به گزارش ندای گیلان، دور دوم مهمترین گفتوگوی سیاسی جهان در حال حاضر، میان دو کشور ایران و ایالات متحده روز شنبه ۳۰ فروردین در شهر رُم، پایتخت ایتالیا و ساعت ۱۱ به وقت محلی آغاز شد، میزبان اما نه ایتالیا که عمان بود و مکان مذاکرات، ساختمان محل اقامت سفیر عمان در رُم. موضوعی که همزمان با حضور و اجتماع خبرنگاران در محله «کامیلوچایای» برای اهالی این محل و اتومبیلهای درحال رفتوآمد محل سوال و تعجب بود. مذاکراتی که پس از پایان از سوی دو طرف «سازنده» گزارش شد اما همچنان طرف ایرانی محتاطانه با فرایند مذاکرات برخورد میکند؛ احتیاطی برخاسته از یک تجربه نه چندان دور و نیز بدخواهیهای طرفهای ثالث در این زمینه. همزمان با مذاکرات اصلی و متن و حاشیههای آن، برخی رسانهها هم مذاکراتی را گزارش میکردند که در آن وزیر خارجه ایران و نماینده آمریکا یا پشت یک میز بودند و در حال انجام مذاکرات مستقیم یا با به تنش کشیده شدن فضای مذاکره، اعلام تنفس شدهبود.
شنبه مذاکراتی۲
ایران و آمریکا، شنبه مذاکراتی خود را اینبار از رم ایتالیا آغاز کردند، جایی که «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران و «استیو ویتکاف» فرستاده ویژه آمریکا با میانجیگری «سید بدر البوسعیدی» وزیر خارجه عمان در دو سالن جداگانه نشستند تا به درکی درست از خواستهها و نیازهای یکدیگر دست یابند. در این دور از مذاکرات هم مانند دور نخست، وزیر امور خارجه را «مجید تخت روانچی» و «کاظم غریبآبادی» دو معاون سیاسی و بینالملل همراهی میکردند و تیم فنی و کارشناسی وزارت امور خارجه هم مشورتهای لازم را ارائه میدادند. اعلام برونداد تصمیمات و اقدامات هم با «اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت خارجه بود. تیمی که پس از دو دوره مذاکرات، نشان دادند که آمادگی دفاع از منافع ملی را در سطوح مختلف دارند.
مهمترین دستاورد این دور از مذاکرات، ورود کارشناسان برای بحث و بررسی ابعاد فنی و حقوقی بود؛ نشانهای مهم از اراده دو طرف برای رسیدن به چارچوبی مشخص. توصیف وزیر امور خارجه از این دور هم «روبه جلو» بود و رسیدن به تفاهم بر سر یک سری اصول و اهداف. شنبه ششم اردیبهشت، مسقط عمان بار دیگر میزبان دور سوم خواهد بود تا محک تازهای برای اراده دو کشور باشد.
مذاکرات از دیدگاه ایران هستهای است و گرچه طرفهای مقابل گاهی در شبکههای اجتماعی ادعاهای دیگری مطرح میکنند اما آنچه مُسلم و قطعی خواهد بود، این است که موضوعی جز پرونده هستهای در این دوره از گفتوگوها بر روی میز قرار ندارد؛ از آن رو که اگر مطرح میشد طرف ایرانی بیدرنگ میز مذاکرات غیر مستقیم را ترک میکرد.
این مهم از سوی وزیر امور خارجه هم مورد تأکید قرار گرفت و عراقچی پس از پایان دور دوم تصریح کرد که مسلما چیز دیگری غیر از اعتمادسازی نسبت به برنامه صلح آمیز هستهای ایران در مقابل رفع تحریمها از نظر ما موضوع مذاکره نیست. آنها (آمریکاییها) تاکنون این مسئله را رعایت کردند. به تأکید هیأت مذاکره کننده هم، مطالبات غیر واقعی که پیش از این با فشار لابیهای صهیونیستی صورت میگرفت در این دوره مطرح نبوده و اساسا هم جمهوری اسلامی ایران چنین مطالبات غیر واقعی و غیر منطقی را نشنیده و نخواهد شنید.
