استان هاي گيلان، مازندران و تهران بالاترين نسبت جمعيت ۶۰ ساله و بيش تر را دارند. تفاوت هاي استاني در سالخوردگي جمعيت عمدتاً ناشي از تفاوت هاي باروري و جريان هاي مهاجرتي طي دهه هاي اخير است. از آنجا كه استان گيلان از سال ۱۳۷۵ تاكنون كمترين نرخ باروري را در بين استان هاي كشور داشته به تبع آن سريع تر از ساير استان ها ساختار سالخوردگي به خود گرفته است.

به گزارش ندای گیلان،صادق اكبري رئيس گروه آمارهاي ثبتي،فرابري و پردازش داده ها در مقاله اي اختصاصي نوشت:

مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۰ ميلادي روز اول اكتبر هر سال ميلادي (نهم مهرماه شمس) را به عنوان روز جهاني سالمندبا هدف اهميت پديده سالخوردگي جمعيت و ضرورت ارج نهادن به جايگاه سالنمدان در سراسر جهان  نام گذاري نمود. ساﻟﻤﻨﺪي ﺟﻤﻌﯿﺖ ﯾﮑﯽ از ﺑﺰرگﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖﻫﺎي ﺑﺸﺮي اﺳﺖ ﮐﻪ حاصل ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ و رﺷﺪ تكنولوژي، بهداشت فردي، گسترش مراقبت هاي بهداشتي اوليه، دانش و تكنولوژي در پيشگيري از بسياري از بيماري ها، اجراي برنامه تنظيم خانواده، بهبود شرايط اقتصادي و اجتماعي و …   مي باشد.

اين پيشرفت به مرور باعث كاهش مرگ و مير، افزايش باروري و اميد به زندگي گرديد. ذكر اين نكته ضروري است كه ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮐﺸﻮرﻫﺎي دﻧﯿﺎ دوره¬ي ﺑﺎروري ﺑﺎﻻ را ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﮔﺬاﺷﺘﻪ و ﯾﺎ در ﺣﺎل ﮔﺬار از آن ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻃﺒﯿﻌﺘﺎً ﺗﻌﺪاد اﻓﺮاد زﯾﺎدﺗﺮي ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﯿﺮي ﻣﯽرﺳﻨﺪ. اﻣﺮوزه ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑسـﯿﺎري از ﮐﺸﻮرﻫﺎ رو ﺑﻪ ﺳﺎﻟﺨﻮردﮔﯽ رﻓﺘﻪ و اﻧﺘﻈﺎر ﻣﯽرود ﺳﺎﯾﺮﮐﺸﻮرﻫﺎ ﻧﯿﺰ در آﯾﻨﺪه اﯾﻦ ﭘﺪﯾﺪه را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ اﯾﺮان ﻧﯿﺰ در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﮔﺬار ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﻨﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ و اﻧﺘﻈﺎر ﻣﯽرود در ﭼﻨﺪﯾﻦ دهـﻪ ﺑﻌـﺪ ﭘﺪﯾﺪه ﺳﺎﻟﺨﻮردﮔﯽ ﺟﻤﻌﯿﺖ را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
بر اساس ساختار سني كشورها و تحولات جمعيتي جهان نشان مي دهد كه سالخوردگي جمعيت يك پديده جديد محسوب مي گردد. بررسي اطلاعات جمعيتي نشان مي دهد تا سال ۱۹۵۰ كمتر از ۵ درصد از جمعيت كشورها بالاي ۶۰ سال سن داشته اند در حالي كه اين ميزان در حال حاضر دوبرابر و در بعضي كشور بيش از دوبرابر شده است و اين روند همچنان ادامه خواهد داشت و در سال ۲۰۵۰ مينگين جهاني به ۱۶ درصد خواهد رسيد.
ﻫﺮﭼﻨﺪ ﮐﻪ آﺳﺘﺎﻧﻪ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮاي ﭘﯿﺮي وﺟﻮد ﻧﺪارد اﻣﺎ ﺻﺎﺣﺒﻨﻈﺮان و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰان ﻣﻌﻤﻮﻻ در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺟﻤﻌﯿﺘﯽاﯾﺮان، ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪ را ﺟﻤﻌﯿﺖ در ﺳﻨﯿﻦ ۶۵ ﺳﺎل و بيش تر و اخيرا ۶۰ ساله و بيش تر در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ.

