ایران یکّه و تنها دفاع مى کرد و فقط ایمان به خدا و باور به امدادهاى غیبى و هدایت مردى الهى، پشتوانه ملت بود. و سرانجام این جبهه مظلوم و تنها پیروز شد و دشمن را قدم به قدم تا عمق خاکش عقب راند.
۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ در حافظه تاریخی ملت ایران روزی فراموشناشدنی است، دفاع مقدس سمبل اتحاد و همبستگی و مقاومت ملتی است که با نثار خون خود نشان داد در معادلات و محاسبات جهانی تنها ابزار و عوامل انسانی تعیینکننده نیست و جملههای آسمانی پیر و مراد عاشقان دلسوخته قانونی فراتر از محاسبات عقل بشری شد.
با چراغ سبز دولتهای حامی صدام و به بهانه خصومتهاى مرزىِ گذشته دو کشور، ارتش عراق از روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ه.ش. تجاوز گسترده ای را در طول ۱۲۸۰ کیلومتر مرز مشترک از شمالى ترین نقطه مرزی تا بندر خرمشهر و آبادان آغاز کرد. هواپیماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و مناطق دیگر را بمباران کردند و ماشین جنگى صدام کیلومترها در خاک ایران پیشروى کرد و مناطق وسیعی از پنج استان ایران را اشغال نمود. مقاومتهاى مرزنشینان در مراحل اوّلیه جنگ به علت عدم اطلاع و آمادگى قبلى و نداشتن تجهیزات و نیروى نظامى با قساوت بعثیها در هم شکسته شد. شهرها و روستاهاى موجود در مناطق اشغالى به سرعت تخریب و به تلّى از خاک بدل شدند و صدها هزار تن از خانه و کاشانه خود آواره گردیدند.
ارتش ایران بر اثر حوادث انقلاب بشدت از هم گسیخته شده بود و دوران اوّلیه بازسازى خود را مى گذراند. بسیارى از تجهیزات پیچیده و هواپیماهاى مدرن نظامى و موشکهاى پیشرفته اى که با پول ملت ایران خریدارى شده بود در آخرین روزهاى حکومت شاه با تلاشهاى دو ماهه ژنرال هایزر به امریکا منتقل شده بود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامى که به فرمان امام تازه تأسیس شده بود؛ نیرو، تجهیزات، و تجربه کافى نداشت. صدام حسین با اطلاع از این واقعیتها به ایران حمله کرد و خیال می کرد که جمهوری اسلامى توان مقابله در برابر این لشکرکشى را نداشته و او می تواند با حمایت دنیاى استکبار و سکوت مرگبار مجامع بین اللملی، نقشه عراق بزرگ را پیاده کند.
ایران در مقابل این عمل انجام شده دو راه بیشتر نداشت؛ تصمیم به مقاومت در جنگى نابرابر و یا تسلیم شدن در برابر خواستهاى استکبار یعنی عقب نشینى و دست کشیدن از انقلاب و اسلام.
با همه این دشواریها، امام خمینى بدون دغدغه و تردید فرمان مقاومت صادر کرد و طى سخنانى امریکا را عامل اصلى جنگ و حامى و تحریک کننده صدام خواند و با صراحت به مردم اطمینان داد که اگر براى خدا به دفع تجاوز دشمن به عنوان یک تکلیف شرعى بپا خیزند شکست دشمن قطعى است هرچند که همه عوامل ظاهرى خلاف آن را ثابت کنند.( صحیفه امام؛ ج ۱۳، ص۲۲۱)
ایشان در فرداى روز نخست تجاوز عراق، طى پیامى به ملت ایران خطوط اصلى نحوه اداره امور جنگ و امور کشور در شرایط جنگى را در هفت بند کوتاه ولى بسیار دقیق و جامع ترسیم نمود( صحیفه امام؛ ج ۱۳، ص۲۲۸) و متعاقب آن طى چند پیام با ملت و ارتش عراق اتمام حجت کرد( صحیفه امام؛ ج ۱۳، ص۲۳۰) و از آن پس هدایت و نظارت دفاع طولانى و هشت ساله ملت را مدیریت کرد.
