برای ورود به کلاس، افسانه جدایی فرم و محتوا و اینها را دور بریزید و وقتی به کلاس استاد فراستی میروید به این نکته توجه داشته باشید اثر هنری یا فیلم به عبارت دقیقتر، در چگونگی خود باید حرفی برای گفتن داشته باشد و نه بزرگی و کوچکی آنچه میخواهد بگوید، نه چیزی که میگوید و اثر هنری شعار نیست.
به گزارش ندای گیلان از رشت،۱. باید این مسئله را در نظر داشته باشید مسعود فراستی سلبریتی نیست، یعنی او را با امثال مهران مدیری اشتباه نگیرید، فراستی در فضای جشن و هیاهو زندگی نمیکند، او برای چیزی یاددادن آمده است و برای آنچه سالها دارد برای آن تلاش میکند، او میخواهد تا از فرم هم خودش سر دربیاورد هم به دیگران بیاموزد او تکاپوگر چیزی است به نام فرم.
۲. برای ورود به کلاس، افسانه جدایی فرم و محتوا و اینها را دور بریزید و وقتی به کلاس استاد فراستی میروید به این نکته توجه داشته باشید اثر هنری یا فیلم به عبارت دقیقتر، در چگونگی خود باید حرفی برای گفتن داشته باشد و نه بزرگی و کوچکی آنچه میخواهد بگوید، نه چیزی که میگوید و اثر هنری شعار نیست.
۳. فرم و هنر در نظر استاد فراستی یک حزب سیاسی نیست، او برای خود، آموزش و دانستن را و آموزش درست دیدن و در نهایت فهمیدن فرم را آرمان میداند، بدانید او یک تشکیلات سیاسی نیست، دنبال مرید نیست و از تکرار خودش بهوسیله شما لذت نمیبرد او از اینکه بتوانید مستقل از او و برپای خودتان نقد را برپا کنید به شوق میآید.
۴. او برای حس کردن ارزش قائل است نه احساسکردن، حس کنشمند است، دانایی است و تجربه است ولی احساس یکبار مصرف است؛ و سینما و هنری که احساس به وجود بیاورد سینما و هنر یکبار مصرف، استاد فراستی دنبال تجربههای ابدی و حس کنشمند است و یاددادن اینکه چگونه حس خودمان را تربیت کنیم، چه ببینیم و چه بشنویم و حتی چه چیزی را با همه پرطمطراق بودنش نادیده بگیرم و از آن عبور کنیم –گاهی از کنارش گاهی هم از روی آن-
۵. هرآنچه شما بدیهی و ساده میدانید در فرم ارتعاشی تازه و شاید ابدی خواد یافت؛ فراستی به دنبال فلسفه نیست یک حس تازه یک اندیشه تازه در دنیای هنر او را به وجد میآورد به شرطی که آن چیز کوچک به چگونگی خود و چگونگی بیان خود ازپس مواجهه با خود، رسیده باشد.
۶. با ساختار صلب و سختِ نمادها سراغ کلاس استاد فراستی نروید، نمادهای از پیش موجود در ایدههای فرم او جایی ندارند و اصلاً این نمادبازیهای سینما و هنرمندان موسوم به جریان روشنفکری که بین بسیاری از هنردوستان و هنرجویان جریانهای دیگر هم تبدیل به یک قاعده آمره و اصل همیشگی شده، هرگز در کلاس مسعود فراستی جایی ندارد.
۷. مسعود فراستی برای یاددادن شوق دارد و هر چیزی را بلد باشد بدون چشمداشت به شما خواهد آموخت اما همزمان از هر چیزی که اندکی رنگ و بوی بدیع بودن و تازگی و ایدهای جذاب باشد، استقبال خواهد کرد بنابراین مسعود فراستی قبل و بعد از هر کلاس مسعود فراستی جدیدی است و کلاس او در مسیر شدن و ارتقا همگانی است، اگر برای تشویق او دست بزنید خودش هم دست خواهد زد زیرا او خود را از مستمع جدا نمیداند در حقیقت شما یادگیرندگان و مستمعین هم جزئی از او هستید و این با هم شدن و از هم شدن باعث رشد همه شما میشود.
۸. هر چقدر او منتقد سرسختی است دوست مهربانی است و از این مهمتر هر چقدر مسعود فراستی به نقد و منتقد بودن میخواند به درست دیدن هم دعوت میکند و باز این هم مهمتر ادب نقدشنیدن را هم به ما میآموزد اولین چیزی که بعد از شنیدن نقد به خودش میگوید این کلمه است: چه خوب و بعد دقیقتر میشنود.
