صوفی گفت:وقتی چهرههای سیاسی اصیل و برجسته امکان ورود به مجلس را پیدا نمیکنند، همه چیز تنزل یافته و ماهیت خود را از دست میدهد و اینگونه میشود که اکنون انگیزه فعالیت جمعی افراد فراکسیون امید کم است
به گزارش ندای گیلان،اصلاحطلبان در تمام مجالس حضور داشتهاند، چه در مجلس چهارم که مجلسی یکدست اصولگرا شکل گرفت و چه زمانی که در مجلس ششم اکثریت را در دست گرفتند و مجلس اصلاحات تشکیل شد. در مجلس دهم با اینکه اصلاحطلبان با لیست امید توانستند تمام کرسیهای تهران و تعداد قابلتوجهی از کرسیهای دیگر شهرهای بزرگ کشور را از آن خود کنند، اما از آغاز مجلس دهم تاکنون در مقاطع حساس نتوانستهاند تاثیرگذار باشند. فراکسیون امید که اصلاحطلبان مجلس را نمایندگی میکند، یا نمیتواند یا نمیخواهد وارد تعاملات و برخی بدهبستانهای سیاسی با دیگر جریانات موثر در مجلس شود. اینگونه است که تاکنون نتوانسته رضایت مردم و اصلاحطلبان را بهدست آورد. از سوی دیگر برخی مطرح میکنند که فراکسیون امید یا باید تقویت شود و با آسیبشناسی عملکرد خود را اصلاح کند، یا منحل شود و از دل آن فراکسیون اصلاحات شکل بگیرد. باید دید آینده فراکسیون امید را به کدام سو خواهد کشاند. برای بررسی عملکرد و موضوعات پیرامون فراکسیون امید از بدو آغاز مجلس دهم تاکنون علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب، با «آرمان» گفتوگو کرده که میخوانید.
این روزها به عملکرد فراکسیون امید در مجلس نقدهای بسیاری میشود. عملکرد اصلاحطلبان در ادوار مختلف مجلس را در مقایسه با فراکسیون امید چگونه ارزیابی میکنید؟
در مجالس گذشته بهویژه در مجلس پنجم شاهد مجلسی اصولگرا بودیم که آن زمان به اسم راست مطرح بود و جریان چپ بهعنوان فراکسیون اقلیت در مجلس فعالیت میکرد، اما تاثیر آن بهمراتب از عملکرد فراکسیون امید بیشتر بود، بدین علت که در آن زمان انتخابات نسبت به دورههای بعد رقابتیتر بود و افراد شاخصی به جریانهای سیاسی وابسته بودند. نظارت استصوابی که برای اولین بار در مجلس چهارم شکل گرفت، موجب شد مجلسی یکدست راست تشکیل شود و جریان چپ اصلا حضور نداشته باشد. البته در مجلس پنجم بهعلت نگرانیهایی که بهوجود آمده بود، فضا بازتر شد، اما بازهم جریان چپ آنطور که باید نتوانست نیروهای شاخص خود را به صحنه بیاورد. به هر صورت انتخاباتی برگزار شد که در آن تعدادی از نمایندگان چپ در مجلس بهعنوان اقلیت حضور داشتند و چون افرادی وزین در مجلس حضور داشتند و به فراکسیونها وزن میدادند، مجلس معنا و مفهوم داشت. این رویه بهنحوی ادامه یافت که در مجلس ششم جریان چپ اکثریت مجلس را به دست گرفت و جریان راست اقلیت شد، اما در مجالس هفتم، هشتم و نهم اصلاحطلبان دوباره در اقلیت قرار گرفتند. در مجلس دهم بهرغم عدم تایید صلاحیت اصلاحطلبان شناختهشده، تصمیم برآن شد که به هر صورت در صحنه انتخابات باقی بمانند و استراتژی آنها حذف تندروها از مجلس بود. اینگونه شد که اصلاحطلبان درکنار جریان اعتدال و حتی اصولگرایان معتدل قرار گرفتند.
