رابطه شوم دختر و پسر جوان در خانه مجردی به قتل ختم شد | پسرجوان که پس از قتل مادر و خواهرش دربیمارستان بستری شده بود، دلبسته دختر خاله یکی از روانشناسهای بیمارستان شد. او پس از آزادی بهعنوان مدرس ریاضی دختر مورد علاقهاش با او ارتباط بیشتری برقرار کرد اما زمانی که با […]
رابطه شوم دختر و پسر جوان در خانه مجردی به قتل ختم شد | پسرجوان که پس از قتل مادر و خواهرش دربیمارستان بستری شده بود، دلبسته دختر خاله یکی از روانشناسهای بیمارستان شد. او پس از آزادی بهعنوان مدرس ریاضی دختر مورد علاقهاش با او ارتباط بیشتری برقرار کرد اما زمانی که با پاسخ منفی خانواده او برای ازدواج روبهرو شد دست به جنایت هولناکی زد و دخترجوان را با چاقوکشت. عامل جنایت 11 سال پس ازقتل، سحرگاه چهارشنبه در زندان رجایی شهر کرج به دار مجازات آویخته شد.
ساعت 4 بعد ازظهر 24 بهمن سال 85، پسر جوانی به کلانتری 138 جنت آباد رفت و از قتلی که در خانه مجردیاش مرتکب شده بود خبر داد. بهدنبال اظهارات پسر 35 ساله، مأموران کلانتری برای بررسی صحت موضوع راهی خیابان چمران درمحله شاهین شمالی شدند.
آنها پس از ورود با اوضاع به هم ریخته آپارتمان روبهروشدند که حکایت از درگیری شدید داشت.دریکی از اتاق خوابها نیز با جسد دختر 20 ساله- شیوا- روبهروشدند. پس از کشف جسد موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم تحقیق اعلام شد.
با حضور بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم درمحل مشخص شد دخترجوان با اصابت ضربات متعدد چاقو کشته شده است. همچنین در بازرسی خانه، دو چاقوی خونی هم زیر تختخواب پیدا شد.
جنون عامل دو جنایت/درحالی که پسر جوان به قتل شیوا اعتراف کرده بود، بازپرس جنایی با بررسی سوابق «فرنام»-عامل قتل- دریافت که او اردیبهشت سال 79 و قبل از قتل شیوا، مادر و خواهرش را نیز در خانهشان واقع در محله کاشانک به قتل رسانده است.بعد هم راهی کلانتری 123 نیاوران شده و به قتل آنها اعتراف کرده است،اما او ازسوی کارشناسهای پزشکی قانونی، مجنون شناخته شد. بنابراین برای درمان در بیمارستان روانی بستری شده بود.
عشق آتشین معلم ریاضی
پسر 35 ساله درادامه تحقیقات گفت: من پیش از این بهدلیل قتل مادر و خواهرم مدتی در بیمارستان روانی رازی بستری بودم. دختر خاله شیوا، یکی از روانشناسانی بود که در بیمارستان کار میکرد. شیوا هر چند وقت یکبار به دیدن دختر خالهاش میآمد و آنجا بود که عاشق شیوا شدم. پس از آشنایی مان، شیوا در تمام مدتی که بستری بودم به طور مستمر به ملاقاتم میآمد.سرانجام پس از گذشت چند سال، تیم پزشکی سلامت روانیام را تأیید کرد و من مرخص شدم.بعد ازآن بود که ارتباط من و شیوا بیشتر شد.
جوان جنایتکار ادامه داد: «من لیسانس ریاضی دارم و قبل از قتل مادر و خواهرم تدریس میکردم. پس از آزادی هم به تدریسم ادامه دادم. به غیر از این هم مادربزرگم مبلغی را برایم به ارث گذاشته بود که به همین دلیل از بابت مالی نگرانی نداشتم. بعد از آزادی بهعنوان مدرس ریاضی شیوا به او تدریس هم میکردم. مدتی گذشته بود که به خواستگاری شیوا رفتم اما زمانی که آنها از ماجرای قتلهای قبلیام باخبر شدند، به من پاسخ منفی دادند.
جنایت با دو چاقو
فرنام درباره چگونگی قتل سوم و انگیزهاش گفت: پس از آشنایی با شیوا بارها باهم دعوا کردیم و درگیر شدیم. هر بار سر موضوعی بهانه میگرفت و باعث درگیری میشد. او توجهی به من نداشت، روز حادثه بار دیگر جر و بحث کردیم که شیوا به من گفت: دیوانه! در آن لحظه با شنیدن این حرف کنترلم را از دست دادم و با چاقوی آشپزخانه به طرفش حمله کردم. پس از وارد کردن چند ضربه، شیوا از پا درآمد و دسته چاقو هم شکست. به همین دلیل به آشپزخانه رفتم و چاقوی دیگری برداشتم و بازهم به جانش افتادم و…
تأیید صحت روانی
بهدنبال سومین جنایت، این جنایتکار برای دومین بار به پزشکی قانونی انتقال یافت تا مشخص شود که آیا هنگام قتل دختر جوان جنون داشته یا نه. درنهایت با انجام آزمایش های پزشکی قانونی، جنون متهم مورد تأیید قرار نگرفت و او به اتهام قتل عمد دختر جوان پای میز محاکمه رفت.
وی در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و در برابر درخواست قصاص اولیای دم به دفاع از خود پرداخت و گفت: «8 سال پیش که مادر و خواهرم را با چاقو به قتل رساندم، متخصصان پزشکی قانونی من را بیمار روانی تشخیص دادند و به بیمارستان روانی منتقل ام کردند. مدتی در بیمارستان روانی بستری بودم و دراین مدت شیوا به همراه دخترخالهاش که روانشناس بود به آنجا میآمد. من عاشق شیوا شده بودم و وقتی از بیمارستان مرخص شدم سراغش رفتم. سه سال بود که با هم ارتباط داشتیم و همسایهها خیال میکردند زن و شوهر هستیم. میخواستیم برای ازدواج با هم آشنا شویم. پدر و مادرش از این مسأله بیخبر بودند. فقط خواهرش، موضوع را میدانست. من لیسانس ریاضی دارم و خواهر شیوا که شاگرد خصوصیام بود گاهی به خانهام میآمد. من به شیوا ریاضی درس میدادم. همین مسأله بهانهای شد برای اینکه بتوانم با خانوادهاش ارتباط برقرار کنم و سرانجام به خواستگاریاش رفتم، اما آنها قبول نکردند. من عاشق شیوا بودم اما او بعد از مدتی شروع به بیمحلی کرد که درنهایت او را کشتم.»!
سرانجام پس از صدور حکم قصاص از سوی قضات دادگاه کیفری و تأیید این حکم در دیوانعالی کشور، پسر جوان سحرگاه چهارشنبه در زندان رجایی شهر کرج به دار مجازات آویخته شد.
http://www.aftabir.com
[ad_2]
Friday, 22 November , 2024