به گزارش ندای گیلان،روز گذشته در ادامه سفر رئیس مجلس و هیئت همراه به چین، مذاکرات بین علی لاریجانی با مقامات عالی چین از جمله رئیس جمهور این کشور انجام شد. سفری که با همراهی وزیر امور خارجه و سه مقام اقتصادی مهم دولت شامل رئیس کل بانک مرکزی و وزیران نفت و اقتصاد، انجام شده است. نگاهی به برخی جزئیات سفر لاریجانی نشان می دهد که این سفر در شرایط فعلی چه اهمیتی از منظر اقتصادی و سیاسی دارد.
از منظر اقتصادی و در فصل حساس تصویب بودجه آن هم بودجه ای که در شرایط تحریمی بسته می شود، حضور وزیران نفت و اقتصاد که متولی اصلی درآمدهای نفتی و مالیاتی در بودجه هستند و حضور شخص رئیس مجلس و رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس که متولیان اصلی تصویب بودجه در مجلس هستند نشان می دهد که مسئله ای مهم تر از بودجه حساس 98 در چین وجود داشته است که مسئولان تهران نشین را به پکن کشانده است. شاید مروری بر توئیت اخیر ظریف اهمیت مسئله را نشان دهد: «آقای لاریجانی، رئیس شورای مجلس اسلامی را تا پکن همراهی کردم. صحبتهایی مهم با رئیسجمهور شی و رهبری چین بر سر شراکت استراتژیک گسترده میان دو کشور انجام شد. موضوع اصلی این صحبتها، نقش ایران در ایجاد راه ابریشم جدید و همچنین تداوم همکاریهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی بود.»
در این میان توجه به دو کلیدواژه «شراکت گسترده استراتژیک بین دو کشور» و «نقش ایران در ایجاد راه ابریشم جدید»، که در این توئیت آمده و شرح و بسط آن ضروری است اما ابتدا لازم است از منظر سیاسی به موضوع نگاه شود.
پس از برجام گرایشی مبنی بر توسعه روابط با اروپا صورت گرفت که سهم چینی ها را در اقتصاد ایران کمرنگ می کرد. اگرچه چین قبل از تحریم های سال های 90 و 91 و قبل از برجام و حتی پس از برجام همچنان نخستین شریک تجاری ایران و بزرگ ترین خریدار نفت ایران بود، اما گرایش به اروپا در سپردن پروژه های بزرگ اقتصادی در بخش های نفت و صنعت، نشان می داد که چرخشی محسوس به سمت اروپا ایجاد شده است. چرخشی که به منزله کمرنگ شدن نقش چین در اقتصاد ایران بود. آن هم در شرایطی که اروپا به لحاظ اقتصادی ناگزیر از همراهی با آمریکاست و پس از روی کار آمدن ترامپ تقریبا تردیدی درباره خروج آمریکا از برجام نبود و پیش بینی می شد که اروپایی ها در عمل نتوانند به همکاری خود با ایران ادامه دهند. این اتفاق سرانجام افتاد؛ آمریکا از برجام خارج شد، اروپا با وعده SPV و سپس INSTEX نخواست یا نتوانست در عمل گشایشی در روابط اقتصادی خود با ایران ایجاد کند و توتال، پژو و رنو به محض خروج آمریکا از برجام از ایران خارج شدند و صادرات روزانه حدود 600 هزار بشکه نفت به اروپا به سرعت به صفر نزدیک شد. با این حال متاسفانه امید به اروپا کم و بیش تاکنون در اظهارات برخی دولتمردان مشهود بوده است. این در حالی است که شریک اقتصادی روزهای سخت تحریمی سال های 90 و 91، پس از برجام به حاشیه رانده شده بود.
در چنین شرایطی نارضایتی چین از ایران مشهود بود و چینی ها می دیدند که چگونه ادبیات برخی مسئولان ما نظیر وزیر نفت در قبال خروج توتال از ایران با خروج شرکت چینی فعال در فاز 11 پارس جنوبی از ایران متفاوت است؛ جایی که خروج توتال توجیه می شود و خروج شرکت چینی تقبیح.
