شبکه ی های اجتماعی،ازجمله شبکه های اجتماعی موبایلی امروزه به عضو لاینفک زندگی در جامعه ی مدرن تبدیل شده اند.در ایران اما،گسترش یکجا و همه گیرشدن تب این رسانه های ارتباطی رفته رفته تبدیل به یک معضل اجتماعی بزرگ شده است
حوزه ی فضای مجازی ندای گیلان-الیاس بشری:
شبکه ی های اجتماعی،ازجمله شبکه های اجتماعی موبایلی امروزه به عضو لاینفک زندگی در جامعه ی مدرن تبدیل شده اند.در ایران اما،گسترش یکجا و همه گیرشدن تب این رسانه های ارتباطی رفته رفته تبدیل به یک معضل اجتماعی بزرگ شده است.
استفاده ی میلیون ها ایرانی از شبکه های اجتماعی موبایلی از سویی باعث حساسیت مسئولین فرهنگی و امنیتی ایران و از سویی دیگر باعث ایجاد رقابت بین این شبکه ها در جذب مخاطبان ایرانی شده است.
میل گردانندگان این رسانه ها به جذب مخاطبان ایرانی تا حدی است که به کوچکترین موضع گیری مسئولان ایران در مورد این شبکه ها واکنش نشان می دهند.پاسخ سریع مدیران ارشد برخی از شبکه های اجتماعی به توییت ها و کامنت های مخاطبان ایرانی خود گواه این مسئله است.
در زیر نمونه هایی از این موارد که واکنش مدیران اپلیکیشن موبایلی “تلگرام” را در پی داشته است مشاهده می کنید.
کانال های تلگرامی و درامدهای میلیونی!
از جهتی هم کاربران این شبکه ها ی اجتماعی به هیج وجه حاظر به ترک این دنیای پر زرق و برق نیستند.همین امر موجب درامد زایی برخی از طریق شبکه های اجتماعی شده است.کانال های تلگرامی امروز برای جذب مخاطب جایزه های میلیونی می دهند و تبلیغات خود را ازشبکه های ماهواره ای پخش می کنند.
مدیر یکی از کانال های تلگرامی در محاصبه با خبرگزاری مهر از درامد 30 میلیونی خود خبر داده بود و از رزرو شدن تبلیغ های کانال خود برای چند هفته سخن به میان آورده بود.
تب پیج های اینستاگرامی و کانال های تلگرامی به حدی بالا گرفته است،که مسئولان ارشد کشور با ذکر نام درمورد آنها صحبت می کنند و از مزایا و معایب این رسانه های اجتماعی می گویند.
در موردی رییس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمع خبرنگاران می گوید:
در حال حاضر کانال تلگرامی «گیزمیز» کانالی است که هیچ ضرری برای مخاطب نداشته و به این ترتیب میتوان آن را بهترین کانال تلگرامی نسبت به سایر کانالها دانست. و پربازدیدترین کانال ایرانی تلگرام «بدندید» است؛ این در حالی است که شبکه ماهوارهای GEM این کانال را تبلیغ میکند و زمانی که این کانال تنها 35 عکس و مطلب را آپلود کرده بود یک میلیون یوزر ایرانی در آن عضو شدهاند.
تصمیم گیران چه می کنند؟
با توجه به سابقه ای که از اقدام مسئولان در موارد مشابه در ذهن داریم،فاکتورها و راه حل هایی که توسط عزیزان پیشنهاد می شود تقریبا بدین شرح است.
1-موضع گیری شدید:این شبکه های اجتماعی باید فیلتر شوند.
2-موضع گیری معتدل:فیلترینگ محتوایی در دستور کار قرار گیرد.
3-برگزاری جلسات و همایش های بی نتیجه برای کم کردن بار انتقادها
4-پیشنهاد خلاقانه:شبکه های اجتماعی ایرانی جایگزین شوند.
5-فرار روبه جلو:”ما به آن ها هشدار داده ایم که تنها در صورت حذف محتوای غیر اخلاقی اجازه ی ادامه ی فعالیت در ایران را دارند.”
6-یک بام و دو هوا:انقاد شدید از عملکرد دستگاهای مسئول در سامان ندادن به اوضاع ،و از سویی دیگر گرفتن ماهی از آب گل آلود و حضور تمام قد در این شبکه های اجتماعی.
