عبدالعلی دستغیب: تاثیر کودتای 28 مرداد بر ادبیات، مبتنی بر اغراق و بزرگنمایی بود
ندای گیلان: منتقد ادبی و نویسنده پیشکسوت کشورمان، معتقد است کودتای 28 مرداد 32 آنقدرها که شاعران و نویسندگان آن را یاسآور و تراژیک توصیف کردند، نبوده است؛ هرچند همین اغراقها و بزرگنماییها باعث شد تا درخشانترین دوره در ادبیات و هنر کشور اتفاق بیافتد.
شکست دولت دکتر مصدق در مردادماه سال 1332، اتفاقی تاریخی در تقویم معاصر ایران است که درست یا غلط، تحولات و تاثیرات فراوانی بر کشور و جامعه داشت. همچنین این رویداد تلخ، با پیشینه روشنفکری در ایران که تا حد زیادی در تصرف اهالی قلم بود، گرههای فراوانی ایجاد کرد؛ گرههایی که بعدها در قالب تاثرات روحی، دستمایه خلق شعرها و داستانهای ارزشمندی در تاریخ ادبیات کشور شد.
در این راستا، با عبدالعلی دستغیب، منتقد و نویسنده پیشکسوت کشورمان که همانند بسیاری از شخصیتهای ادبی آن دوره در ادامه جریانات مربوط به کودتا در شیراز زندانی شد، هم کلام شدیم تا با مروری بر ماجرای کودتا، دلایل تاثیرپذیری شاعران و نویسندگان از این واقعه و همچنین نتایج این تاثر را در آثار ادبی سالهای بعد بررسی کنیم.
کودتای 28 مرداد سال 1332، یکی از اتفاقهای سیاسی و اجتماعی معاصر در تاریخ ایران است که دامنه تاثیراتش در حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و البته ادبی بسیار فراگیر بود. در ابتدا کمی راجعبه ماهیت این اتفاق و عوامل ایجاد کننده آن توضیح دهید.
کودتای 28 مرداد، اتفاقی غیرمترقبه نبود زیرا با توجه به رویکرد گروههای ذینفع در حکومت و همچنین کنسرسیوم تازه تاسیس نفت کاملا قابل پیشبینی بود. در مقابل؛ دولت دکتر مصدق هم تدابیر دفاعی لازم را برای جلوگیری از کودتا به کار نبسته بود و نیرویی برای مقابله با جریانهای مخالف با دولت نداشت.
مصدق و جبهه ملی تا آن زمان توانسته بود تغیرات مختصری را در ساختار حاکمیت ایجاد کند. به عبارت دیگر مصدق نیامده بود که حاکمیت را به هم بزند و طرحی نو در اندازد، بلکه آمده بود تا شاه را وادار کند قانون اساسی که بعد از جریان مشروطه با هدف تفکیک قوا، خارج کردن قدرت از دست شاه و جلوگیری از دخالتش در کار دولت، رعایت کند.
اما اشتباه مصدق بعد از روی کار آمدن، اجرای سیاست موازنه منفی بود که مطابق با آن ایران از عقد قراردادهای جهانی نفت پرهیز کند تا مبادا مجبور به دادن امتیازهایی به قدرتهای خارجی شوند. این سیاست شاید اگر در زمان قاجار به کار گرفته میشد، فواید زیادی داشت و به نفع ایران و مردم کمک میکرد. اما به درد دوره مصدق که تعامل با جهان یک ضرورت بود (درست مثل امروز که ضرورت تعامل با جهان موجب شد تا ایران در مذاکرات هستهای شرکت کند) نمیخورد و محصولی به جز فقر و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی برای جامعه نداشت.
به هر تقدیر آمریکا که سرمایهگذار اصلی کودتای 28 مرداد بود، با جلب موافقت سایر قدرتهای جهانی از جمله روسیه، بستر کودتا را مهیا کرد و دولت مصدق هم دست روی دست گذاشت تا کودتا محقق شد. در واقع او نتوانست جلوی ارتش و شهربانی را که همچنان در اختیار نیروهای سابق حکومت بودند، بگیرد. این شد که روز چهارشنبه مصادف با 28 مرداد 1332، نیروهای نظامی مصدق را در خانهاش بازداشت کردند، بعد از آن رادیو را گرفتند و تیمسار زاهدی خبر تشکیل دولت جدید را اعلام کرد. محمدرضا پهلوی هم که به بغداد رفته بود، بعد از 3 روز به کشور بازگشت.
