصلاحات و اصلاحطلبی شناخته میشود، تعیین کنیم بهطور قطع به سال 76 بازخواهیم گشت. از سال 76 تا 94 اصلاحات به سن 18 سالگی رسید یعنی بهمعنای عام و روزمره به سنی رسیده است که دیگر باید با صراحت و تدبیر بیشتری مسیر را بپیماید. حال این سوال مطرح است که اصلاح اصلاحات باید در چه چارچوبی صورت گیرد؟ و مخالفان این اصلاح در اردوگاه اصلاحطلبی چه دیدگاهی دارند؟ آیا تئوریهایی که در سال 76 برای اصلاحات نوشته شد، در سال 92 هنوز کاربرد دارد یا نیازمند اصلاح است. برخی مانند محمدرضا تاجیک از نواصلاحطلبی سخن میگوید که نقطه مقابل نظر محسن صفاییفراهانی است. در ادامه برخی دیدگاهها درمورد الزامات تغییر برنامه اصلاحات یا رد ورود هرگونه تئوری جدید بررسی شده است.
تئوری دهه 70 برای دهه 70 است
محمدرضا تاجیک و استاد دانشگاه تاکید دارد تئوری دهه 70 برای آن عصر بوده و باید متناسب شرایط روز تغییراتی در آن حاصل شود. وی گفته است که «تئوریهای اصلاحطلبی دهه70 فرزندان زمانه خود بودند، از اینرو چنانچه بر میل و اراده بوده و باشند که زمانههای دیگر نیز آنها را به فرزندخواندگی بپذیرند، باید چیزی از خود بکاهند و چیزی بر خود بیفزایند. تئوریها از تجسد کالبدی و فیزیکی متصلب برخوردار نیستند تا در پرتو شناسه مانا و پایای آنان بتوان تعریف و تصویر ثابت از آنان به دست داد بلکه منظومههای معنایی سیال، بازفرجام و گشوده هستند که جز در دیالکتیک با شرایط تاریخی کارآمدی ندارند. تئوریهای اصلاحطلبی نیز برای عبور از دهه 70 و جاری و ساری شدن در دهههای آتی نیازمند آنند که بتوانند «در» و «با» رود زمان همراه و همسو بمانند. متاسفانه چنین شهود شرایطی صورت نگرفت و نظریههای اصلاحطلبی در ساحتهای گوناگون نتوانستند از دهه70 زیاد فاصله بگیرند. تاجیک درباره تئوری دهههای 80 و 90 اصلاحطلبی هم گفته «از یک منظر میتوان دهه80 را دهه تفکر، تعمق و تامل در فضای تئوریک دهه 70 و دهه90 را دهه بازتدوین تئوری اصلاحطلبی تحتعنوان نواصلاحطلبی تعریف کرد. در دهه 80 تلاش بسیاری برای تدوین گفتمان اصلاحطلبی و تئوریزهکردن آن صورت گرفت که سرمایه تئوریک بسیار غنیای برای کنشهای نظری نسل بعدی فراهم آورده است. با ورود به دهه 90 به دلایل مختلف نظریه و گفتمان اصلاحطلبی نیازمند نوعی تکلمه و متمم تشخیص داده شد و همین تشخیص مقدمه طرح نظریه «اصلاحطلبی» بود. او آبشخور اندیشگی و گفتمانی جریان اصلاحطلبی را یکی ندانسته و گفته نهالهای اصلاحطلبی در جغرافیای وسیعی از نظریهها و ایدهها و آموزههای دینی، عقلی و معرفتی و اندیشگی و گفتمانی روییده که بعضا با هم همپوشانی و ناهمپوشانی دارند.