در اوّلین روزهاى جنگ، دهها هزار تن از نیروهاى مردمى و داوطلب با پیامهاى امام خمینى راهی جبهه ها شدند و رزمندگان اسلام توانستند با جانبازی پیشروی دشمن را متوقف کنند.
امام خمینى با تکیه به خدا و مردم خداجو، با یک سلسله سخنرانیها و پیامهاى متوالى مردم را آماده نبردى سخت و طولانى مدت می کرد و با استناد به آیات قرآنى که، دفاع تا رفع تجاوز و تنبیه متجاوز واجب است(حجرات/۹) می فرمود؛ ما مدافع اسلام هستیم و مدافع اسلام با جان و مال و عزیزان خودش دفاع مى کند و هرگز نخواهد نشست.( صحیفه امام؛ ج ۱۳، ص۲۸۰)
صدام به نیروهایش وعده فتح سه روزه و یکسره کردن کار جنگ را داده بود ولی دفاع مردم ایران موجب زمینگیر شدن ارتش عراق گردید. این شکست فشارهاى سیاسى بر ایران را افزایش داد و تلاش برای تحمیل آتش بس پیشنهادی مجامع بین المللى شدت گرفت. آتش بس در آن زمان یعنی باقی ماندن عراق درخاک ایران. در چنین شرایطی جمهورى اسلامى باید براى باز پس گیری هر متر مربع از خاک اشغال شده اش سالها امتیاز بدهد و برای تخلیه دشمن از خاک کشورش گدایى کند.
این منطقى نبود که هیچ آزاده غیرتمندى پذیراى آن باشد تا چه رسد به امام و مردمى که به تازگى از میدان قیام علیه دیکتاتورترین شاه منطقه، پیروز بیرون آمده بودند.
امام خمینى عزم خویش و ملت را براى ادامه دفاع تا عقب نشینى متجاوز به مرزهاى شناخته شده و جبران خسارات وارده اعلام مى داشت؛ اما هیاهوى تبلیغاتى غرب چنان گسترده بود که صداى حقانیت و مظلومیت ملت ایران به گوش کسى نمى رسید. کم کم حقایق را آنچنان وارونه جلوه دادند که ایران چهره اى جنگ افروز، و صدام صلح طلب معرفى مى شد. این فشارها و حق کشیها نیز در موضع استوار امام خمینى و مردم ایران تغییرى نداد و عملیات آزادسازى مناطق اشغال شده به وسیله رزمندگان اسلام شتاب گرفت و آثار شکست را در جبهه بعثیها نمایان ساخت.
انواع سلاحهاى پیشرفته اهدایی از طرف قدرتهای بزرگ به صدام، حمایت مالی و سیاسی کشورهای حاشیه خلیج فارس، اعزام نیرو از کشورهای دیگر به عراق، بمبارانهاى وسیع شهرها و روستاها و مراکز اقتصادى، شلیک موشکهاى مخرب به مناطق مسکونى شهرها و … نیز نتوانست مقاومت مردم مومنی که با لبیک به رهبر خویش از اهداف دینی خود دفاع می کردند را سست کند.
ایران یکّه و تنها دفاع مى کرد و فقط ایمان به خدا و باور به امدادهاى غیبى و هدایت مردى الهى، پشتوانه ملت بود. و سرانجام این جبهه مظلوم و تنها پیروز شد و دشمن را قدم به قدم تا عمق خاکش عقب راند.
