گروه‌هایی که پایگاه اقتصادی- سیاسی و اجتماعی مشخصی دارند و بنابراین اهداف معینی را نیز مطرح و دنبال می‌کنند، از سوی دیگر، این گروه‌ها از هواداری یا حمایت اجتماعات خاصی نیز برخوردارند.

ندای گیلان: رسانه‌های جمعی و مطبوعات، تحت تأثیر گروه‌های اجتماعی قرار دارند. گروه‌های اجتماعی با توجه به ماهیت و موقعیت خود، رسانه‌ها را به عنوان سخنگو و یا ابزار تحکیم قدرت مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند. آنان با این «وسیله» هم قدرت خود را تعمیم می‌دهند و هم می کوشند تا تداوم آن را تضمین کنند.

مطبوعات البته معمولاً تمایل دارند که خود را مستقل جلوه دهند، اما واقعاً تحت تأثیر گروه‌های مختلف ذی‌نفوذ هستند. گروه‌هایی که پایگاه اقتصادی- سیاسی و اجتماعی مشخصی دارند و بنابراین اهداف معینی را نیز مطرح و دنبال می‌کنند، از سوی دیگر، این گروه‌ها از هواداری یا حمایت اجتماعات خاصی نیز برخوردارند. به همین دلیل، کنش رفتاری آن اجتماعات را در تبلیغات، برنامه‌ها و فعالیت‌های رسانه ای خویش به نمایش می‌گذارند.
طی دهه اخیر در رسانه ها و مطبوعات ایران، شاهد برخی مطالب، نوشته‌ها و عکس‌ها بوده‌ایم که با اخلاق و رفتار حرفه‌ای مغایرت داشته است. ادبیات و منطق مطالب مذکور به گونه ای بوده است که مشابهت های زیادی بین آنها با زبان، ادبیات و رفتار برخی گروه‌های اجتماعی که به لحاظ جامعه شناختی به لمپن معروف‌اند، وجود دارد. حضور این نوع ادبیات و منطق در مطبوعات ایران، که گاه نیز ناآگاهانه مورد استفاده قرار می‌گیرد، نوعی کجروی و آسیب در مطبوعات و رسانه‌های جمعی محسوب می‌شود. کجروی و آسیبی که فضای سالم مطبوعاتی و اخلاق رسانه‌ای را خدشه‌دار می سازد.
شناخت لمپنیسم، زبان، ادبیات و اخلاق و رفتار لمپنی و نمودهای لمپنیسم در مطبوعات ایران، هدف این نوشتار است. این بررسی پیش از هر چیز به دنبال تعریف، تدقیق و شناسایی ادبیات و اخلاق و رفتار لمپنی و نحوه بروز و نمود آن در رسانه هاست و می‌کوشد تا این پدیده را به عنوان یک «مسئله» مورد بررسی قرار دهد. بدیهی است که با تکنیک تحلیل محتوا می توان به تصویری کمّی، روشن‌تر و دقیق‌تر از این پدیده در رسانه ها و مطبوعات ایران دست یافت.

در ابتدا باید گفت منظور از لمپنیسم، رسانه های عامه‌پسند نیست. لمپنیسم در این بررسی، رفتار، اخلاق و ادبیاتی است که ممکن است در نشریات مختلف نمود پیدا کند. چه بسیار نشریات عامه‌پسندی که ادبیاتی متین، سالم و متعارف دارند و هیچ جلوه‌ای از لمپنیسم در آنها دیده نمی شود. در حالی که برخی از سایتهای خبری و روزنامه‌های رسمی کشور، برخی از هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌ها ممکن است به تریبون لمپن‌ها بدل شده و شاخص بداخلاقی رسانه‌ای محسوب شوند.