سالخوردگي(ﺳﺎﻟﻤﻨﺪي) ﺟﻤﻌﯿﺖ از دﯾﺪﮔﺎه ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻋﺒﺎرﺗﺴﺖ از اﻓﺰاﯾﺶ ﻧﺴﺒﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان در ﺟﻤﻌﯿﺖ و ﺑﻪ ﺑﯿﺎﻧﯽ دﯾﮕﺮ، ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از ﮐﺎﻫﺶ ﻧﺴﺒﺖ اﻓﺮاد ۰-۱۴ ﺳﺎﻟﻪ و اﻓﺰاﯾﺶ ﻧﺴﺒﺖ اﻓﺮاد ۶۰ ﯾﺎ ۶۵ ﺳﺎل و ﺑﺎﻻﺗﺮ و ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﺑﺮاي ﻧﺸﺎن دادن ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺗﻮزﯾﻊ ﺳﻨﯽ(ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﻨﯽ)ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺳﻨﯿﻦ ﺑﺎﻻﺗﺮ اﺳﺖ و اﻧﺘﻈﺎر ﻣﯽرود ﮐﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﭘﺪﯾﺪه ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ ﺟﻬﺎن در ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺖ ﯾﮑﻢ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻗﯿﻖﺗﺮ، ﺟﻤﻌﯿﺖ رو ﺑﻪ ﺳﻮي ﺳﺎﻟﻤﻨﺪي، ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ۷ ﺗﺎ۱۴ درﺻﺪ آن ﺟﻤﻌﯿﺖ را ﮔﺮوهﻫﺎي ﺳﻨﯽ ۶۵ ﺳﺎﻟﻪ و ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﺸﮑﯿﻞ دﻫﻨﺪ. اﯾﻦ ﻧﺴﺒﺖ در ﺟﺎﻣﻌﻪي  ﺳﺎﻟﻤﻨﺪ ﺑﯿﻦ ۱۴ ﺗﺎ ۲۰ درﺻﺪ و در ﺟﺎﻣﻌﻪي ﺳﺎﻟﺨﻮرده ۲۰ درﺻﺪ و ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.

همانطور كه اشاره شد سالخوردگي جمعيت پديده‌اي جديد در بسياري از كشورهاي جهان است، هر چند كه بين مناطق مختلف جهان در اين زمينه تفاوت‌هايي وجود دارد. به طوري كه شديدترين ميزان كاهش باروري و سريع‌ترين نرخ‌هاي سالخوردگي جمعيت در كشورهاي در حال توسعه در حال رخ دادن است. در ايران نيز كاهش چشمگير نرخ باروري در دهه‌ي هفتاد و تداوم و تشديد آن در دهه‌ي هشتاد تركيب سني جمعيت را در آينده‌ي نزديك سالخورده مي‌كند. سرعت و شدت زياد كاهش باروري در ايران با شيب تندتري از ساير كشورها مشاهده مي‌شود. در ايران، در سال ۱۳۹۵ ، ۹,۲ درصد جمعيت بالاي ۶۰ سال سن داشته‌اند. بر اساس برآورد مركز آمار ايران اين نسبت در سال ۱۴۱۵ به ۱۶.۵  افزايش خواهد يافت. آنچه اين روند را در ايران مسئله‌آميز مي‌كند، نبود يك سياست جامع جمعيتي و سند سالمندي است. اكنون نيز در صورت بي‌توجهي و سهل‌انگاري و فقدان برنامه‌ريزي، در آينده‌ي نزديك نيز با مشكلات انبوه جمعيت سالخوردگان به ويژه زنان مواجه خواهيم شد.
يكي از چالش­ هاي اصلي سالخوردگي جمعيت، تفاوت هاي قابل توجه استاني و منطقه اي در نسبت جمعيت سالمند است. در استان هاي كمتر توسعه يافته كه آسيب پذيرتر هستند، نسبت جمعيت ۶۰ ساله و بيش تر در مقايسه با استان هاي برخوردارتر شمالي و مركزي ايران پايين­تر است.

در استان هاي واقع در جنوب، جنوب شرق و جنوب غربي ايران مثل سيستان و بلوچستان، ايلام، كهگيلويه و بويراحمد، هرمزگان، بوشهر، خوزستان و استان­ هاي واقع در بخش شمال شرقي و غربي مثل آذربايجان غربي و گلستان نسبت جمعيت ۶۰ ساله و بيش تر كمترين مقدار را دارد.