در واقع کودتا و تغییر در قدرت، خیلی آرام و بدون خونریزی و تلفات انجام شد. دولت جدید که روی کار آمد، قرارداد کنسرسیوم نفت را امضا کرد و کشوری که در دوره مصدق دچار فقر مفرطی شده بود، در عرض 15 سال به یکی از کشورهای ثروتمند منطقه و جهان تبدیل شد. یعنی دقیقا کاری را که مصدق باید میکرد و نکرد، شاه بعد از کودتای 28 مرداد با قراردادهای نفتی و صادرات نفت انجام داد. این اتفاق البته آسیبهای فراوانی را به همراه داشت که اعطای امتیازات فراوان به قدرتهای جهانی از جمله آنهاست و تا پایان دوره پهلوی دوم نیز ادامه داشت.
آسیبهای دیگر چه بودند؟
مهمترین آسیب این بود که شکست دولت جبهه ملی، باعث شد شاه قدرت زیادی پیدا بکند که دقیقا بر خلاف جریان مشروطهخواهی در ایران بود. یعنی شاه که مطابق با قانون باید نقش ناظر را ایفا میکرد، به قدرت تام و تمام کشور تبدیل شد و کلیه امور اجرایی و سیاسی را در دست گرفت. در مقابل با وجود اینکه ثروت زیادی به کشور سرازیر شد اما جریانهای اجتماعی بسیار ضعیف شدند زیرا مردم دیگر هیچ قدرت دخالتی در روند امور حکومتی نداشتند.
چنانچه گفته شد، کودتا و شکست دولت مصدق، تاثیرات فراوانی را ایجاد کرد که شاعران و نویسندگان هم از آن مستثنی نبودند. به نظر شما چرا آن اتفاق سیاسی، تا این حد روی ادبیات ما تاثیر گذاشت؟
دلیلش این بود که بسیاری از شاعران و نویسندگان قبل از کودتا، از اعضا و طرفداران حزب توده (مثل سیاوش کسرایی و احمد شاملو) و جبهه ملی (مثل جلال آلاحمد) بودند. به همین خاطر با شکست دولت مصدق و کودتای 28 مرداد دچار شکست و یاس عمیقی شدند. در ادامه هم این اتفاق سیاسی نه چندان بزرگ را که همانا تغییر در قدرت بود، به یک تراژدی بزرگ تبدیل کردند و از افسردگی، به دود و الکل پناه بردند. مثل نصرت رحمانی که اصلا در غبار گم شد.
یعنی معتقدید شاعران و نویسندگان آن دوره در مواجهه با کودتا، بزرگنمایی کردند؟
بله؛ چون آنطور که آنها فکر میکردند و در آثارشان مینوشتند نبود. عجیب است که دستگاه حاکمیت هم مقابلهای با آنها نمیکرد و شخصیتهایی مانند توللی، اخوان، نصرت، بزرگ علوی، تنکابنی، بهرام صادقی، احمد محمود، هوشنگ گلشیری و… آزادانه در آثارشان به حکومت انتقاد میکردند. مثلا شعر «شهر سنگستان» یا «زمستان» اخوان با این رویکرد سروده شدهاند.
ولی ایجاد همین فضای یاسآور، بستری شد برای خلق آثاری برجسته در ادبیات و هنر معاصر.
درست است. به عبارتی تاثیرات منفی ایجاد شده از کودتا، تاثیرات مثبتی بر ادبیات و هنر کشور داشت؛ به گونهای که آثار ارزشمندی در شعر، داستان، سینما و سایر هنرها خلق شد. یعنی آن روایت تراژیک، منجر شد که به ایجاد درخشانترین دوره ادبی-هنری در ایران، یعنی دهه 40 شد. چراکه این تاثیرگذاری تا پایان دهه 30، نمود چندانی نداشت و تازه در دهه چهل بود که اثراتش را نشان داد. حتی نویسندهای همچون غلامحسین ساعدی نیز در این دهه است که مطرح میشود و با جریان متاثر از کودتا همسویی میکند.
اینکه درخشانترین دوره ادبی ما، حاصل بزرگنماییهای دور از واقعیت شاعران و نویسندگان بوده، یک پارادوکس عجیب است.
خیلی هم عجیب نیست، چون اصولا کار هنرمند، شاعر و قصه نویس، اغراق است. اما همین اغراق (و حتی دروغگویی که از ویژگیهای ذاتی هنر است) باعث شد آثار درخشانی مثل «آیدا در آینده» شاملو، «زمستان» اخوان ثالث، «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد و شاهکارهای دیگری در ادبیات معاصر ما خلق و منتشر شوند. آنچنانکه گفته شده «شعر بزرگ در شکست به وجود میآید» و شکست در کودتای 28 مرداد، باعث اینهمه شکوفایی در ادبیات ما شد./آنا
Friday, 22 November , 2024