فاطمه امینالرعایااگر اهل خواندن مطبوعات و رسانهها باشید، حتما در یکی دو سال گذشته بارها و بارها اصطلاح «مرگ مطبوعات کاغذی» به گوشتان خورده است. مدتهاست که دیگر روزنامه خواندن برای مردم جذاب نیست، این موضوع به همراه عوامل دیگر دست به دست هم دادهاند تا روزنامهها یکی پس از دیگری تعطیل شوند و رقابت […]
فاطمه امینالرعایا
اگر اهل خواندن مطبوعات و رسانهها باشید، حتما در یکی دو سال گذشته بارها و بارها اصطلاح «مرگ مطبوعات کاغذی» به گوشتان خورده است. مدتهاست که دیگر روزنامه خواندن برای مردم جذاب نیست، این موضوع به همراه عوامل دیگر دست به دست هم دادهاند تا روزنامهها یکی پس از دیگری تعطیل شوند و رقابت را به رسانههای مجازی واگذار کنند. اما در این میان هنوز کسانی تلاش میکنند تا با راههای مختلف خوانندگان را با روزنامهها آشتی بدهند، تحلیل خبر، استفاده از مطالب جذابتر، گزارشهای میدانی، گزارشهای تحلیلی و فرآیند محور و … از جمله این اقدامات هستند. اما شاید اولین قدم برای علاقه دوباره مخاطب به در دست گرفتن روزنامه کاغذی، آن هم در دنیای تصویر و رنگ و صدا، ایجاد گرافیک، چیدمان و صفحهبندی جذاب باشد. اما مخاطبان چه انتظاری از ظاهر یک روزنامه دارند؟
وقتی یک صفحه را نگاه میکنیم، عملکرد چشمانمان همان است که هنگام خواندن رخ میدهد. هنگام مطالعه یک متن فارسی، ناخودآگاه ما از بالا و سمت راست شروع میکنیم و به سمت پایین حرکت کرده و از سمت چپ خارج میشویم.
دید عمومی و نگاه عامه، مفهوم زبان تصویری را صرفا در چیزهایی میشناسد که رویتپذیر، ملموس و آشنا باشند، مثل تصویر ساختمان، درخت، آدم، حیوانات، مناظر و اشیا. اما دید کمی آشناتر و تخصصیتر، مفهوم زبان تصویری را در سطحی فراتر از تصاویر ملموس و طبیعی، یعنی از طریق درک «عناصر ذهنی» مورد ارزیابی قرار میدهد. بیننده یک «سطح» را در آن قسمت از صفحه یا یک «نقطه» را در مرکز صفحه، احساس میکند. طراح گرافیک، با تمهیدات فنی و خلاق، زمینه چنین ارتباطی را فراهم میسازد. عناصر ذهنی نقطه، خط، سطح و حجم هستند که با مرئی شدن آنها، تبدیل به «عناصر بصری» میشوند و عناصر بصری عبارتند ازشکل، اندازه، رنگ و بافت. اما، آنچه میتواند عناصر ذهنی، عناصر بصری و در مجموع کلیت زبان تصویری را به یک نظام ارتباطی تاثیرگذار در مجاورت نظام ارتباطی کلامی، تبدیل کند، «عناصر ارتباطی» هستند. عناصر ارتباطی، موقعیت شکلها را در طرح و ارتباط آنها را با یکدیگر مشخص میکنند. بعضی از عناصر ارتباطی مثل «جهت» و «موقعیت» را باید درک و بعضی دیگر را مانند «فضا» و «جاذبه» باید حس کرد. این موارد، توضیحات فنی چگونگی ساز و کار طراحی و موارد اهمیت در چیدمان یک صفحه روزنامه هستند، اما آیا مخاطب ما در صورت رعایت این موارد با روزنامه آشتی خواهد کرد و دوباره روزنامه را در دست خواهد گرفت یا انتظارات او چیزی فراتر از اینها است؟
سارا، 26 ساله، یکی از طرفداران پر و پا قرص مجلههای گوناگون است، اما کمتر علاقهای به روزنامه خواندن دارد، شاید اگر جایی روزنامهای ببیند آن را ورق بزند اما اکثرا اگر گزارش جذابی هم در روزنامهای منتشر شده باشد، آن را در اینترنت میخواند. او درباره جذابیتهای بصری موجود در یک روزنامه که او را به خرید یا خواندن آن تشویق کند به «ابتکار» میگوید: اگر من بخواهم یک روزنامه را بخرم قبل از جذابیت بصری برایم مهم است که آن روزنامه پر از تبلیغهای مختلف نباشد، چون من بیشتر برای محتوا هزینه میکنم. اما بعد از آن چیدمان صفحه اول روزنامه برایم اهمیت بسیاری دارد. چون در نگاه اول باید چیزی من را جذب کند. صفحه یک روزنامه هم باید عنوانهای جذاب داشته باشد و هم عکس قابل توجه.
