ابطحی گفت:حاکمیت قطعاً برای نرخ مشارکت اهمیت قایل است اما من در سطح سیاسی چند گروه را می‌بینم که از افت مشارکت سود می‌برند و خوشحال می‌شوند. یک مجموعه کسانی هستند که اپوزیسیون خارجی و برانداز محسوب می‌شوند و دست در دست تحریم‌کنندگان ایران هستند و ماه‌هاست شعارهایی نظیر «دیگه تمومه ماجرا» و «رأی بی‌رأی» را تبلیغ می‌کنند.

به گزارش ندای گیلان،روزنامه ایران با محمد علی ابطحی؛ عضو مجمع روحانیون مبارز درباره فضای انتخاباتی پیش رو گفتگو کرده است که بخشی از آن را می‌خوانید:

ابطحی:

* انتخابات مجلس به‌لحاظ ساخت و فضایی که دارد از انتخابات‌های دیگر متفاوت است. در شرایط فعلی عمده نگرانی‌ها از مشارکت برای انتخابات پیش رو ناظر به مسائل سیاسی و حوزه سیاسی است که من معتقدم در حوزه‌های انتخابیه کوچک بروز و نمود چندانی ندارد. چون در آن حوزه‌ها مسائل بومی، قومی و طایفه‌ای یا در سطح مسائل سیاسی یا حتی پر رنگ‌تر از آن دارای تأثیر است.

* به‌همین دلیل معتقدم که در شهرستان‌ها و خصوصاً حوزه‌های کوچکتر چندان تفاوت مشهود و جدی را در بحث مشارکت با دوره‌های قبل تجربه نخواهیم کرد. مسأله اصلی ناظر به شهرهای بزرگ است که دقیقاً وضعیتی متفاوت از این دارند. در دوره‌های قبلی انتخابات هم حتی بر سر ترکیب مجلس اگر تفاوت‌هایی ایجاد می‌شد عموماً به بحث تغییر نوع مشارکت در همین شهرهای بزرگ و کلانشهرها بر می‌گشت تا شهرهای کوچک و شهرستان‌ها. به‌هر‌حال دلسوزان هم از مدت‌ها قبل هشدار داده بودند که بی‌توجهی به مطالبات مردم تأثیرات خوبی برای انتخابات نخواهد داشت و متأسفانه گوش شنوایی پیدا نشد و به‌شکل طبیعی می‌شد در مقطع تابستان و اوایل پاییز ارزیابی کرد که ما با چالش مشارکت مواجه هستیم. اما مسائل و اتفاقات آبان ماه قضیه را خیلی وخیم‌تر کرده.

* در حوزه‌های انتخابیه کوچکی که شاهد اعتراضات و آن اتفاقات تلخ بودند می‌شود پیش‌بینی کرد که اوضاع مشارکت خوب نباشد و حتی مسائل طایفه‌ای و قومی هم نتواند محرک افزایش مشارکت شود. اما باز تأکید می‌کنم که در باقی حوزه‌های انتخابیه کوچک که خیلی این اتفاقات را تجربه نکردند، احتمالاً نرخ مشارکت تفاوت چندانی با قبل نداشته باشد. در کل هم معتقدم افت مشارکت با لحاظ این شرایط آنقدر بزرگ نخواهد بود.

* در کلانشهرها آنقدر هم نباید منتظر صف‌های طولانی آن سال باشیم. اما اگر رقم مشارکت همان دو انتخابات 90 و 94 را نگاه کنید می‌بینید که حوالی عدد 60 درصد است و آنقدر تفاوت فاحشی ندارد. من فکر می‌کنم چیزی شبیه انتخابات مجلس نهم را داشته باشیم که در کلانشهرها و جایی که مردم سیاسی تصمیم‌ می‌گیرند، شور انتخاباتی دیده نشود. البته همان انتخابات مجلس نهم هم تأثیر چندانی در ارکان قدرت در ساختار سیاسی ما نداشت و اینگونه نبود که خلوت بودن صفوف در کلانشهرها باعث تغییر رفتار حاکمیت شود.

* حاکمیت قطعاً برای نرخ مشارکت اهمیت قایل است اما من در سطح سیاسی چند گروه را می‌بینم که از افت مشارکت سود می‌برند و خوشحال می‌شوند. یک مجموعه کسانی هستند که اپوزیسیون خارجی و برانداز محسوب می‌شوند و دست در دست تحریم‌کنندگان ایران هستند و ماه‌هاست شعارهایی نظیر «دیگه تمومه ماجرا» و «رأی بی‌رأی» را تبلیغ می‌کنند. اینها تصور می‌کنند آنقدر قدرت دارند که بتوانند یک حرف معناداری را به‌دنبال نرخ پایین مشارکت در انتخابات به افکار عمومی تحمیل کنند. تاکتیک آنها هم در طرح مسائلی مثل شعار دیگه تمومه ماجرا یا زدن صندوق رأی در واقع زدن ابعاد اصلاح‌طلب نظام و ساختار سیاسی است چون می‌دانند که انسداد در این بخش است که می‌تواند برای آنها موقعیت‌سازی کند. یعنی موقعیت وقتی برای آنها فراهم می‌شود که جامعه داخل ایران مسیر اصلاحات را مسدود بداند.

* متأسفانه جریان افراطی اصولگرا هم در این قضیه با این جریان به اشتراک عمل رسیده‌اند و همین مسیر را می‌روند؛ یعنی هم در انسداد مسیر اصلاحات و هم خوشنودی از بالا نرفتن نرخ مشارکت در انتخابات یک همگرایی عملیاتی پیدا کرده‌اند با این گروه اپوزیسیون خارج نشین. کما اینکه جسته و گریخته هم شنیده‌ایم که برخی‌ها گفته‌اند اگر مشارت از یک سطحی بالاتر نرود، جریان خودشان یعنی اصولگرایان افراطی پیروز میدان خواهند شد و این جریان از شور انتخاباتی سودی نخواهد برد.

* این بار اصولگرایان میانه‌رو همانقدر آسیب دیدند که اصلاح‌طلبان دچار آسیب شدند. بلکه حتی بیشتر. جریان اصلاح‌طلبی ضربه اصلی را سال 88 خورد و در عین حال یک مجموعه ساکت ولی دارای انسجام و رهبری مشخص است و کم و بیش پایگاه اجتماعی اختصاصی خود را هم دارد. اما جریان اصولگرای میانه‌رو این را هم ندارند. من البته چندان خطری در حضور افراطیون در ساختارهای قدرت نمی‌بینم. آنها هرچه بیشتر از این فضاهای آزاد وارد فضاهای محدود و قانونمدار شوند به نظر کشور سود بیشتری می‌برد. ببینید آنچه که خطرناک است بی‌توجهی مردم نسبت به آینده است نه کم و زیاد شدن وزن افراطیون در نهادهای حکومتی.

* اما این کم و زیاد شدن وزن آنها در نا امیدی مردم تأثیر دارد. یعنی این ناامیدی نتیجه همین نوع حضور آنهاست و این یعنی خطر آنها در ساختارهای رسمی از خطرشان در کف خیابان بیشتر است. تحلیل من این است که این اتفاقات با برنامه در حال رخ دادن است و حتی بخشی از جریان حاکم همچنان حذف اصلاح‌طلبان را مسأله و اولویت اصلی کشور می‌دانند.