و…
در مورد برخورد اول یعنی “فیلتر کردن شبکه های اجتماعی” باید بگوییم که این کار جز پاک کردن صورت مسئله و اقدامی غیر مسئولانه چیزی نیست.زیرا بر کسی پوشیده نیست که تصمیم گیری عجولانه و نابخردانه در مورد این موضوع حساس و همه گیر چه عواقب سنگینی را می تواند به کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند؛که خوشبختانه تا به امروز مسئولین فعلی با نگاهی عمیق تر به مسئله نگاه کرده و از اقداماتی اینچنینی پرهیز کرده اند.
مورد دوم یعنی “فیلترینگ محتوایی” سال هاست که از زبان مسئولان و برخی از کارشناسان شنیده می شود و در مواردی هم مورد استفاده قرار گرفته و تا حدودی موفق بوده.اما قطعا راه حل قطعی برای “بحران شبکه های اجتماعی” نیست.
دکتر هادی خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در این باره می گوید:
قطعاً فیلترینگ راهگشا نیست و از ویژگیهای فناورانه این شبکهها خودکفایی آنها است، بهطوری که در تولید، «خودتولید»، در توزیع، «خودتوزیع» و در دریافت، «خوددریافت» هستند.حقیقت این است که هر اعمال محدودیتی هم جامعه و هم نهادهای حکومتی را در برمیگیرد. از این رو، باید «فرصتها» و «تهدیدهای» احتمالی استفاده از این رسانهها را شناخته و برای استفاده از فرصتها و مدیریت تهدیدها برنامهریزی کنیم.
گزینه ی سوم اما،موردی است که سیاست غالب همه ی دوره ها در برخورد با معضلات اجتماعی بوده است؛طوری که “نه سیخ بسوزد نه کباب”یعنی از بار فشارها وارد آمده از جانب منتقدان کاسته شود و از سوی دیگر دلخوری و ناراحتی مردم را درپی نداشته باشد.
چهارمین گزینه یعنی “شبکه های اجتماعی داخلی”شاید بهترین راه حل نگرانی های اقتصادی،امنیتی و فرهنگی باشد.اما مشکلی که وجود دارد عدم حمایت از برنامه نویسان و مهندسان ایرانی و عدم اعتماد مردم به این شبکه های اجتماعی است.
در سال های گذشته و پس از فیلتر شدن شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک،توییتر و یوتیوب تلاش هایی در ایران برای بومی سازی ارتباطات با سرو صدای زیاد آغاز شد وامروز پس از گذشت سال ها اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم، “شبکه ی اشتراک ویدئوی آپارات“تنها مورد موفق از این قبیل است که توانسته علاوه بر جلب اعتماد مردم،با خلاقیت های خود جایگزین داخلی مناسبی برای یوتیوب باشد.و اخیرا با امکان به اشتراک گذاشتن ویدئو از روی سرویس جهانی یوتیوب بر روی سرور های خود در حال برطرف نمودن نقیصه ی فراگیر بودن محتوای خود است.
پنجمین مورد-فرار روبه جلو:
مورد ششم یعنی “سیاست یک بام و دوهوا“رفتار جالبی است که برخی رسانه ها و نهاد ها از خود نشان می دهند.از سویی با وارد کردن انتقاد های شدید نسبت به دولت و مسئولین تصمیم گیر خواستار عدم دسترسی مردم به این شبکه ها می شوند و از سویی دیگر پررنگ ترین حضور را در این شبکه ها دارند.به عنوام مثال میتوان به گزارش ها و برنامه هایی که در صدا و سیما،خصوصا در بخش های مختلف خبری در مورد شبکه های اجتماعی تولید و پخش می شود اشاره کرد.در یک بخش خبری مشاهده می کنیم که گزارش هایی از معایب یک شبکه ی اجتماعی و جاسوسی های احتمالی صورت گرفته از مردم ایران سخن به میان می آید و تنها چند دقیقه بعد تبلیغاتی را برای عضویت مردم در پیج ها و کانال های رسمی خود پخش می کنند.
شبکه های اجتماعی و شوخی های زشت و زیبا
از مواردی که جذابیت این شبکه ها را برای مردم بیشتر کرده است،پرداختن به حواشی پیرامون مسائل روز است.که گاهی منجر به حرکت های اجتماعی گسترده و ایجاد کمپین های مختلف نظیر “کمپین نخریدن خودروی صفر”می شود و گاهی هم با ایجاد شایعات و تحریک احساسات مردم موجب حرکت های دسته جمعی ناشایستی مانند “حمله به صفحه ی شخصی مجری برنامه ی قرعه کشی جام جهانی”،”حمله به صفحه ی داور استرالیایی”،و موارد مشابه که جدیدترین مورد آن”یورش دسته جمعی به صفحه ی دختر لبنانی” بود می شود.