آنچه مذاکرات ایران و آمریکا را تهدید میکند
اعتمادسازی درباره پرونده هستهای ایران در برابر فرآیند رفع تحریمها، محور اسناد رد و بدل شده میان مقامات دو کشور بوده و با توصیف وزیر امور خارجه عمان شتاب این دوره، هر اتفاق بعیدی را هم ممکن جلوه میدهد. با این همه اما مجموعه واقعیات و علامتهای رد و بدل شده نشان میدهد که هرگونه نگاه مطلق به گفتوگوها، چه منفی و چه مثبت، به دور از منطق است.
در حال حاضر گفتوگوهای ایران و آمریکا و اساسا هرگونه دیپلماسی آغاز شده میان دو کشور یک دشمن اصلی، اساسی و آماده است که با شمشیر کشیده، راهزن هرگونه تعامل مثبت میان تهران و واشنگتن است: سخن از رژیم صهیونیستی و نخستوزیر جنگطلب این رژیم است؛ رسمی مسبوق به سابقه که «بیبی» این بار هم در پیش گرفته اما به گواه شواهد تا به اینجای کار تنهاست و از متحدانی چون جان بولتون یا همراهی در امارات متحده عربی خبری نیست.
تندروی «جان بولتون» در دوره نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ آن اندازه بود که او در دوره دوم رغبتی به بودن او پیرامون خود نداشته باشد و البته رویکرد کشورهای منطقه به شمول عربستان هم نسبت به ایران تغییر کرده است.
نتانیاهو در حال حاضر نه توانسته موافقت ترامپ با گزینههای مدنظر خود را جلب کند و نه توان مقابله با او و دست زدن به اقدامی انتحاری را دارد لذا در شرایط جدید میتواند مُخل و مُخرب مسیر دیپلماسی باشد. در برابر این دشمنی عیان رژیم اسرائیل که با هرگونه مسیر ثباتسازی در منطقه مخالف است؛ دیپلماسی انتخاب شده از سوی ایران و آمریکا، دلواپسان خاص خود را هم دارد. گروهی به ظاهر مدعی دیپلماسی اما در نهان نگران منافع به خطر افتاده خود.
نقشی که رقبای سیاسی ترامپ در دوره تازه گفتوگوهای ایران و آمریکا ایفا میکنند؛ چنان اغراق شده است که از هر سطر نوشتههای روزنامههای نزدیک به آنها میتوان به این نتیجه رسید که بازی طراحی شده، تنها با یک هدف بوده و آن «نرسیدن» ترامپ به هرنوع توافقی با ایران است. در این بازی که مختصات آن را میتوان در تعریف و تعارفات غیرمعمول از مقامات ایرانی تا ضعیف جلوه دادن ایران در شرایط کنونی ردیابی کرد، هدفی جز تحریک رئیسجمهور آمریکا برای فاصله گرفتن از میز مذاکره نهفته نیست. میتوان گفت که مساله حصول توافق میان ایران و آمریکا در داخل ساختار سیاسی آمریکا به شمول جمهوریخواهان و حتی دموکراتها هم مخالفانی دارد.
میان دشمنان اسرائیلی و بدخواهان آمریکایی هر گونه گفتوگو با ایران، گروه سومی هم وجود دارد که گرچه دشمن این مسیر نیستند و برای بدخواهی آن هم قدمی برنمیدارند اما برای همراهی هم تردیدهای جدی دارند. تروییکای اروپا گرچه در تمام سالهای پس از خروج آمریکا از برجام، در سکون و تعلل به سر برد و در حال حاضر هم هرگونه ارتباط با ایران را به اشارات چشم و نظر ترامپ گره زد اما امروز نه علنی و محسوس که نامحسوس نگران از دست رفتن نقش خود در مذاکرات کنونی و توافق احتمالی است.
