در سال 92 تشکیلات محوری ستاد دکتر روحانی حول این حزب شکل گرفت. در آن سال باید دید که خیلی ها کجا بودند؟ در سال 96 جناب دکتر روحانی علاقه مندان فراوانی برای همکاری در ستادها داشتند.
به گزارش ندای گیلان، احمد گورابی نوشت: تقریباً هیچگاه قادر به ارتباطی مفید و سازنده با افاضات کتبی و شفاهی جناب آقای دکتر زیباکلام نشدم. حتی آنگاه که از اسطوره سیاست تاریخ معاصر ایران مرحوم حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی ذکر خیر می کرد، برایم باور کردنی نبود که او با اعتقاد چنین می گوید. شاید در ناخود آگاه ذهنم، فیلم قیصر کلا بچه های محله آب منگول را به ناصواب در «نقش منفی تاریخی» ثبت کرده است، چون در آن فیلم کریم آب منگول و برادرانش به بی مرامی، سطحی نگری، عشق لاتی و زیر میز بازی زدن موصوف بودند.
به همین دلیل هیچگاه نه تایید و نه تکذیب دکتر زیباکلام را جدی نگرفتم، زیرا تزلزل در رفتار و گفتار و در واقع تفکر از ویژگی های 69 سال زندگی اوست. (اصولا ادبیات دکتر زیباکلام بیش از آنکه عالمانه باشد، عموما نوع خاصی از ژورنالیسم سبک است، پس پاسخ به آن نیز ناگزیر نثری عالمانه نخواهد بود).
به زندگی فردی او نمی پردازم زیرا حریم شخصی و خصوصی افراد در همه حال باید محفوظ بماند ولی به چندگانگی تحلیل های او در مقاطع مختلف هرچند گذرا اشاره می کنم تا بر مخاطب روشن شود که بیانات وی تا چه اندازه عمق داشته و قابل اتکاست؟
1-از مرحوم مصدق شروع می کنم، روزگاری وی مصدق را به تعلل و کوتاهی و عامل شکست نهضت ملی متهم می کردند، اما بعدها او را متدین ترین و ملی ترین فرد در رجال سیاسی دو قرن اخیر ایران نامیدند.
2- روزگاری در دهه 40 در اتریش تمایلات مارکسیستی و بعدها در دهه 50 تمایلات مارکسیست اسلامی یافتند و در غایت در دهه 60 در مسلک هواداران انقلاب اسلامی و امام درآمدند و بعد از آن نیز فراز و فرودهای فراوان داشته اند.
3- در دهه 50 رژیم پهلوی را پلید و ددمنش می دانست و به زندان می رفت ولی بعد از انقلاب در دانشگاه اصفهان گفت: ایران مدیون چکمه های رضاشاه است!!
4- در شهریور 95 در مصاحبه با هفته نامه مثلث، از اکثر اعضای کابینه بد می گوید و هر یک را بدتر از دیگری معرفی می کند و دکتر جهانگیری را هم در ردیف بدها قرار می دهد ، در فروردین 96 «نامزد سایه» برای کمک به روحانی را بازی در زمین اصولگرایان می نامد ولی پس از انتخابات 96 از دکتر جهانگیری به عنوان یک حامی استثنایی ذکر خیر می کند!؟
5- در سال 92 و 93 ، دکتر رحمانی فضلی وزیر کشور را بدترین عضو کابینه می نامید، زیرا در ساختار مدیریتی بجا مانده از دولت قبل تغییری ایجاد نکرده بود ولی در سال 96 وزیر کشور را شاگرد اول کابینه قلمداد می کند!؟
پس بعید نیست کسانی که امروز نظیر دکتر نوبخت ، دکتر نهاوندیان ، علی ربیعی و … مورد تعرض قرار می گیرند در آینده نزدیک به نخبگان بی بدیل در پهنه تحلیلی جناب زیباکلام ارتقا یابند!