انتشار عکس های شخصی دروازبان پرسپولیس،انتشار تصاویر پسر تهرانی که به ماجرای “پلیس فتا حواسش هست”معروف است و دیگرموارد مشابه از این قبیل حرکات زشت و غیر اخلاقی در شبکه های اجتماعی موبایلی در هفته های گذشته است.
با این حال شوخی هایی نیز گاهی به چشم می خورد که در لفافه و طنز به انتقاد از مسائل مختلف سیاسی،فرهنگی و اجتماعی می پردازد.
ازجمله شوخی هایی که این روز ها در شبکه ی اجتماعی تلگرام،به کرات به چشم می خورد طنز هایی در مورد “سریال کیمیا”است که با بیانی نرم به انتقاد از این سریال می پردازد. مردم تصاویر فتوشاپ شده ی بازیگر اصلی این سریال را بین خود به اشراک می گذارند و در متن های جالبی با صدا و سیما و برنامه سازان با زبان نقد سخن می گویند.
رستم دستان ایران کیمیاست /آرش پرزور دوران کیمیاست/یک تنه جنگیده با صدها نفر /من یقین دارم جکی جان کیمیاست/آنکه در دوران اسکندر نمود /تابع خود کل یونان کیمیاست/آنکه داده درس اخلاق و ادب /را به زیبایی به لقمان کیمیاست/کرد خرمشهر را آزاد او /بچه ناف “آبودان” کیمیاست/آنکه باعث شد توافق عاقبت /ثبت گردد توی لوزان کیمیاست/دختری که بین ما و جیبوتی /حل کند یک روز بحران کیمیاست/در “پسابرجام “هم منجی ما از نفوذ شر شیطان کیمیاست/ الغرض محبوب دلهای همه /بالاخص کیوان و پیمان کیمیاست
چرا؟ چه باید کرد؟
با همه ی مسائل گفته شده اما، نمی توانیم اشتیاق ما مردم ایران به حضور در اجتماع و نقش آفرینی مؤثر را در دلایل استفاده ی بیش از حدمان از شبکه های اجتماعی ذکر نکنیم.مردم ایران از دیرباز عادت به معاشرت و ارتباط نزدیک به هم داشته اند و همه ی ما همیشه از سال هایی نه چندان دور سخن می گوییم که صفا و صمیمیت مردم بسیار بود و حالا این صمیمیت بسیار کمرگ شده است و در بیان دلیل آن از زندگی مدرن پر مشغله گله می کنیم.
1-حال شاید روی آوردن گسترده ی مردم ایران به شبکه های اجتماعی را بتوان از این دید بررسی کرد که،اجتماعی بودن ما و وقت کم برای ارتباط مستقیم با یکدیگر یکی از دلایل اصلی موجود است.
2-مورد دیگری که می توان آن را دلیل وجود تب شبکه های اجتماعی در ایران دانست،نبود آگاهی کافی نسبت به کاربرد یک فناوری و عدم تزریق “فرهنگ استفاده درست از فناوری” در جامعه است.
3-دلیل دیگر را می توان در عدم اعتماد مردم به رسانه های داخلی عنوان کرد؛که فرد سعی میکند هرطور که شده از بند فیلتر ها و محدودیت ها عبور کند تا به محتوایی برسد که در رسانه های داخلی به آن پرداخته نمی شد و یا موضع محتاطانه نسبت به آن گرفته می شود.
4-مورد دیگر می تواند القای فرهنگ های غربی و بیگانه به مردم ما باشد که موجب شده تا برخی از ما همه ی تلاش خود را به کار بگیریم تا از طریق شبیه شدن به غربی ها و تقلید رفتار آن ها خود را مدرن و بروز جلوه دهیم.
5-عدم حمایت از متخصصان داخلی که با تولید محتوا و ساختارهایی نوین سعی دارند مردم ایران را به فرهنگ اصیل اسلامی،ایرانی پایبند و معتقد نگاه دارند.
و اماچه باید کرد؟…
پاسخ این سوال را شاید باید کارشناسان و مسئولان بدهند.این سوال ما نیز هست؛بزرگان واقعا چه باید کرد؟
در پایان باید بگویم موارد ذکر شده در متن فوق برداشتی شخصی از آنچه امروز بر ما می رود است و قطعا دارای نقص های بسیاری می باشد .قطعا کارشناسان و بزرگانی که داخل گود هستند نظرات بهتر و جامع تری در مورد مسائل ذکر شده دارند.
Friday, 22 November , 2024