فیلم «من» نشانگر این است که افراد جامعه از هر قشر و طبقه ای قانون گریز هستند و هر کدام به نحوی تنها به پول فکر می کنند و همه در قانون گریزی و پولدار شدن عجله وصف ناپذیری دارند.
به گزارش خبرنگار سینمایی ندای گیلان به نقل از خبرگزاری فارس، «من» داستان دختری به نام آذر میرزایی را روایت میکند که زندگیاش بر مبنای کلاهبرداری و کجروی است. فیلمساز به بهانه نمایش کجرویها همه مسایلی که ممکن است در جامعه وجود داشته باشد را بزرگنمایی می کند. در این فیلم لیلا حاتمی (آذر میرزایی) دختری است که با دوز و کلک صاحب ثروت و موقعیتی شده است و به خود اجازه میدهد که برای همه تصمیم بگیرد و آنچه که میگوید باید عملی شود.
آذر در کسوت یک معلم دلسوز موسیقی برای شاگردانش دلسوزی میکند، حتی ساز شاگردش را برای تعمیر میبرد و آن را درستشده تحویل شاگردش میدهد اما از سوی دیگر به خود اجازه می دهد که از هر تلاشی برای کارهای غیرقانونی از جمله دلالی، کارچاقکنی، لابی کردن، جعل سند و … فروگذار نکند. او در زندگی مسیری خطرناک را طی میکند و برای رسیدن به پول از هیچ کاری دریغ نمی کند. در این فیلم به بهانه نمایش خلافکاریها و مسیر زندگی آذر همه افراد جامعه را به گونه ای به نمایش میگذارد که از موقعیت خود به قصد عجله برای پولدار شدن سوءاستفاده کرده و دست به هر کار غیرقانونی می زنند و سر یک دیگر را کلاه می گذارند. برای رسیدن به این مفهوم فیلمساز هر قشر از جامعه را به نوعی با این مسایل درگیر میکند؛ از مهندس ساختمان گرفته که دوست دارد راهی را که آذر رفته برود و دستیار برای او باشد تا ملیحه که فردی مذهبی است و پای سفره حضرت ابوالفضل مینشیند، قصد دارد از زمینی که بدون هیچ سند و مدرک قانونی تنها ادعا میکند که ارث و میراث پدری است، از شهرداری پول طلب کند و میلیاردی به جیب بزند. همچنین فروشنده سوپر مارکت که با محاسن پشت صندوق میایستد و آذر خطاب به او همیشه از کلمه «حاج آقا» استفاده می کند و در نهایت اوست که بخشی از کارهای غیرقانونی آذر را اعم از تهیه پاسپورت و ویزا برای کارگران افغان را متقبل می شود و …
نکته حایز اهمیت این که خلافکار باهوش و نابکار با انواع دوز و کلک راههای خروج از مراقبتهای پلیس را می یابد و تلاش می کند تا دم به تله ندهد و جالب است که صدای ضبط شده که هر بار برایش با پیتزای سفارش داده برای آذر به خانهاش فرستاده می شود به او گوشزد می کند «همه پلیس هستند»! و با این دیالوگ این مهم را گوشزد می کند که جامعه شرایط امنیتی دارد اما در همین جامعه همه قانونگریزند. فیلم «من» نشانگر این مهم است که افراد جامعه از هر قشر و طبقه ای قانون گریز هستند و هر کدام به نحوی تنها به پول فکر می کنند و همه در قانون گریزی و پولدار شدن عجله وصف ناپذیری دارند.
«لیلا حاتمی» در نقش آذر برای مخاطب دور از ذهن است اما انتخاب درستی به نظر میرسد زیرا آنگونه که باید توانسته نقش یک زن خلافکار نابکار را به اجرا بگذارد اما آنگونه که شایسته است از قالب خود خارج نشده است و مخاطب کمتر سیلی هایی که آذر به گوش افرادی که قرار است آن ها را تحقیر کند و کمی از عذاب وجدان خود بکاهد باور می کند. «امیر جدیدی» و «بهنوش بختیاری» به خوبی از عهده نقش های خود برآمده اند اما موقعیت هایی که در فیلم خلق شده است و باید در این موقعیت ها لیلا حاتمی خود را به درستی نشان می دهد کمی اتفاقی و بدون دلیل است از جمله دعوای لیلا حاتمی و بهنوش بختیاری که هیچ مبنای درستی برای آن طراحی نشده بود. بهترین نمونه از این دست فیلمها «اگه میتونی منو بگیر» ساخته استیون اسپیلبرگ است که با هوشمندی با ارایه پیشینه درست از شخصیت و معرفی درست و به جای او تمام کارهایش را برای مخاطب قابل درک و توجیهپذیر میکند. اما در این فیلم نقصهای زیادی در ارایه درست شخصیت آذر میرزایی به مخاطب است و به نظر می رسد او خلق شده تا کمیها و کاستیها همچنین قانونگریزی جامعه را به رخ بکشاند.
انتهای پیام/
Saturday, 9 November , 2024