درحالی که اتحادهای سنتی در دنیای غرب یکی پس از دیگری در حال تضعیف یا گسستن است،در آسیا و خصوصا خاورمیانه اتحادهایی در حال شکل گیری است که شاید موازنه قدرت سیاسی و اقتصادی را در آینده به هم بریزد.

یادداشت -الیاس بشری :تا پیش از ریاست جمهوری ترامپ کمتر کسی باور می کرد روابط تاریخی و ناگسستنی بریتانیا و ایالات متحده روزی به تنش کشیده شود؛ روابط دوستانه و ویژه ای که سال ها پیش روزولت و چرچیل بنا کرده و در تمامی سال های بعد از آن پایدار مانده بود.

حالا اما لندن کشور متحد و دوست دیرینه خود را در ید قدرت کسی می بیند که جز منافع آمریکا چیزی برایش اهمیت ندارد و اگر لازم بداند به راحتی به متحدان دیرینه آمریکا تاخته و برایشان خط و نشان می کشد.

افشای ایمیل های سفیر بریتانیا و کناره گیری وی از سمت خود پس از تهدیدات ترامپ به نظر می رسد شروع دومینوی گسستن اتحادهای تاریخی و سنتی باشد.هرچند بریتانیا پس از برگزیت و خروج از اتحادیه اروپا شدیدا به آمریکا وابسته خواهد بود و تحرکاتی چون توقیف نفتکش ایرانی هم از جمله اقدامات لندن برای نزدیک ماندن به واشنگتن تلقی می شود اما آنها خوب می دانند باید از این پس تلاش کنند روی پای خود بایستند.

درک همین واقعیت بود که تنش‌های زیادی را در دولت انگلیس ایجاد کرد و اعتراضات گسترده مردم را به دنبال داشت.بریتانیا با خروج از اتحادیه اروپا درحالی که رویکرد آمریکا برای یکجانبه گرایی ادامه دار باشد با بحران جدی روبه رو خواهد شد که در سال های آینده تاثیرش در اقتصاد و حاکمیت این کشور به وضوح قابل مشاهده خواهد بود.

از سوی دیگر درحالی که اتحادهای سنتی در دنیای غرب یکی پس از دیگری در حال تضعیف یا گسستن است،در آسیا و خصوصا خاورمیانه اتحادهایی در حال شکل گیری است که شاید موازنه قدرت سیاسی و اقتصادی را در آینده به هم بریزد.

یکجانبه گرایی ترامپ موجب نزدیک شدن قدرت هایی مثل روسیه و چین به یکدیگر و همراه شدن هند و ترکیه با محور قدرت شرقی شده که می تواند اتحاد قدرتمندی را در مقابل آمریکا شکل داده و با اقداماتی چون حذف دلار از مبادلات تجاری،افزایش مشارکت های سیاسی و… به هژمونی آمریکا پایان دهد.

در سال های اخیر شاهد شکل گیری قدرت نظامی و تاثیرگذاری به نام ” محور مقاومت” در منطقه هستیم که روز به روز بر نفوذش در خاورمیانه افزوده می شود و به چالش بزرگی برای آمریکا و متحدان منطقه ای آن بدل شده است.

60 درصد منابع نفتی دنیا در خاورمیانه وجود دارد و آمریکا به خوبی می داند باد شلیک یک گلوله در این منطقه در بازارهای جهانی طوفان به پا می کند.همین امر موجب شده ترامپ علی رغم اقدامات نمایشی و اعزام ناوهای جنگی و نیرو به منطقه ریسک شروع یک بحران نظامی را نپذیرفته و تاکنون در مقابل مشاوران و جنگ طلبان کابینه خود برای شروع هرگونه تنش ایستادگی کند. از سوی دیگر متحدان منطقه ای آمریکا از جمله امارات و عربستان که بخاطر تامین امنیت خود میلیاردها دلار نفتی در اختیار ترامپ قرار داده اند از انفعال و بی تحرکی آمریکا راضی نیستند و حالا که پهپادهای یمنی فرودگاه ها و زیرساخت های نفتی آنها را هدف گرفته است از متحد غربی‌شان دلسرد شده اند و به دنبال راهی برای نزدیک شدن به ایران می‌گردند.

آن سوی ماجرا رژیم صهیونیستی قرار دارد که به دلیل نفوذ گسترده لابی های خود در آمریکا و روی خوش ترامپ به آنها ماه عسل روابط خود با آمریکا را تجربه می کند و امید زیادی به صلح دائمی با اعراب در پی طرح معامله قرن دارد. هرچند که این ماه عسل متحد آمریکا هم دوام زیادی نخواهد داشت.

رژیم صهیونیستی در نزدیکی خود تهدید جدی مقاومت را می بیند و از این وضع راضی نیست. اما ترامپ نشان داد اگر لازم به خرج کردن و هزینه‌دادن باشد صهیونیست‌ها را هم تنها می‌گذارد. چناچه رژیم صهیونیستی باور داشت نیروهای آمریکایی در سوریه باقی می مانند و با نیروهای مقاومت درگیر می شوند تا امنیت اسرائیل تضمین شود اما ترامپ به بهانه هزینه های بسیار بالای آمریکا در خاورمیانه متحد دیرینه خود را در محاصره مقاومت تنها گذاشت و در مقابل تلاش کرد با تغییر مکان سفارت خود و مطرح کردن طرح معامله قرن صهیونیست ها را راضی و ساکت نگه دارد.

ترامپ با ساخت دیوار در مرز مکزیک و ایجاد تنش در روابط اقتصادی خود با کانادا نشان داد ارزشی برای همسایگان خود نیز قائل نیست و حالا دوستان دیرینه ایالات متحده نیز از این کشور دلسرد شده اند.

همه موارد گفته شده فوق در باب گسستن اتحاد آمریکا با سایر کشورها تا زمان ایجاد تنش در روابط لندن و واشنگتن جدی به نظر نمی رسید. اما حالا کارد به استخوان رسیده و تنش در روابط ایالات متحده با قدیمی ترین و نزدیک ترین متحد خود نشان از افول هژمونی قدرت آمریکا دارد. افولی که بنا بر قانون نانوشته تاریخ امپراطوری ها و قدرت های بزرگ طبیعی به نظر می رسید اما ترامپ همچون کاتالیزگری به این مجموعه واکنش ها سرعت و شتاب بخشید.

ذکر این نکته در پایان ضروری به نظر می رسد که منظور از افول هژمونی قدرت آمریکا به معنی تضعیف قدرت این کشور نیست بلکه سیطره و نفوذ ایالات متحده در چهارگوشه جهان مورد بحث است. شکستن اتحادهای دیرینه و به هم رسیدن قدرت های کوچک و بزرگ دیگر دنیا و جمع شدن آنها دور هم از ترس یکجانبه گرایی آمریکا و توسعه روابط آنها می تواند موازنه قدرت را در جهان تغییر داده و از نقش و تاثیرگذاری آمریکا در رویدادهای خارج از آمریکای شمالی بکاهد.

قطعا در صورت ادامه دار بودن ریاست جمهوری ترامپ پس از سال 2020 و ادامه روند یکجانبه گرایی وی شاهد شروع تغییرات ملموسی در روابط بین الملل خواهیم بود.

*سردبیر ندای گیلان

 

  • نویسنده : سردبیر ندای گیلان