۹. اگر ملی فکر میکنید دارید به فرم نزدیک میشوید ولی اگر از ملیت بیرون هستید، در اندیشه فراستی یک اسم دارید: اگزوتیک؛ اگزوتیک یعنی کسی یا اندیشه یا مثلاً یک اثر سینمایی که دارد درباره جایی حرف میزند اما از خود آن جا از خود آن مکان فهمی ندارد و با بودن در آنجا باز هم از آن بیرون است؛ اگزوتیک یعنی برونبوده؛ پس در مواجهه با استاد برای ایدههای خود مکانمند باشید نه اگزوتیک، گیلانی و رشتی و فومنی و لاهیجی و … باشید نه یک توریست یا جهانگرد.
۱۰. معناها و مفاهیم را به خورد هنر و سینما ندهید این کار از نظر او ضد فرم است، از بیرون احساس به اثر اضافه نکنید.
۱۱. اصلا در مواجهه با هنر و سینما از سرگرمی نترسید او سینما را فلسفی و خستهکننده و غمگین و درخودمانده نمیبیند، بلکه هنر و سینما در نظر او شاد و مفرح و زندگیبخش است؛ اصلا هنر نمیتواند زندگیسوز و نکبت و … باشد؛ یک تجربه جدید برای ما که از یک فیلم حاصل شود تجربهای عظیم و مهم و زندگیساز است؛ پس اصلاً فراستی ضد هالیوودی به معنی عام نیست، ضد شادی نیست؛ او تنها ضد ابتذال است، نقد برای او سرپیچی از ابتذال است، سرپیچی لذتبخش با لذت نقد.
۱۲. او یک حزب نیست یک فرقه در هنر نیست به دنبال تأسیس دارودسته نیست، او خودش هم در حال تبدیلشدن و بهترشدن است اما مثل یک هنرمند راستین نگران عدالت و آزادی و وجدان فردی و اجتماعی است و این را در کلاسها میخواهد به زبان فرم ترجمه کند یا با زبان فرم بیان کند.
۱۳. هر هنری مدیومی دارد، مدیوم مسعود فراستی در هنرش یعنی نقد است پس این مدیوم را تجربه کنید و این مدیوم را بیاموزید، نقد در مراحل اول اندکی از همه چیز فاصله دارد این فاصله شما را از او دور نخواهد کرد با او در این فاصله همگام شوید تا با شناخت این مدیوم خودتان هم نقد را و هم لذت نقد را بیاموزید، نقد ازبینبردن لذت یک اثر هنری نیست بلکه نقد چگونگی لذت بردن از یک اثر هنری حقیقی را به ما میآموزد.
۱۴. نقد در ذهن استاد فراستی، جسارت تردید و شجاعت پرسشکردن و زیر سؤال بردن است؛ پس پیشداوری را کنار بگذارید و از تعصبها فراتر بروید بگذارید سؤالهای متعدد در ذهنتان شکل بگیرد.
۱۵. پیام اثر هنری، والایی و اهمیت آن را نشان نمیدهد این را فراستی به شما خواهد آموخت.
۱۶. هنر مدیون نقد است پس اگر هنری دارید هنر خودتان را با آموختن از استاد ارتقا دهید. بگذارید نقد-انسان در شما به وجود بیاید.
۱۷. تاکید میکنم فراستی یک سلبریتی نیست او یک استاد است یک معلم از او یاد بگیرید زیرا چیزهای زیادی برای یاددادن دارد در ضمن شما فرصتی کمنظیر با فراستی دارید که بقیه از آن محروم هستند؛ او مثل هر اندیشهورزی که زیبایی در طبیعت و شهر و سلوک و منش و مردم را بهدرستی میفهمد، عاشق گیلان است و دوستدار رشت پس از این فرصت استفاده کنید و با هم رشد کنید که او در هر لحظه به دنبال رشد است چه خوب میشود اگر همه ما به دنبال رشد باشیم و استعدادهای خودمان را قدر بدانیم و به بازتولید فرهنگ غنی گیلانی خودمان افتخار کنیم و سعی کنیم به فرم خودمان برسیم.
بهرحال به ذهنم رسید تا با شما این چند مورد را، قبل از رفتن به جلسه استاد در میان بگذارم، آنچه نوشتم حاصل تجربه و آشنایی با استاد فراستی عزیز بود، شما از من باهوشتر و اندیشمندتر هستید حتماً بهرهها خواهید برد، امید دارم موفق باشید و سربلند و به فرم خودتان برسید مانند یک هنرمند خانگی که با همین ابزارهای خود چیزی میسازد که هم حس دارد و هم فرم شما با تلاش و یادگیری به درجاتی از فرم خود خواهید رسید، به همه شما بهخاطر حضور در جلسه روز دوشنبه غبطه میخورم.
http://www.nedayegilan.ir/?p=143722
Saturday, 22 February , 2025