این مسئله را از منظر اخلاق رسانه‌ای نیز می‌توان مورد بررسی قرار داد. اخلاق رسانه‌ای که ضمن دفاع از آزادی بیان، حق گرایی و حقیقت گویی، مسئولیت اجتماعی و حفظ حرمت امور شخصی افراد را نیز در فعالیت مطبوعاتی و رسانه‌ای لازم، ضروری و اصول قطعی و مسلم می‌داند، درعین حال بر رعایت عفت عمومی، نفی خشونت و پرهیز از زبان نامناسب و اجتناب از ناسزاگویی تأکید می‌کند. جنبه‌هایی از رفتار لمپنی که در مطبوعات ما جلوه گر است، مصادیق بداخلاقی رسانه‌ای یا بی توجهی به اصول پذیرفته شده حرفه ای است. اما به نظر می‌رسد که این واژه و اصطلاح، برای بیان مقصود ما گویاتر است.

لمپنیسم، به تعبیری همان لات‌منشی است. رفتار و اخلاقی که قاعدتاً متعلق به قشرهای فرودست جامعه محسوب می‌شود. اما امروزه این رفتار و خرده فرهنگ، به مدد رسانه‌ها عمومیت بیشتری یافته و شکل‌های مدرن نیز به خود گرفته است. شناسایی، تدوین و تبیین این رفتار، اخلاق و ادبیات، امکان مقابله با آن را بهتر فراهم می سازد. لمپنیسم اصطلاحی است جامعه شناختی برای توصیف آن دسته از گروه‌های اجتماعی که از «خرده فرهنگ کجرو» برخوردارند. واژه لمپن نخستین بار توسط مارکس در کتاب نبرد طبقاتی در فرانسه برای توصیف طبقات اجتماعی به کار برده شد . این مفهوم، در اصل اصطلاحی آلمانی و به معنای «ژنده پوش» است . لمپن پرولتاریا از نظر مارکس طبقه ای فروتر از طبقه کارگر است و با چند ویژگی شناخته می شود:
۱٫ بقایای جامعه ما قبل صنعتی هستند.
۲٫ در شرایط سختی زندگی می کنند.
۳٫ در حاشیه حیات اجتماعی قرار دارند.
۴٫ به راحتی خود را تسلیم ارتجاع می‌کنند .

رفتار و عملکرد لمپن‌ها و نقشی که در فعالیت‌ها و دگرگونی‌های اجتماعی ایفا کرده اند، به این گروه اجتماعی، هویت ویژه‌ای بخشیده است. درباره لومپن، همچنین گفته شده است که «پست‌ترین افراد یک جامعه، از قبیل اوباش، دزدان و چاقوکشان حرفه‌ای و عناصر وازده و ولگرد، لمپن خوانده می‌شوند. این قبیل افراد در مسیر تحولات اجتماعی نقش خطرناکی بازی می‌کنند و در خدمت گروه‌ها و افراد معلوم الحال از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کنند. آنها به دست همین افراد در جامعه رعب و هراس ایجاد کرده و در محیطی نا آرامحکومت می‌کنند ».
ملوین تامین نیز در کتاب جامعه‌شناسی قشربندی و نابرابری‌های اجتماعی ، خصوصیات دیگری برای لمپن‌ها که آنها را اعضای طبقه کارگر پایین می‌نامد، برمی شمرد:
۱٫ نگاهی ساده به دنیا دارند.
۲٫ انسان در نظر آنها توانایی چندانی ندارد.
۳٫ سطح منابع مادی اش پایین تر از سطح نیازها و خواسته‌هایش است.
۴٫ چون در معرض تغییرات ناگهانی و زیانهای غیرقابل پیش‌بینی هستند، پیوسته در ناامنی فرساینده به سر می برند.
۵٫ همّ و غمّ اصلی آنها یافتن شیوه‌ای از زندگی است که بتواند ناامنی‌اش را تخفیف دهند .
لمپن‌ها، همان‌طور که ذکر شد، بخشی از نیروها و گروه‌های اجتماعی هستند که در وهله اول به دلیل نقش و نوع رابطه آنها با نظام تولید جامعه، تعریف و شناخته می‌شوند. هر نیرو و گروه اجتماعی بی‌تردید واجد نوعی عقیده و نظام ارزشی است که ایستارها و رفتارهای آن گروه را شکل می دهد.