در مقابل، استان هاي گيلان، مازندران و تهران بالاترين نسبت جمعيت ۶۰ ساله و بيش تر را دارند. تفاوت هاي استاني در سالخوردگي جمعيت عمدتاً ناشي از تفاوت هاي باروري و جريان  هاي مهاجرتي طي دهه هاي اخير است. از آنجا كه استان گيلان از سال ۱۳۷۵ تاكنون كمترين نرخ باروري را در بين استان هاي كشور داشته به تبع آن سريع تر از ساير استان ها ساختار سالخوردگي به خود گرفته است.
يكي از ويژگي هاي گشوده شدن پنجره جمعيت ، سالخوردگي آن است. سريعاً سالخوردگان جايگزين جوانان مي شوند و اين پديده خيلي سريع تر از آنچه كه در كشورهاي توسعه يافته تاكنون تجربه شده است به وقوع مي پيوندد. زيرا افراد واقع در گروه سني ۵۹- ۱۵ ساله نيز به تدريج به گروه سني سالخوردگان مي پيوندند. همچنين به دليل كاهش نرخ باروري و كاهش نرخ مرگ و مير ناشي از بهبود وضعيت بهداشتي، بر تعداد جمعيت سالخورده افزوده مي گردد.
بر اساس سند ملي سالمندان كشور گروه سني سالمند طبقه بندي متعددي در منابع ذكر شده است به طور مثال:
افراد داراي سنين بين ۶۰ تا ۶۹ سال: سالمند جوان؛
افراد داراي سنين بين ۷۰ تا ۷۹ سال: سالمند ميان سال؛
افراد داراي سنين بالاي ۸۰ سال: سالمند پير.
با نگاه اجمالي به جدول شماره ۱ مي بينيم كه بر اساس جديدترين برآور مركز آمار ايران  سهم گروه سني ۱۴-۰ ساله طي سال‌هاي ۱۴۱۵-۱۳۹۵ با ۷ درصد كاهش، از  ۱۷,۸ درصد در سال ۱۳۹۵ به ۱۰.۷ درصد در سال ۱۴۱۵ رسيده است كه ناشي از كاهش باروري و سياست كنترل جمعيت در گذشته و شرايط اقتصادي فعلي  را مي توان به عنوان عامل اصلي در كاهش اين روند دانست. نتايج نشان مي دهد كه گروه سني بالقوه فعال استان هم تحت تاثير باروري پايين قرار گرفته و روند كاهشي به خود گرفته است اما گروهسني ۶۰سال به بالا (جمعيت سالمند) به سرعت در حال رشد بوده و توجه بيش از پيش دولتمردان و سياستگزاران به اين قشر از افراد نيازمند را طلب مي كند.

در سال ۱۳۹۵سهم سالمندان در شهرستانهاي  استان گيلان و تمامي شهرستان هاي استان به جز تالش و آستارا در مرحله سالمند شدن قرار داشته اند. بر اين اساس، تنها دو شهرستان تالش و آستارا در مرحله ماقبل سالمند شدن قرار دارند.

پيامدهاي سالخوردگي جمعيت

با افزايش اميد به زندگي و ايجاد ساختار سني سالمند جمعيت شناسان از يك مرحله جديد در طول زندگي بنام مرحله سوم زندگي ياد مي-كنند. يعني جوامع معاصر با پيشرفت در عرصه هاي پزشكي، بهداشت، تغذيه، سبك زندگي و… موجب مرحله جديد در زندگي و چرخه حيات انسان شده اند كه مرحله زندگي بعد از بازنشستگي مي باشد.بديهي است كه بالا رفتن سن و سالمندي، مشكلات و تنگناهايي رو با خود به همراه دارد كه بخشي از آن متوجه خود سالمند و بخشي ديگر به اعضا خانوده آن برمي گردد. چرا كه با بالا رفتن سن ساختار ذهني و قواي جسمي سالمند كاهش پيدا مي كند كه حتي بعضي عاجز از انجام كارهاي شخصي خود مي گردند.  بخش ديگ از مشكلات و چالش هاي ناشي از ساخوردگي معطوف به جامعه و كل كشور است. چون افزايش سن  و سالخوردگي موجب بالارفتن هزينه هاي عمومي جامعه، مراقبت هاي بهداشتي سالخوردگان و كاهش نيروي انساني چابك مي گردد. هر چند نبايد يكي از بزرگترين حسن اين گروه كه همانا تجربه مي باشد غافل بود. لازم به ذكر است در صورت استفاده از افراد متخصص و صاحبنظر و الهام از تجربيات كشورهاي پيشرو مي توان تا حدودي از چالش¬هي ناگزير ناشي از سالخوردگي فايق آمد.

راهكار: 
دولت بايد همانند ساير كشورهاي پيشرفته به طور جدي بحث كيفيت و سلامت جمعيت كشور نه صرفا كميت و تعداد جمعيت  را در دستور كار قرار دهد و از همه متخصصين، سياستگزاران  و دستگاه ها در جهت  اجراي هرچه بهتر آن كمك بگيرد. چون در صورت بالا رفتن كيفيت زندگي و رفاه  سالمند نگراني و دغدغه¬هاي مربوط به جمعيت از بين مي رود.

  • نویسنده : صادق اكبري