به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،حجت الاسلام چهری مسئول نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه فرهنگیان استان گیلان که جهت دفاع از حرم حضرت زینب (س) و کمک به جهبه حق علیه باطل به سوریه سفر کرده بود پس از گذشت دو ماه به میهن بازگشت. دز ذیل مصاحبه ای را با ایشان به […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،حجت الاسلام چهری مسئول نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه فرهنگیان استان گیلان که جهت دفاع از حرم حضرت زینب (س) و کمک به جهبه حق علیه باطل به سوریه سفر کرده بود پس از گذشت دو ماه به میهن بازگشت. دز ذیل مصاحبه ای را با ایشان به نقل از پایگاه خبری دانشحو (stnn) آمده است:Untitled انگیزه تان از رفتن به سوریه چه بود؟ و چند وقت بود به رفتن فکر می کردید؟ خیلی وقت بود که حدیث «کسی که بشنود صدای مسلمانی را که میگوید: ای مسلمانها! به فریاد من برسید ولی جواب ندهد، مسلمان نیست» من را اذیت می کرد و با خودم می گفتم مردم سوریه نیز مسلمان هستند و باید یک قدمی بردارم. در کنار این، مسئله تهدیدی که متوجه حرم حضرت زینب بود، من را اذیت می کرد که یک وقت خدای نکرده این ها آنقدر پرو نشوند که نظر چپی به حرم ایشان داشته باشند و اگر آن ها یک قدم به سمت حرم حضرت زینب (س) بردارند دیگر جلوی امام زمان (عج) نمی توانیم سرمان را بلند کنیم. تصمیم گرفتیم به سوریه برویم تا پیش امام زمان (عج) شرمنده نباشیم و بگویم حداقل یک قدم کوچک، برای دفاع از اهل بیت و حرم حضرت زینب (س) برداشتیم، یک قدم خیلی کوچک که به زعم خودم هیچ بود. درست همزمان با مسئله سالگرد تدفین شهدای گمنام و یادواره شهدای دانشجو معلم که خیلی برایتان مهم بود رفتید نگران این مسئله نبودید؟ کار های ما در دنیا به همین شکل است، مومن آن کسی هست که بتواند در موقعیت ها، تصمیم درست را بگیرد یعنی در زندگی سلسله مراتبی تعیین و اولویت بندی کند. در آن زمان حضور من در سوریه اهمیت بیشتری داشت، از طرف دیگر من دانشگاه های متفاوتی دیدم ولی تاکنون دانشجویانی مثل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان گیلان ندیدم که اینقدر پای کار باشند و این مسئله خیال من را جمع کرده بود. در کنار دانشجویان مسئولین هم بودند این هم مزید بر علت می شد که در اینجا مشکلی پیش نمی آید. با اینکه اینجا نبودم ولی اذیت می شدم چون که ما در آن جا تلفن همراه و وسیله ارتباطی نداشتیم، با سختی هایی که برای تماس وجود داشت، اینکه باید یک مدت زمانی را منتظر می ماندیم تا تلفنی دستمان بیاید همیشه پیگیری می کردم و از وضعیت فعالیت ها جویا می شدم. تلفن سایر دوستان را نداشتم که با آن ها تماس بگیرم وگرنه از آن جا با تک تکشان تماس می گرفتم. چه صحبتی با دانشجویانی که برای اولین سالگرد تدفین شهدای گمنام و یادواره شهدای دانشجو معلم فعالیت کردند دارید؟ من در آن شرایط سخت در سوریه، دست تک تک آن ها را بوسه زدم و دعا کردم که موفق و سلامت باشند در آن جا دفاع از حرم را اولویت می دانستم و سختی های آن جا زمانی برایم راحت و آسان تر می شد که به یاد بچه هایی که در این جا تمام تلاششان را می کردند می افتادم. وقتی که برگشتم و مزار شهدای گمنام را که توسط دانشجویان بسیار زیبا درست شده بود دیدم، در دلم به همه شان خدا قوت گفتم. سفر شما چند روزه بود و کی تشریف آوردید؟ سفر ما تقریبا شصت روزه بود و دوشنبه نهم فروردین ماه ۹۵ ساعت ۱۰ صبح رسیدم. تاثیری که شما مدافعان حرم در آنجا داشتید و همچنین نحوه برخورد مردم سوریه با شما چگونه بود؟ علاوه بر تاثیر نظامی بیشترین تاثیری که ایرانیان در آنجا داشتند تاثیر فرهنگی بود و با ایرانی ها رفتار بسیار خوبی داشتند. در یک مسیری که در حال عبور بودیم برای پیدا کردن آدرس، از یک خانم ۵۰ ساله ای آدرس را پرسیدیم وقتی که فهمید ما ایرانی هستیم کلی اصرار کرد که ما به منزلشان برویم تا از ما پذیرایی کند به هر سختی که بود از آن خانم خداحافظی کردیم و رفتیم، کمی جلوتر یک آقایی جلوی ماشین ما پرید، پیاده شدیم تا ببینیم برای چه خود را جلوی ماشین انداخته است با او سلام و احوالپرسی کردیم و متوجه شدیم او همسر همان خانمی است که از او آدرس پرسیده بودیم و دنبال ما آمده بود تا ما را به منزلشان دعوت کند. جایگاه مردم ایران نزد مردم سوریه بسیار بالا است آن کسانی که می گفتند انقلاب اسلامی چگونه صادر خواهد شد بیایند و ببینند که انقلاب اسلامی به سوریه صادر شده است و مردم سوریه خود را فداییان مردم ایران میدانند و آن ها رأس ساعت ۱۴ به وقت ایران، منتظر اخبار ایران هستند که ببینند حضرت آقا چه فرمایشات تازه ای دارند. تاثیر روحانیون مدافع حرم در آن جا چگونه بود؟ من در آنجا عمامه سرم نبود و سرباز کوچکی بودم اما در جلسات بحث نماز جماعت و مراسمات را داشتیم. فقط یکباری که برای مردم یک منطقه با وانت غذا بردیم من عمامه سرم گذاشتم و آن ها بسیار تعجب کردند که یک روحانی با لباس نظامی به اینجا آمده است البته دفعات قبل هم به آن جا رفته بودیم ولی با لباس نظامی. تفاوت این دفعه با دفعات قبل این بود که آن ها وقتی متوجه شدند یک روحانی لباس نظامی پوشیده است با اینکه سنی بودند صلوات شیعیان را می فرستادند. خاطره یا مطلب جالبی از آن جا برایمان تعریف کنید. یک شعری که من خیلی ازش خوشم می آمد و آن جا برای خودم تکرارش می کردم این است: ما را ز خاندان کرم افریده اند *** یک موج از تلاطم یم آفریده اند سید علی خامنه ای پیر عشق گفت *** فریاد را علیه ستم آفریده اند دجال ها و حرمله ها را مهاجم و…*** ما را مدافعان حرم آفریده اند آیا شاهد شهادت مدافعان حرم ایرانی بودید؟ از کشورهای دیگر چطور؟ شهید زیاد دیدیم ولی بحمد الله والمنه از بچه های گیلان که در این دوره با ما بودند شهید نداشتیم اما جانباز داشتیم. از کشورهای دیگر هم بیشترین شهید از حزب الله لبنان، شیعیان پاکستان و بعد فاطمیون از افغانستان بود. ادامه در : دیارمیرزا
http://www.nedayegilan.ir/?p=30219
Sunday, 22 December , 2024