چه نقدهایی به لیست امید وارد است؟
معتقدم در دوره گذشته انتخابات در بخشهایی چنان که انتظار میرفت، با حداکثر رقابت شکل نگرفت، چون اصلاحطلبان نتوانستند حداقل لیست 30نفره خود را در تهران و لیست کامل خود را در برخی از شهرستانهای مهم ببندند. به همین دلیل در تهران تحت عنوان ائتلاف، لیستی شترگاوپلنگ بسته شد که دو اصولگرا هم در آن قرار گرفتند و بقیه نیز از افراد ناشناخته انتخاب شدند. البته در تهران وضعیت بهتر از شهرستانها بود، چون در شهرستانها به علت عدمتایید صلاحیت نامزد اصلاحطلب با اصولگرایان میانهرو لیستها بسته شد؛ یعنی با علم به اینکه فرد مورد نظر اصولگراست و در مجلس نیز تحتعنوان اصولگرایی عمل خواهد کرد، آنها را در لیست قرار دادند. البته دیدیم که این ائتلاف در بدو ورود نمایندگان به مجلس بهم خورد. سپس فراکسیون امید تشکیل شد که برخی اعتدالگرایان معتقد بودند نام این فراکسیون باید از امید به فراکسیون اعتدالگرایان تغییر کند و حتی آقای لاریجانی نیز این مساله را مطرح کرد. البته در همان موقع مطرح شد که بهجای فراکسیون امید فراکسیون اصلاحطلبان تشکیل دهند، اما مقاومتهایی در مقابل آن صورت گرفت و در نهایت فراکسیون امید تشکیل شد.
چرا چنین اتفاقی افتاد؟
من معتقدم وقتی چهرههای سیاسی اصیل و برجسته امکان ورود به مجلس را پیدا نمیکنند، همه چیز تنزل یافته و ماهیت خود را از دست میدهد و اینگونه میشود که اکنون انگیزه فعالیت جمعی افراد فراکسیون امید کم است. آنها عضو فراکسیون هستند، اما منافع فردی را به منافع جمعی ترجیح میدهند. شاید در موارد خاصی برای کمیسیون ماده 10 یا برخی جاها قرار بر معرفی نماینده باشد، فراکسیون امید عرض اندام کرده و کاندیداهای خود را مطرح کند، اما در مقاطع حساس مثل تعیین رئیس مجلس یا روسای کمیسیونها مشاهده کردیم که اوضاع از دست فراکسیون امید خارج شد. میتوان گفت انتخابات مجلس مانور سیاسی بود که برای حذف جریان تندرو اتفاق افتاد و زمانی که این نتیجه حاصل شد، افرادی که بر این مبنا با هم در ائتلاف بودند، یا لزومی در ادامه آن ندیدند یا انگیزهای برای ادامه آن نداشتند و نهایتا به صور مختلف در مجلس حضور پیدا کردند. این مانور موجب بروز برخی انتظارات شد، اما با مشاهده برخی عملکردها مشخص شد که این انتخابات چیزی بیشتر از مانور سیاسی نبوده است.
با توجه به اینکه کمی بیشتر از دو سال از عمر مجلس دهم باقی است، آیا میتوان فراکسیون امید را منحل و فراکسیون اصلاحطلبان را راهاندازی کرد تا این فراکسیون با هدف مشخص و در راستای اهداف جریان اصلاحات پیش برود؟
این مساله توأم با ریسک است، چون باید همین ترکیب نیمبند را نیز بهم بزنند. از طرف دیگر باید دید آیا بعدا میتوانند اقلیتی قوی داشته باشند. اکنون اصلاحطلب برجستهای در مجلسی وجود ندارد، یک عده سهمیهای به مجلس آمدند و به عللی چهرههای برجسته در این سهمیه قرار نگرفتند. در حال حاضر شرایط بهنحوی جلو میرود که میل و گرایشی به انتخاب چهرههای شاخص اصلاحطلب وجود ندارد. در انتخابات شوراها دیدیم که با وجود چهرههای اصلاحطلب شناختهشده و شناسنامهدار گرایش خود اصلاحطلبان بر انتخاب آنها نبوده و شورای عالی تصمیم گرفت که افراد حاضر در شورا نام و نشان آنچنانی نداشته باشند. این چنین است که گرایشات و سطح توقعات خودبهخود کاهش پیدا میکند.
با این اوصاف، آیا عملکرد شورای عالی در راستای کاهش انتظارات بوده است؟
بله، دقیقا همینطور است. شورای عالی در همان زمان برای انتخابات مجلس به حداقلها بسنده کرد و حاضر نشد صحنه انتخابات را ترک کند و پیامد آن نیز همین افراد و همین مجلس است. در انتخابات شوراها نیز سیاست دیگری اتخاذ شد و اگر اصلاحطلبان با همین روند پیش بروند، این تحلیل پیش میآید که میتوان با اصلاحطلبان پیروز شد، اما نمیتوان با آنها کشور را اداره کرد.
Monday, 24 February , 2025