عده ای به ضرب و زور در تلاشند تا دکتر زیباکلام را تئوریسین اصلاحات قلمداد کنند. در عالم علوم انسانی معمولاً تئوریسین به کسی می گویند که دکترین خاص و بدیعی داشته و بسیاری از سیاست ورزان کشور و جهان برای دهه ها افکار او را الگوی راه خود قرار می دهند تا مسایل و مشکلات خود را حل نمایند. اما افرادی در سطح آقای زیباکلام حداکثر سیاست دان یا تئوری دان هستند ، اینها در عرصه تئوریک به تئوریسین تبدیل نمی شوند و در عرصه عمل سیاسی هم هرگز به یک سیاست ورز حرفه ای و کاربلد تغییر ماهیت نمی دهند. در خلال فرمایشات امثال دکتر زیبا کلام گاه و بی گاه می توان سخنانی شنید که شاید در خیل بیشمار کلمات چند کلمه حرف حساب هم دیده شود و این برای کسی که استاد یکی از معتبرترین دانشگاههای کشور را یدک می کشد ، جایگاه وزین و مناسبی محسوب نمی شود. کافی است یکی از مقالات یا کتب دکتر بشیریه ، سریع القلم یا نقیب زاده را با شکل و محتوی کلام دکتر زیباکلام مقایسه کنید تا ادبیات وزین عالمانه را از سطحی نگری و عوام زدگی تشخیص دهید. تحلیل محتوی آثار کلامی و کتبی دکتر زیبا کلام حتی او را در زمره ژورنالیسم فاخر و قابل اعتنا کشور هم قرار نمی دهد ، گفته های او عمدتا” اطلاعات و اخباری است که مربوط و نامربوط در کنار هم قرار می گیرند.
دکتر زیبا کلام در سالهای اخیر بارها و بارها با دلیل و بی دلیل ، موجه و ناموجه به دکتر نوبخت تاخته است و همواره با سکوت ایشان مواجه شده اند تا شاید این سکوت ملهم از آیه معروف « قالوا سلاما » باشد و یا نشانه صبر و تحمل ایشان! اما در ماههای اخیر ایشان حتی پا از عرف ادب و نزاکت فراتر نهاده و خصوصا “اخیرا” ادعاهای عجیبی مطرح کرده و گفته است: « من ظرف این سه سال گذشته بارها به رشت رفته ام ، دل اصلاح طلبان رشت از ایشان ( دکتر نوبخت) خون است، می گویند زمان احمدی نژاد اینقدر خار و در حاشیه نبوده ایم..»
من نمی دانم وی از کدام اصلاح طلبان سخن می گویند، آنان که مرحوم هاشمی را عالیجناب سرخپوش و خاکستری می نامیدند؟ یا کسانی که پروژه عبور از سید اصلاحات را در سر می پروراندند؟ پاسخ به این قسمت سخنان دکتر زیبا کلام بر عهده اصلاح طلبان گیلان است تا موضع خود را در قبال افکار عمومی مشخص کنند.
اما از زاویه ای دیگر به نظر می رسد که سخنان وی بسیار بی موقع و نامناسب بیان شده است زیرا هرگز در دو دهه اخیر جریانات اصلاح طلب ، اعتدالی و اصولگرایان معتدل تا این حد به یکدیگر نزدیک نبوده و هماهنگ و همکاری نداشته اند. اگر گیلان در انتخابات 96 در زمره 3 یا 4 استان برتر قرار گرفته ثمره این وحدت و انسجام بوده و رمز استمرار راه عقلانیت و اعتدال بعد از 1400، استمرار همین همکاری و هماهنگی است. جای تعجب و خام خیالی است کسانی فکر کنند که از گردنه های سخت فارغ شده و نیازی به معاضدت و همکاری جریانات دیگر ندارند!
جناب زیبا کلام احتمالا” آنان که به اسم اصلاح طلب دورتان را گرفته اند، فرصت طلبان روز شنبه اند که با کیسه های بزرگ برای جمع آوری غنایم صف کشیدند و حالا که دیدند جز کار و زحمت و تلاش شبانه روزی خبری نیست ، آزردگی خود را با حمله به دکتر نوبخت و همراهان او جبران میکنند.