ویژگی‌های فردی و اجتماعی لمپن‌ها
۱٫ زندگی بی ثبات
لمپن‌ها به دلیل کارهای موقت و زودگذر و مشاغل متفاوتی که دنبال می‌کنند، زندگی موقت، بی‌سرانجام و بسیار آشفته‌ای دارند. آنها هیچ گاه اطمینانی به تداوم زندگی خود ندارند و احساس می‌کنند زندگی موقتی دارند. به این جهت، لمپن موجودی لحظه‌ای است و دم را غنیمت می‌شمارد.
۲٫ فقدان بینش منسجم
لمپن‌ها به علت احساس بی سرانجامی زندگی و کار موقت، عناصری مردد، متزلزل، بی شخصیت و فاقد بینش معین و منسجم‌اند. لمپن معتقد است که هرنوع موافقت و مخالفت با نیروهای مختلف اجتماعی، موجب ناراحتی و دردسرش می‌شود. به همین دلیل، ضمن تأیید مراکز قدرت، سعی می‌کند با فرصت طلبی موقعیت خود را برحسب منافع آنی و خصوصی خود با مراکز قدرت تنظیم نماید. لمپن‌ها، هرجا کوچکترین احساس خطری کنند و یا منافع بیشتری برای خود تشخیص بدهند، بلافاصله تغییر جهت می‌دهند.

۳٫ ستایشگر قدرت
لمپن‌ها در برابر قدرت، بی اندازه عاجز و ناتوان‌اند و قدرت را ستایش می‌کنند. آنها چون فاقد هرگونه قدرت اقتصادی، سیاسی یا فکری هستند و در وضع و نوع اشتغال، درآمد و امکانات و وضعیت زندگی به طبقات توانمند جامعه وابسته‌اند، بنابراین بی اندازه قدرت پرست‌اند و قوی را ستایش می‌کنند، به عناوین مختلف مدح می‌گویند و در بزرگداشت و شکوه و عظمتش، داستانها می‌سازند. و متقابلاً ضعیف را خوار نموده و به انحای مختلف مورد شماتت و سرزنش قرار می‌دهند.
لمپن درعین حال، مرده قدرت است و حاضر است جانش را به خاطر کسب قدرت و حفظ حیثیت و موقعیت خود به خطر اندازد.

۴٫ بی انضباطی و آشوب طلبی
ماجراجویی، غوغاگری، فتنه گری، آشوب طلبی، بی انضباطی، عدم تبعیت از قانون و عدم اطاعت از رهبری از خصایص اساسی و مهم لمپن‌هاست. براساس همین روحیات، شرکت و حضور لمپن‌ها در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی، پرسر و صدا، ویرانگر و در عین حال ناگهانی، موقت و گذرنده است.

۵٫ منش فردگرایانه
مجموعه شرایط زندگی، کار و اعمال فوق، موجب افکار و اعمال فردگرایانه لمپن‌هاست. لمپن‌ها با اعمال فردی، مشاغل فردی، فکر فردی، سردرگمی های فردی و… از جمله نیروهای اجتماعی هستند که تمام مظاهر و خصوصیات زندگی فردی را در خود جمع دارند. لمپن در انواع فعالیت خود، کوشش دارد به طور فردی در جمع پراکنده بدرخشد و به اتکای استعداد و تجارب شخصی برای خود موقعیتی کسب نماید. مشاغل و زندگی فردگرایانه لمپن، او را در تمام زمینه‌ها به طرف کوشش فردی می‌کشاند و همیشه به دنبال زندگی خصوصی و کامیابیهای فردی است. به همین جهت، هر لمپن، متناسب با هوش، استعداد و امکانات فردی و اجتماعی می تواند در زندگی موفقیت‌ها و پیروزی‌هایی به دست آورد .
بنابر این به طور خلاصه می‌توان گفت لمپن‌ها انسان‌هایی آشفته، دم غنیمت شمار، مذبذب و بی شخصیت، فرصت‌طلب، فاقد بینش منسجم، ستایشگر قدرت، ماجراجو و بی انضباط، و مصداق یک موجود فردگرای کامل است.
ویژگی‌های زبان و ادبیات لمپنی
زبان و واژگانی که لمپن‌ها به کار می برند، عمدتاً متأثر از فرهنگ شفاهی است. بسیاری از کلمات و اصطلاحاتی که در کتابت و ادبیات مکتوب متعارف مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، توسط لمپن‌ها به کار می‌رود. مفاهیم کلمات و تلفظ بسیاری از واژه‌ها در زبان لمپنی، محصول و نتیجه شرایط زندگی و چگونگی کسب درآمد و نحوه ارتباط با گروه‌ها، اقشار و طبقات دیگر است. زبان لمپنی آمیخته‌ای است از لغات، ضرب المثلها، قصه ها و امثال و حکم عامیانه. دشنام و کلمات بی‌ادبانه در زبان آنها زیاد به کار می رود و از القاب و صفات زشت و ناپسند برای توصیف دیگران استفاده می‌کنند.

