به گزارش ندای گیلان،مائو میگفت آمریکا ببر کاغذی است. آیا واقعا چنین است؟ بعضی اقدامات روسای جمهور آمریکا در حاکمیت دموکراتها و همینطور جمهوریخواهان طی سالهای اخیر به ظاهر موید این شعار است. اوباما میگفت اگر سوریه از خط قرمز عبور کند آمریکا به آن کشور حمله میکند. دیدیم که در عمل اینگونه نشد، تهدید قبلی کاهش پیدا کرد و تعدیل شد، حملهای هم صورت نگرفت.
در قضیه اشغال کریمه توسط روسیه هم واکنش سیاست خارجی آمریکا محدود به تحریم چند قلم کالا شد. درخصوص کره شمالی هم دیدیم که ترامپ تا مرحله اعلام جنگ پیش رفت ولی برخلاف سیاست کلاسیک ناوچههای توپدار با وجود اینکه کره شمالی را محاصره دریایی کرد، اما حتی یک گلوله هم شلیک نشد.
ترامپ با روش کاسبکارانه دوبار به ملاقات رهبر کره شمالی رفت آنهم بینتیجه. این رویکردها هژمونی طلبی جهانی آمریکا را به شدت زیر سوال برده است.
مقایسه این استراتژی و تاکتیکهای پیامد آن، این پرسش را پیش آورده که آیا جنگهای افغانستان و عراق که با فاصله معناداری از شکست آمریکا در ویتنام رخ داد، این غول نظامی را مرعوب کرده و دندانش را کشیده است در حالی که از پیشرفتهترین سلاحهای کشتار جمعی و ویرانسازی زیرساختها برخوردار است، آیا اراده لازم را برای به کارگرفتن آنها در جنگ جدید ندارد؟
ما در گذشته نه چندان دور، شاهد بودیم که آمریکا در عرض دو هفته عراق را شخم زد و تمام زیرساختهای آن کشور را نابود کرد. در پایان جنگ ایران و عراق هم حمله جنایتکارانه موشکی ناو آمریکا، به یک هواپیمای غیرنظامی ایران از عوامل تعیین کننده و تاثیرگذار در پایان دادن جنگ و قبول قطعنامه بود.
آمریکا در هفتههای اخیر کرارا گفته بود که اگر منافع آن کشور و همپیمانانش مورد مخاطره قرار گیرد، با اقدام نظامی واکنش نشان میدهد. عربستان و امارات متحده عربی همچنین ژاپن همپیمانان آمریکا هستند.
کشتیهای آنها و فرودگاههای عربستان مورد حمله قرار گرفته. با وجود اینکه ایران را عامل حمله معرفی میکند، چرا اقدامی سرنزده و به تشدید تحریمها اکتفا میکند؟ و اخیرا همپیمانان را نیز از قلم انداخته و تنها حمله به منافع خود را خط قرمز معرفی مینماید؟ آیا از جنگ نامتقارن هراس دارد؟ موازنه بینالمللی اجازه نمیدهد؟ کنگره دموکرات آمریکا مخالف جنگ است یا عوامل دیگری مانع حمله نظامی است؟ به نظر میرسد آمریکا با خروج از پیمانهای بینالمللی و منطقهای خصوصا ترک معاهده بینالمللی برجام، گرفتار نوعی تکروی و انزوای سیاسی شده است. به غیر از اسرائیل و عربستان متحد آبرومندی ندارد.
این در حالی است که ایران در سیاست خارجی نوعی خویشتنداری و اعتماد به نفس نشان داده به طوری که علاوه بر چین و روسیه، آژانس انرژی اتمی و اتحادیه اروپا نیز پایبندی ایران به رعایت برجام را مورد تایید قرار میدهد.
آمریکا قبلا ایران را تهدید نظامی کرده بود اما چون هرگونه اقدام نظامی بدون داشتن مجوز از نهادهای قانونی بینالمللی مانند شورای امنیت یا حداقل نوعی اجماع جهانی فاقد مشروعیت تلقی خواهد شد، در پی اقدامات اخیر و حمله به نفتکشها آمریکاییها ماجراجویی میکنند و به نوعی با مظلومنمایی در پی کسب حداقل مشروعیت برای هرگونه حرکت احتمالی نظامی هستند. در این شرایط احتیاط و دوراندیشی حکم میکند ما شرایط را دقیق رصد و مدیریت کنیم.
تجاوزات خونبار و ویرانگر به کشورهای دیگر نظیر ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم، ویتنام و عراق پیش روی ماست که صدها میلیارد دلار زیرساختهای حیاتی این کشورها را نابود ساخت و دهها هزار بیگناه را به کام مرگ کشید. باید با خردمندی از این پیچ خطرناک عبور کنیم.
هرچند غرور ناشی از استقلال و سلطهناپذیری لازم است اما به یاد داشته باشیم که حفاظت از زیرساختهایی که در طول یکصد سال گذشته ایجاد شده، از وظایف تخطی ناپذیر همه و بهویژه مسئولان است.
*غلامعلی ریاحی-حقوق دان
Friday, 22 November , 2024