جناب زیبا کلام چند بار فرموده اید نمی دانید چرا دکتر نوبخت در چنین جایگاهی قرار گرفته اند؟ مقصر هم نیستید چون باید در سطح یک جایگاه بود تا توان ارزیابی حاصل شود. اما برای تنویر افکار جنابعالی خلاصه ای از ویژگیهای ایشان را عرض می کنم:
برادران نوبخت در خانواده اصیل و مذهبی چشم به جهان گشوده اند . مرحوم مادر ارجمندشان بیش از نیم قرن به آموزش قرآن مردم رشت مشغول و مشهور بودند.
مرحوم دایی ارجمند شان از علما و خطبای بزرگ استان بودند.
دکتر محمد باقر نوبخت4 بار به عنوان نفر اول و در مرحله اول توسط مردم شریف رشت به عنوان نماینده مردم به مجلس راه یافتند، رکوردی که احتمالا تا مدتها دست نیافتنی خواهد بود. ایشان هر بار اراده کنند محبوبیتشان کمتر از این نخواهد بود.
در مجلس شورای اسلامی تقریبا” یک دهه مسئولیت های مختلفی در کمیسیون برنامه و بودجه داشته اند.
در کسوت معلمی در استان گیلان و مدیر کل آموزش و پرورش کرمانشاه جنگ زده ، خاطراتی ماندگار از خود بجا گذاشته اند. امروز هم در کسوت معلمی دانشگاه ارتزاق می کنند و همواره افتخار خود را معلمی می دانند.
در سالهای 1378 که اکثر جریانات سیاسی فقط درگیر تنش های خانمان سوز بودند ، ایشان با عده ای از همفکران و با رهنمود مرحوم آیت اله هاشمی و همکاری و معاضدت دکتر روحانی ، حزب اعتدال و توسعه را بنیان نهاد که در تبیین راه عقلانیت و اعتدال و تشکیل دولت تدبیر و امید نقش موثری ایفاکرد، در سال 84 مرحوم آیت الله هاشمی را به عنوان رییس جمهور پیشنهاد کرد که امروز صحت آن تحلیل بر همگان روشن است.
در سال 92 تشکیلات محوری ستاد دکتر روحانی حول این حزب شکل گرفت. در آن سال باید دید که خیلی ها کجا بودند؟ در سال 96 جناب دکتر روحانی علاقه مندان فراوانی برای همکاری در ستادها داشتند. این طبیعی هم بود. ادبیات حضرتعالی به گونه ای است که دکتر روحانی باید السابقون تیم خود را به فراموشی بسپارند تا امثال شما و دوستانتان راضی شوید، تصدیق بفرمایید که عقل و تجربه سیاسی با چنین درخواستی مغایرت دارد.
جناب زیباکلام اگر به ایران اسلامی و راه عقلانیت و اعتدال و دکتر روحانی باور دارید، فرمایشات تامل برانگیز و بعضا تنش زای خود را صرفا با خواص و در مجامع خصوصی مطرح فرمایید و در مجامع عمومی از وحدت و انسجام و اتحاد برای توسعه ایران عزیز سخن بگویید.
جناب دکتر صادق زیباکلام عزیز، عرصه سیمرغ، سیمرغ میخواهد و دریادلی! تا شناخت دریادلان دولت عقلانیت و اعتدال میسر گردد، مطمئن باشید وزوز کوته نظران از ارزش سیمرغ صفتان و جولنگه آنان نخواهد کاست.
دکتر! مردم گیلان از شما ناراحت و دلگیرند چون با فرزند رشیدشان رفتاری جوانمردانه نداشتید. آنان، نگاه شما به دکتر نوبخت را کم لطفی و حمله به عقلانیت و اعتدال محسوب می کنند. گیلان منتظر عذرخواهی شماست.
Friday, 22 November , 2024