شاخص‌های لمپنیسم در رسانه ها

موارد زیر از مرور و مطالعه اکتشافی مطالب برخی از رسانه ها و روزنامه‌ها و نشریات استخراج شده است.
۱٫ هتاکی و فحاشی
از بارزترین رفتارهای لمپنی در مطبوعات، هتاکی و فحاشی علیه روشنفکران، منتقدین، مخالفین و معترضین به برخی از سیاست‌های نظام است. در این نوع مطالب، الفاظ رکیک و القاب و صفات زشت برای تحقیر و تمسخر افراد و گروه‌های منتقد به کار برده می شود. استفاده از واژه‌ها و اصطلاحاتی که در عرف جامعه، دشنام و بی‌ادبی محسوب می شود در مطالب برخی از رسانه های مدعی ، چنان است که گویی ادبیات دینی ما هیچ منعی برای آن قائل نشده، و توهین و تمسخر و استهزای دیگران را حرام نکرده است.
۲٫ حرمت شکنی
لمپنیسم بنا به ماهیت اخلاقی و رفتاری خود، هیچ حریمی نمی‌شناسد. فردی که تحت تأثیر این اخلاق در مطبوعات قلم می‌زند، از قلم و ستون روزنامه به همان نحو استفاده می‌کند که زبان خویش را در دعوا و مرافعه‌های شخصی، شفاهی و در کوچه و بازار و محافل به حرکت در می‌آورد.
چنین فردی با عربده کشی نوشتاری خود در شکستن حرمت و حیثیت اشخاص تا آنجا که از وی حمایت می‌کنند، قلم می‌زند. بی‌هویتی، اجازه هر نوع آبروریزی را به او می‌دهد و بی‌ادبی، او را به بیان همه چیز مجاز می‌سازد.

۳٫ استفاده از کج‌تابی‌های زبان فارسی
رفتار لمپنی گاه در استفاده از کج‌تابی‌های زبان فارسی نمود می‌یابد. واژه‌ها و کلماتی که در زبان ما معانی متفاوتی دارند و در متون مختلف کاربردهای خاص می یابند، گاه مستمسک لمپن‌ها قرار می‌گیرند و در نوشته‌های آنها به کار می‌روند. تعابیر و منظورهای موهنی که براثر این نحوه استفاده از زبان فارسی در مطبوعات نمود پیدا می‌کند، عفت عمومی را جریحه‌دار می‌سازد و بر حیثیت و اعتبار حرفه روزنامه‌نگاری خدشه وارد می‌کند.

۴٫ منطق سست و ضعیف
ویژگی دیگر مطالب لمپنی، بی منطقی و ضعف استدلال در بیان موضوع است. همان‌گونه که در منازعه‌های شفاهی، لمپن‌ها و افراد لات‌منش به زور بازو اتکا می‌جویند، در مکتوبات نیز چنین خصلتی با توجیه و سفسطه بروز و نمود پیدا می‌کنند. آنکه با خرد و اندیشه و منطق و استدلال نمی‌تواند سخنی را نقد و بررسی و ارزیابی کند، با شعربافی و حاشیه‌پردازی به جنگ اندیشمندان می‌آید. به همین دلیل مطالب لمپنی منطقی سست و ضعیف دارد. در نوشته‌ای در نقد دکتر سروش، او را «انتلکتوئل پست مدرنی» نامیده بود که «با استمداد از چرس و گراس و دیگر مواد توهم‌زا هزیان‌های بدیع می‌بافد» !

