ولادیمیر پوتین سپر یک سرباز ایرانی در دوران شاه عباس را تقدیم حسن روحانی کرد. گفته می شود که این سپر در دوران قدیم توسط انگلیسی ها از فارسها ربوده شده
روزنامه روسی کامرسانت گزارشی جزئی از سفر روحانی به مسکو منتشر کرده است.
به گزارش انتخاب ؛این روزنامه آورده است: در روز ٢٨ ماه مارس، ولادیمیر پوتین در کرملین با حسن روحانی دیدار کرد و تقریبا تمامی ساعات روز را با وی سپری کرد و نتیجه آن، صدور بیانیه ای از سوی رئیس جمهور روسیه در مورد رشد ٧٠ درصدی حجم مبادله کالا میان روسیه و ایران بوده است. روحانی پیش از عزیمت به کرملین او در مقابل دانشجویان دانشگاه دولتی مسکو سخرانی کرد و دکترای افتخاری در علوم سیاسی دریافت کرد. سخرانی وی، سخنرانی پوتین در مونیخ را به خاطر می آورد که طی آن، از نابودی جهان تک قطبی و سلطه جهانی غرب سخن بسیار می رفت. روحانی در پایان این سخنرانی یک ساعت نیمه خود، عازم کرملین شد.
رئیس جمهور ایران در هتل سبز در مجاورت کاخ بزرگ کرملین با ولادیمیر پوتین دیدار کرد. در ایران، روحانی انسان ملایمی و نرمی شناخته می شود و اما، ما دیدیم که او چگونه دست پوتین را محکم فشار می داد: استخوان های انگشتان هر دو نفر از شدت فشار به سفیدی می زد. این به نظر می رسد که نشانه ای از شروع مذاکرات بسیار دراز مدتی بوده است، نه بسیار ساده.
این مذاکرات در شرایطی برگزار می شد که خاطره نه چندان خوشایند روس ها از دیدار به قدمت یک ساله در ایران هنوز از بین نرفته است. کاری به این نداریم که در تهران و در کاخ ریاست جمهوری، با روزنامه نگاران روسی چه برخوردهایی شده بود. این را می شود به حساب اصول و قواعد کار گذاشت. و اما، روسای جمهوری روسیه و ایران در مقابل رسانه های گروهی سخنرانی کردند، در پی آن نیز اعضای هیات به سمت در خروجی سالن و کنار اسکورت ولادیمیر پوتین در خیابان عازم شدند و گروه حفاظت از روحانی جلوی همه آنها را که رئیس جمهور روسیه را همراهی می کردند، سد کردند.
من دیدم که سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، چگونه به سختی از لابلای صف محافظان روحانی برای خود راه باز می کرد. دسته، همچون دیواری ایستاده بودند. و او آنها را کنار می زد. من دیدم که مسئول تنظیم پروتکل با عبور خود، راه را برای ایگور شوالوف، معاون اول رئیس جمهور، باز می کرد و او چگونه به ناگاه وارد معرکه شد….و دیگران… و این افراد حلقه محافظان را شکستند و به گروه خودشان پیوستند…. من نمی دانم، شاید هم به همین علت بوده که این بار در هتل سبز در میان اعضای هیات من سرگی شویگو، وزیر دفاع کشور، را نیز دیدم….
البته این بار همه چیز، صلح آمیز پیش رفت. گرچه روزنامه نگاران ایرانی بیش از حد لازم در جنب و جوش بودند، با این همه در مقایسه با گذشته آرام تر می نمودند. یکی از آنان، وقتی پوتین به سخرانی پرداخت، شروع کرد به گفتگوی تلفنی. و وقتی سعی کردند او را از هتل مالاخیت بیرون ببرند، او به شدت مقاومت می کرد… البته این مساله نیز معنای خاصی نداشت…
بله روزنامه نگاران ایرانی به جای فیلم برداری از دو رئیس جمهور، در تب و تاب تمام در صدد تهیه فیلم تمام عیار از روحانی بودند… شاید این تصور مطرح باشد که دلیل آن این بوده است که او به ندرت کشورش را ترک می کند. اما خیر، او پیوسته عازم کشورهای خارجی می شود. او در خانه ننشسته است. می توان گفت که به ویژه بعد از برجام، اروپا در اختیار او قرار گرفته است. همانگونه که می دانیم توافقنامه جامعی به امضا رسیده که بر اساس آن ایران فقط برای اهداف تحقیقاتی غنی سازی خواهد کرد. تا پایان سال این کشور مکلف است، بخش اعظم اورانیوم خود را که تا پیش از امضای قرارداد یاد شده در این کشور ذخیره شده است، در اختیار روسیه قرار دهد.
روحانی در ارتباط با این مساله تقریبا همه اروپا را زیر پا گذاشته است. فقط یک سال پیش بود که برنامه سفر وی به اتریش در آخرین لحظات لغو شد. عبدالمونم سلام، روزنامه نگار عراقی، به من گفت که در ایام تعطیلات، خود و خانواده اش را برای سفر به اتریش آماده کرده بود، به امید آن که در این سفر، برنامه گزارش از این دیدار را نیز بگنجاند و مقدمات آن را آماده کرده بود که ناگهان تلفنی از او عذر خواهی شد: برنامه دیدار لغو شده، زیرا سرویس های امنیتی اتریش از سوء قصدی که علیه رئیس جمهور ایران آماده شده بود، خبردار شده بودند. به این ترتیب، برنامه تعطیلات خانواده او نیز به هم خورد.