اجازه دهید به دو کلیدواژه مطرح شده در توئیت ظریف بازگردیم. شراکت گسترده استراتژیک بین ایران و چین به این معناست که دو کشور شریک اصلی اقتصادی خود را کدام کشور بدانند. فارغ از همکاری های موردی و مقطعی بین کشورها، سطحی از روابط اقتصادی – سیاسی وجود دارد که همکاری اقتصادی بین دو کشور را در سطحی بلند مدت، گسترده و همراه با اتحادی سیاسی تعریف می کند.
این نوع همکاری موجب می شود که تغییرات فضای سیاسی در جهان و تغییرات سیاسی داخلی در سطح دولت ها، تغییری در سطح روابط اقتصادی ندهد. به این ترتیب و در صورتی که روابط استراتژیک بین دو کشور مورد توافق قرار گیرد می توان پیامی روشن برای تحریم های آمریکا داشت.
پیامی که حتی در شرایط فعلی که بازار ارز مجدد دچار تلاطماتی شده است، به آرامش اقتصادی کشور کمک کند.
مسئله دیگری که وزیر خارجه از آن به عنوان یکی از ارکان عصر جدید روابط ایران و چین نام برده؛ «نقش ایران در ایجاد راه ابریشم جدید» است. طرح راه ابریشم جدید یا طرح یک کمربند و یک جاده، یک طرح سرمایهگذاری در زیربناهای اقتصادی بیش از ۶۰ کشور جهان و توسعه دو مسیر تجاری «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «راه ابریشم دریایی» است که توسط چین در سال ۲۰۱۳ کلید زده شد .
رکن اصلی “جاده ابریشم جدید” ایجاد مجموعهای از خط آهن است که چین را به کشورهای آسیایی و اروپایی وصل میکند؛ مجموعهای که ایران هم یکی از حلقههای آن است.
پکن برای اجرای این طرح که از آن به عنوان بزرگ ترین طرح اجرا شده توسط بشر در تاریخ نام برده می شود تنها در داخل این کشور و به منظور ایجاد شبکه ریلی بیش از 700 میلیارد دلار هزینه کرده است .
اگر چه برآورد اولیه کل این طرح 900 میلیارد دلار بود ولی طبیعی است این طرح تا زمان به سرانجام رسیدن یعنی سال 2025 هزینه بیشتری برای چشم بادامی ها خواهد داشت .
هزینه ای که علاوه بر این که نفوذ اقتصادی و تا حدی فرهنگی و سیاسی چین در این مسیر را افزایش می دهد اما فرصتی نیز برای کشورهایی است که میزبان این جاده خواهند بود. به عبارتی سرمایه گذاری سنگینی همچون تاسیسات این جاده استراتژیک عملا پکن را در خصوص ایجاد ثبات در این مسیر متعهد می کند و قطعا چین نمی تواند به واسطه این سرمایه گذاری سنگین که قابل خروج از کشور میزبان نیست سیاست خود را درگیر چرخش های سریع کند.
فرصتی که ایران می تواند از آن برای بسط دادن ریشه های روابط استراتژیک خود با چین که عملا وارد یک جنگ تمام عیار اقتصادی با آمریکا شده و به وضوح در حوزه های سیاسی نیز این تعارض منافع بلند مدت به طور آشکارتری خودرا نشان می دهد استفاده کند .بدیهی است عرصه نظام
بین الملل، عرصه منافع است و آن کشوری برنده این عرصه خواهد بود که بتواند این منافع خود را به مولفه های پایدارتری گره بزند.
اما موردی که هیچ وقت نباید آن را فراموش کرد این است که چین و روسیه پیش از این نیز با دور کردن ایران از اروپا و سپس تنها رها کردن این کشور در قطعنامه های شورای امنیت و تحریم ها نشان دادند “شرق هم قابل اعتماد نیست”.و در واقع در جهان امروز منافع حرف اول را می زند و اگر کشوری مانند چین به دنبال روابط با ایران است تنها به فکر سودجویی است،سودجویی که اگر از جانب اروپا باشد زیاده خواهی و اگر از جانب روسیه و چین باشد همکاری استراتژیک نامیده می شود!
Friday, 22 November , 2024