او درباره صفحات داخلی نیز میگوید: بهتر است برای هر مطلب یک عکس استفاده شود، چون دیدن مداوم کلمات خستهکننده است. اما این استفاده از عکس نباید باعث شود تا روزنامه هویت خودش را از دست بدهد و تبدیل به مجله شود چون فضای و انتظار ما از مجله و روزنامه کاملا با هم متفاوت است. در ضمن، کوچک بودن باکسهای خبری و متنوع بودنشان به جذابیت صفحه کمک خواهد کرد.
مینا، 24 ساله است و بیشتر اهل کتاب خواندن است. او هم چندان به سراغ روزنامه نمیرود اما درباره توقعش از یک روزنامه میگوید: گرچه وجود عکس در صفحات روزنامه ضروری است اما زیادهروی در استفاده از آن هم چندان مناسب نیست. از سوی دیگر روزنامه به دلیل بزرگ بودن صفحاتش، نوشتهها در آن کوچک به نظر میرسند و ریز بودن کلمات کمی آزاردهنده است. جدای از این موضوع طولانی بودن مطالب چندان جذاب نیست و حوصله بصری مخاطب سر میرود. مورد بعدی آگهیهای گاه و بیگاه در صفحات به صورت نامرتب است.
او با اشاره به روزنامهنگاری در کشورهای مدرن، میافزاید: در حالی که در آن سوی دنیا تصمیم گرفتهاند با استفاده از چیپهای کوچکی در صفحات، عکسها را کمی متحرک کنند، ما اینجا هنوز درگیر رنگی بودن یا نبودن صفحات هستیم. البته من به ندرت روزنامه میخوانم اما زمانی هم که روزنامه به دستم برسد، چندان ظاهر صفحه برایم اهمیت ندارد، اگر متن درست باشد، جای آن یا نحوه چیدمانش چندان اهمیت ندارند.
علی، گرافیست است. او به عنوان کسی که با زیباییشناسی بصری سر و کار دارد، درباره راههای جذب مخاطب از طریق صفحهبندی به «ابتکار» میگوید: اول باید مخاطب را بشناسیم تا بفهمیم چه چیزی برای او جذاب است، در درجه بعد جذابیت رنگ و تصویر است. در جامعه ما مردم علاقه به شاد بودن دارند، به همین دلیل رنگبندی و استفاده از عکسها باید شادیآور باشد اما نباید در این زمینه هم زیادهروی کرد و هارمونی و ترکیب را بر هم زد.
او درباره تنوع کادربندی در صفحات و نقش آن در درگیر شدن مخاطب با مطالب میگوید: امروزه در بسیاری از نقاط دنیا کادربندی مطالب به صورت سه بعدی است، انگار برخی کادرها عقب و جلو هستند. همچنین استفاده از باکسهای کوچکتر در درگیر شدن مخاطب تاثیرگذار است.
او درباره استفاده از طرحها و کارتونها در جذب مخاطب میگوید: در بسیاری از نشریات غربی مثل تایمز برای عکس روی جلد از نقاشی رنگ روغن استفاده میکنند به این صورت که نقاش یک هفته بر روی موضوع کار میکند و بعد از روی نقاشی اسکن میگیرند و در روزنامه چاپ میکنند، همه این موارد هزینهبر است که متاسفانه این موارد در کشور ما چندان رعایت نمیشود.
شغل فروغ به نوعی با روزنامه عجین شده است، شاید شنیدن نظر کسی که خودش با روزنامه ارتباط تنگاتنگ دارد، درباره ظاهر یک روزنامه خالی از لطف نباشد. فروغ به «ابتکار» میگوید: به نظر من کلا روزنامه برای این روزگار کمی کهنه شده است. اینکه بخواهیم مطالب را در یک صفحه کاغذی بخوانیم چندان جاذبه ندارد،طراحی روزنامههای خارجی نسبت به گذشته تفاوت چندانی نکرده است اما با روزنامههای ما بسیار متفاوتاند. آنها نه شبیه روزنامه هستند و نه مجله، چیزی هستند ما بین این دو. روزنامه گاردین روح دارد، در حالی که روزنامههای ما اینگونه نیستند. نوآوری در روزنامههای ما یا منجر به مجله شدن میشود یا تبدیل شدن به کاغذ اخبار. نمیدانم چرا نوآوری در کشور ما نتیجهبخش نیست.
Saturday, 23 November , 2024