میان اروپا و آمریکای دوران ترامپی، شرایطی پرتنش حاکم است که ریشه اصلی آن در نگاه رئیسجمهور آمریکا به ماهیت اروپاست. از دیدگاه ترامپ، اروپا باید همه هزینههایی را که آمریکا برای این قاره متحمل شده بپردازد وگرنه نمیتواند در دایره دوستان او جای گیرد. چنین نگاهی را در رویکرد رئیسجمهور آمریکا به جنگ اوکراین میتوان پررنگتر ملاحظه کرد. جایی که ترامپ اصرار بر پایان جنگ با روسیه دارد و این میان منافع روسیه برای او ارجح به نظر میرسد و این برای اروپایی که در تمام سالهای اخیر در خط مقدم مقابله با روسیه بوده، چندان قابل تحمل نیست.
اتحادیه و به ویژه تروئیکای اروپا برای بازگشت به جایگاه خود در مناسبات بینالمللی نیازمند تغییری بنیادین در دکترین نگاه خود به آمریکا هستند و شاید نخستین و مهمترین گام بتواند کنار گذاشتن اهرم تهدیدی و تطمیعی اسنپبک باشد تا نشان داده شود که برای انگلیس، فرانسه و آلمان هم مسیر دیپلماسی همچنان اولویت نخست است؛ نه تهدید و فشار.
مذاکرات و ضرورت مدیریت راویان و روایتها
بیش از ۱۰۰ خبرنگار و گزارشگر و تصویربردار، ۳۰ فروردین در حالی مقابل کوچه منتهی به محل اقامت سفیر عمان ایستاده بودند که هریک روایتی خاص از این رویداد را در حال گزارش برای رسانه خاص خود بودند. در فاصله ۴ ساعت مذاکره غیر مستقیم دو طرف، بیشتر از ۱۰ شایعه عجیب در رسانههای اجتماعی و حتی رسمی درباره این دوره منتشر شد که با توجه به شرایط در نوع خود قابل تأمل ارزیابی میشود، شایعاتی که بسیاری از آنها از حیث طراحی ناشیانه، نیازی به تکذیب نداشت و برخی از آنها از سوی مقامات آگاه حاضر تکذیب میشد. برخی از آنها به محض انتشار از سوی برخی رسانهها، مورد تحلیل هم واقع میشد و برخی که جعلی بودن آن مشخص بود، رد میشدند.
واقعیت آن است که «گمانهزنیهای رسانهای» همان اندازه که میتوانند به روند آگاهی جامعه سمت و سو داده و آنها را برای دریافت خبرهای غیررسمی و فرامتن آماده کنند، به همان میزان هم میتوانند در مسیر مذاکرات انحرافآفرین باشند. این تکوپاتکهای رسانهای که گاهی در قالب یک توییت بود و زمانی در متن یک گزارش تصویری خود را نشان میداد، به دلیل اثرگذاری بر جو روانی و عمومی جامعه نیازمند مدیریت است و به نظر میرسد وزارت امور خارجه در این زمینه و تاکنون علمکرد قابل قبولی داشته است.
سیدعباس عراقچی در نخستین گفتوگوی تلویزیونی خود پس از آغاز مسئولیت در وزارت امور خارجه، رسانه را بال دیگر دیپلماسی خواند و به نظر میرسد محدودیت در گفتوگو با رسانههای خارجی پس از پایان دو دوره از مذاکرات و اعلام نتایج آن به رسانه های داخلی میتواند ریشه در این نگاه عراقچی داشته و مرجعیت رسانه و روایت را به داخل کشور بازگردانده و از تبعات روایتهای جعلی بکاهد.
Tuesday, 22 April , 2025