رسیدگی به این پرونده از سی و یکم خرداد ماه سال 91 به دنبال ناپدید شدن مرد 30 ساله ای به نام احمد در دستور کار پلیس  شهریار قرار گرفت. شواهد نشان می داد این مرد برای کار از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت.

پلیس در ادامه تحقیقات به بازجویی از همسر این مرد پرداخت و به رابطه پنهانی وی با یک مرد غریبه به نام مجید پی برد. با به دست آمدن این سرنخ مجید بازداشت شد.وی به رابطه پنهانی با همسر احمد وقتل فجیع احمد اعتراف کرد.

وی پای میز محاکمه ایستاد و گفت: من و احمد با هم دوست بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم. مدتی بود به همسر احمد علاقمند شده بودم. همسر احمد از بدرفتاری های شوهرش با من حرف می زد و من دلم برای او سوخته بود. به همین خاطر تصمیم به قتل دوستم گرفتم. من احمد را به باغی که در آن کار می کردم کشاندم و او را با ضربه های چاقو کشتم. سپس جنازه اش را در باغ به آتش کشیدم و بقایای آن را به کانال آب ریختم. به دنبال اعتراف های تکان دهنده این مرد همسر مقتول نیز بازداشت شد اما ادعا کرد دستی در قتل نداشته است.

این زن گفت: قبول دارم با مجید در ارتباط بودم. اما من هرگز از او نخواسته بودم تا شوهرم را بکشد. روزی که به باغ احمد رفته بودم با خاکستر آتشی که به تازگی خاموش شده بود روبه رو شدم.اما هرگز فکرنمی کردم مجید شوهرم را کشته و جنازه اش را به اتش کشیده است.

این زن و مرد پای میز محاکمه ایستادند و قضات دادگاه مجید را به قصاص و همسر قربانی را نیز به زندان  محکوم کردند. این حکم اما به خاطر برخی ایرادات در دیوان عالی کشور تایید نشد و رسیدگی به این پرونده از سر گرفته شد.

به این ترتیب مجید که حالا 39 سال دارد دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی  محمدباقر قربان زاده و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه مجید منکر دست داشتن در جنایت شد و ادعای تازه ای مطرح کرد. این مرد گفت:من هیچ وقت با همسر احمد در ارتباط نبودم و شوهر او را نکشتم. من بی سوادم و به همین خاطر گرفتار شده ام. تمام این ماجرا دروغ است و ماموران پلیس خودشان ماجرای قتل را در پرونده توضیح داده اند و من پای نوشته ها را انگشت زده ام.