در آغاز دیدار در هتل سبز البته سخن خاصی ایراد نشد: این دو نفر به این منظور در برابر روزنامه نگاران ظاهر نشده بودند. من گمان می کردم که روحانی شاید توجه طرفین مذاکره خود را به این مساله جلب کند که در تهران درست پیش از پرواز به مسکو برف باریدن گرفت (پیش از آن دمای هوا تا ٢٠-١٨ درجه رسیده و طبعا هوا گرم بود) و تقریبا مصادف با آن در مسکو نیز برف بارید. این چه معنایی داشت؟
روشن است که روحانی برای این که کسی به این مساله معنای خاصی نبخشد، از اشاره به آن خودداری کرد (احتمال داشت روزنامه نگاران روی عادت هایی که دارند این مساله را به پیدایش سردی در مناسبات میان ایران و روسیه نسبت دهند: کافی است فقط موارد مشابه در گذشته را به خاطر آورند).
ولادیمیر پوتین و حسن روحانی حدود سه ساعت با هم گفتگو می کردند که شرکت کنندگان ترکیب گسترده این مذاکرات به هیچ وجه از آن ناراحت نشده بودند: این نشان از آن داشت که با طولانی شدن مذاکرات در قالب محدود، مدت مذاکرات در قالب گسترده کوتاه تر خواهد شد.
در میان مذاکره کنندگان در قالب گسترده (حاضران در صرف ناهار) ایگور شوالوف، وزیر ساخت و ساز، میخائیل من، دستیار رئیس جمهور فدراسیون روسیه، آندری فورسنکو (او بر خلاف دیگران، موظف به امضای هیچ سندی نبود) حضور داشتند. اما، تا چند سال پیش وقتی مقامات رسمی برای عزیمت به کشور خارجی تحت اعمال تحریم های جامعه بین المللی دچار تردید می شدند، مقامات روسی با آرامش خاطر به آنجا سفر می کردند و ظاهرا از آن زمان علاقه ایرانیان را به خود جلب کرده اند. پاول کالابکوف، وزیر تربیت بدنی، و دمیتری روگوزین، معاون رئیس جمهور، ….نیز در میان شرکت کنندگان دیده می شدند….
روزنامه نگاران ایرانی در خصوص دمیتری روگوزین با علاقه زیادی حرف می زدند. برای مثال، به خاطر می آوردند که او در سالن نمایشگاه هواپیمایی ماکس، طی یک روز تمام از سورنا ستاری، معاون رئیس جمهور ایران در امور علم و تکنولوژی، دور نمی شد و به اصطلاح، نوآوری های هواپیما سازی داخلی را برای او نشان می داد. روسیه زمانی برای فروش Superjet ١٠٠ به ایرنیان تلاش بسیاری می کرد و آنان نیز قصد خرید آنها را داشتند. اما، تحریم ها مانع از آن می شدند. اما، وقتی تحریم ها لغو شدند، معلوم شد که یکی از شرایط لغو تحریم ها اولویت دادن به خرید هواپیماهای Boeing و Airbus بوده است…
در این میان، بعدها نیز در بیانیه ولادیمیر پوتین برای رسانه های گروهی گفته شد که امیدوار است: Superjet ١٠٠ برای ایران عرضه شود.
برنامه صرف نهار چندان به درازا نکشید. همانگونه که مشخص شد، دو نفر از شرکت کنندگان حاضر در آن – الکساندر نوواک، وزیر انرژی روسیه، و همتای ایرانی او زیاد بر سر ناهار معطل نکردند. ابتدا یکی و بعد، دومی از آن کنار رفتند. بعد از آن هم ناهار پایان گرفت: چون بعد از آن دو نفر حتی یک نفر موفق نشد سخنی بر زبان آورد. فقط ولادیمیر پوتین سپر یک سرباز ایرانی در دوران شاه عباس را تقدیم حسن روحانی کرد. گفته می شود که این سپر در دوران قدیم توسط انگلیسی ها از فارسها ربوده شده و بعدها نیز روس ها این اثر مهم را از انگلیس ها خریداری کردند و حالا به صاحبان اصلی و قانونی اش باز می گردانند. روحانی از این کار روس ها اگر هم اشک بر چشم نیاورده باشد، به شدت هیجان زده شد.
بعد از صرف ناهار روسای جمهوری دو کشور عازم امضای چندین قرارداد شدند. (برای نمونه، یکی از آنها به سفرهای گردشگری بدون روادید اختصاص دارد. البته، نه سفر به مسکو بلکه سفر به ایران که هنوز برنامه آن آمده نشده است و همچنین قرارداد همکاری در زمینه گاز و اتم که هنوز متاسفانه از صورت یاداشت تفاهم فراتر نرفته اند). سپس روسای جمهوری دو کشور بیانیه های خود را منتشر کردند. به اعتقاد من، مهم ترین آنها، بیانیه ولادیمیر پوتین در خصوص رشد ٧٠ درصدی حجم مبادله کالا میان دو کشور بوده است. رئیس جمهور روسیه دستکم طی دو سال اخیر، از چنین رقم مثبتی سخنی به میان نیاورده بود: او ناگزیر می شد با همصحبتان خود در کشورهای مختلف، بیشتر به مساله کاهش حجم مبادله کالا بپردازد. و اینجا، اشاره به رقم ٧٠ شاید هم ١٠٠ به جا تشخیص داده شده بود.
و ولادیمیر پوتین از رشد ٧٠ درصدی سخن به میان آورده بود. اما، معلوم شد که این فقط من نبودم
Sunday, 24 November , 2024