۵٫ لودگی و مسخرگی
این ویژگی، بیشتر در رسانه‌های رادیو، تلویزیون و سینما نمود دارد، اما شکلی از آن نیز در مطالبی که به اصطلاح در قالب طنز در رسانه ها ارائه می‌شود، بروز پیدا می‌کند. در حالی که هدف طنز، نقد رفتارها و مناسبت غلط فردی و اجتماعی در جامعه است، برخی از قلم‌زنان در مطبوعات که تحت تأثیر فرهنگ لمپنی، خود ولنگار و هنجارشکن شده‌اند، لودگی و مسخرگی را جایگزین طنز می‌کنند و تمسخر و توهین را دست‌مایه خنداندن دیگران قرار می‌دهند، آنان به بهانه طنز، الفاظ و واژگان لمپنی و لات‌منشانه را به صفحه مطبوعات می‌کشانند.

۶٫ بی‌ثباتی و فرصت‌طلبی
کسانی که تحت تأثیر اخلاق لمپنی در مطبوعات قلم می‌زنند، فرصت‌طلبانه مواضع خود را پیوسته تغییر می‌دهند. آنان که عمدتاً در جهت منافع شخصی قلم می‌زنند، موقعیت خود را با مراکز قدرت تنظیم می‌کنند و خطابه‌های مکتوب را از چشم‌انداز آنان ایراد می‌کنند. این افراد باجابه‌جایی قدرت سیاسی در کشور تریبون عوض می‌کنند و با بی‌پروایی، گذشته خود را ریاکاری و نفاق می‌نامند و به ملامتی بودن خود، افتخار می‌کنند.

۷٫ تقدس مآبی
خصیصه بارز دیگر رفتار لمپنی در دهه اخیر در مطبوعات ایران، مقدس مآبی برخی از نویسندگانی است که صرفاً به دلیل همسویی با جوّ و فرهنگ غالب، پشت واژه های مقدس دینی پنهان می‌شوند و بی‌ادبانه‌ترین سخن‌ها را بر قلم جاری می‌کنند.

لمپنیسم، خرده فرهنگ کجروی است که شکل‌ها و جنبه‌هایی از آن به نحوی در مطبوعات ما نمود می‌یابد. این پدیده که آن را می‌توان بداخلاقی رسانه‌ای نامید فی نفسه آسیبی برای جامعه مطبوعاتی و فعالیت سالم رسانه‌ای است. بنابراین برای مقابله با آن باید به دو طریق عمل کرد:
الف . نظارت بیرونی
ب . نظارت درونی
منظور از نظارت بیرونی، وضع قوانین مؤثر و پیگیری‌های حقوقی است. وجود قوانین و دادگاه‌های حقوقی، اجازه نمی‌دهد که مطبوعات و رسانه‌ها به طور اعم از حقوق و امتیازات خودسوء استفاده کنند. اگر قوه قضاییه کشور و نظام دادگستری به وظایف خود صحیح، دقیق و همه جانبه عمل کنند و حقوق شهروندان را محترم شمارند، بدیهی است که هیچ کس جرئت نمی‌کند که مطبوعات را عرصه ترکتازی، عربده‌کشی و تحقیر و توهین دیگران قرار دهد.
نظارت درونی برای مقابله با بداخلاقی رسانه‌ای و بروز رفتارهای لمپنی در رسانه ها و مطبوعات می‌تواند از طریق نهادهای رسانه ای و انجمن‌های حرفه‌ای اعمال شود. انجمن صنفی روزنامه‌نگاران به منظور پاسداری از حرمت و قداست این حرفه باید به گونه‌ای عمل کند که «بداخلاقی رسانه‌ای» در مطبوعات، مجال بروز پیدا نکند. و آنها که به این شیوه‌ها برای تحدید و تهدید دیگران متوسل می‌شوند، دریابند که بهایی گزاف را باید پرداخت کنند. بهایی که پایان زندگی حرفه‌ای آنها را رقم می‌زند.
بهروز گرانپایه