بنبست اصلاحات؛ هرگز
هادی خانیکی اما نظرش را اینگونه بیان میکند که اصلاحات دچار بنبست تئوریک و نظری نشده است و میگوید که حداقل مشاهدات و تجربیات من چنین چیزی را تائید نمیکند. اگر اصلاحات را به عنوان یک گفتمان درنظر بگیریم، باید در چارچوب گفتمان به آن پرداخت و این گفتمان، گفتمانی نیست که دچا ر پایان و بن بست شده باشد. وی در پاسخ به این سوال که یعنی همان گفتمان دهه 70 در دهههای 80 و 90 هم کاربرد دارد، اظهار کرد: نه الزاما. مگر جامعه ایران همان جامعه دهه 70 است؟ دیدگاهها در جامعه درحال تغییر است و اساسا معنای تفکر انتقادی این است که باید تغییر کند. اصلاحات هم همین رویه انتقادی را به خود داشته است.
اصلاحات تئوریسین نمیخواهد
محسن صفاییفراهانی البته تاکید دارد که اصلاحات تئوریسین نمیخواهد و تئوری، اصلاحات را نجات نمیدهد. این فعال سیاسی اصلاحطلب بحران تئوری در جریان اصلاحات را نمیپذیرد و میگوید که اندیشه اصلاحات دچار بحران نشده است و این اندیشه روند معقول و مناسبی داشته و همان چارچوب حفظ شده و جلو آمده و روزبهروز بر اندوختههای اصلاحطلبان افزوده شده است.
وفادار یا غیروفادار!
احمد نقیبزاده هم در این راستا میگوید که اصلاحطلبی یک دکترین و یک مشی سیاسی است بنابراین اصول منظمی ندارد که کسی بخواهد به آن وفادار باشد یا نباشد. اصلاحطلبی عبارت است از استفاده حداکثر ظرفیتهای ساختاری و قانونی موجود برای بهبود امر بر وجهی که بیشترین میزان رای مردم را جلب کند. این استاد دانشگاه گفت که اصلاحطلبی میتواند در هر دورهای بر اساس شرایط آن دوره عوض شود. وی ادامه داد: زمانی که نسل اول اصلاحات بروز کرد و به دوم خرداد انجامید، آن زمان هدف این بود که فضای سیاسی قدری باز شود. او معتقد است در سالهای 84 تا 92 جامعه به پیش از جامعه اصلاحطلبی بازگشته است. وی میگوید اصلاحطلبان در سال 84 مقداری گیج شدند و باید نقد خویشتن میکردند تا بدانند اشتباهشان کجا بوده است.
اصلاحات فراگیرتر شده است
مرتضی الویری دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب نیز تاکید دارد که گفتمان اصلاحطلبی نهتنها دچار توقف نشده بلکه فراگیرتر هم شده است. امروز بسیاری از افرادی که در جبهه و جناحهای مختلف حضور دارند اگرچه خود را اصلاحطلب تعریف نمیکنند اما گفتمان اصلاحطلبی را بر زبان میآورند. او میگوید که جریان اصلاحات تازه به مرحله بلوغ و درواقع به این جمعبندی رسیده که پلههای اصلاحات را باید یکییکی بالا رفت.
نقد دیگر به اصلاحات
یکی از نقدهایی که بیش از همه به جریان اصلاحات وارد می شود عدم توجه کافی به بدنه این جریان است، چنانکه برخی که دارای ریشه محکمتری هستند با قبول اصلاحات گام به گام گلایهای ندارند و برخی دیگر که طاقت آنها کمتر است و اصل یکشبه به هدف رسیدن را معیار قرار میدهند، ناامید شده و با تاسیس تشکلهای موازی در عین داشتن نیت خوب، جریان اصلاحطلبی را دچار وقفه کوتاهمدت میکنند. از سال 92 با تدابیری که دولت و وزارت کشور برای گسترده شدن فعالیت احزاب در کشور اندیشیده است به نظر میرسد اصلاحطلبان بیش از گذشته فارغ از دغدغههایی که در 8 سال دولت اصولگرا داشتند به بدنه خود توجه کنند و امید دارند جداشدگان گلایهمند هم به آغوش اصلی اصلاحات بازگردند.
Sunday, 23 February , 2025