بمباران شیمیایى شهر عراقى حلبچه و خفه شدن دردناک بیش از پنج هزار شهروند بى دفاع که اکثر آنها را کودکان و سالخوردگان تشکیل مى دادند و سکوت سازمان ملل و شوراى امنیت در مقابل این فاجعه، لشکرکشى غربیها به خلیج فارس و آنچه که در ماههاى آخر جنگ هشت ساله اتفاق افتاد همه به خاطر آن بود که اینک سپاه اسلام در موضعى کاملاً برتر قرار گرفته و دشمن را در اکثریت مناطق اشغال شده به پشت مرزهایش فرارى داده بود و مى رفت تا اساس فتنه را از منطقه برکند. سقوط صدام به دست سپاه اسلام یعنی شکست چندین قدرت بزرگ جهان در مقابله با انقلاب اسلامى. در چنینی شرایطی امریکا و شوراى امنیت و حامیان دیگر صدام سعی می کردند راه پیشروى رزمندگان ایرانى مسدود شود تا مانع سقوط صدام شوند. قطعنامه ۵۹۸ شوراى امنیت با این رویکرد تصویب شد. در این قطعنامه بخش اعظمی از شرایط ایران براى ترک نبرد که از آغاز جنگ بر آنها اصرار مى ورزید ولى سازمانهاى بین المللى به امید پیروزى صدام زیر بار نمى رفتند، پذیرفته شده بود. تصویب این قطعنامه از یک سو و فجایع ضدانسانى که در ماههاى آخر جنگ از ناحیه جنگ افروزان پدید آمده بود سبب شد تا امام پس از ارزیابی کارشناسان نظامى و سیاسى و اقتصادى متعهد ایران مبنى بر آماده بودن نسبى شرایط اثبات حقانیت جمهورى اسلامى در دفاع مقدس هشت ساله، قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد.( صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص۱۳۳)
بدین ترتیب جنگ تحمیلى هشت ساله به پایان رسید. آغازگران جنگ به هیچ یک از هدفهاى خویش نرسیدند. نظام جمهورى اسلامى نه تنها سرنگون نشد بلکه در پرتو وحدت ملى مردم مسلمان ایران، تکلیف کلیه عوامل ستون پنجم را در داخل کشور یکسره کرد و اقتدار خویش را در حاکمیت بر تمامى پهنه هاى داخلى تثبیت کرد. در صحنه بین المللى نیز به عنوان یک قدرت با ثبات و غیرقابل شکست حضور خود را به اثبات رسانید و حقانیت خود را على رغم هشت سال تبلیغات مداوم خصمانه غربیها ثابت کرد و پیام خویش را ابلاغ نمود. البته دراین راه مقدس بهاى سنگین لازم را نیز پرداخت کرد.
سخن را با این پیام امام راحل خاتمه می دهیم:
” خداوندا، همه چیز تویى؛ و غیر از تو همه هیچ. خداوندا، تو عزیزى؛ و غیر از تو همه ذلیل. خداوندا، تو غنى اى؛ و غیر از تو همه فقیر…. دشمنان خدا و خلق خدا آنى غافل نیستند، و در کمین نشسته اند تا آنچه را خدایى است نابود کنند. خانواده هاى شهدا، تا همیشه تاریخ این مشعلداران راه اولیا، افتخار روشنایى طرق الى اللَّه را به عهده گرفته اند.
مجروحین و معلولینْ خود چراغ هدایتى شده اند که در گوشه گوشه این مرز و بوم به دین باوران راه رسیدن به سعادت آخرت را نشان مى دهند: راه رسیدن به خداى کعبه را. اسرا در چنگال دژخیمانْ خود سرود آزادى اند، و احرار جهان آنان را زمزمه مى کنند.
مفقودین عزیز محور دریاى بیکران خداوندى اند؛ و فقراى ذاتى دنیاى دون در حسرت مقام والایشان در حیرتند. از شهدا که نمى شود چیزى گفت. شهدا شمع محفل دوستانند.
شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادى وصولشان عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون اند( بخشی از آل عمران/ ۱۶۹)؛ و از «نفوس مطمئنه اى» هستند که مورد خطاب فَادخُلِی فِی عِبادِی و ادخُلی جَنَّتِی ( بخشی از آل عمران/ ۱۶۹) پروردگارند. اینجا صحبت عشق است و عشق؛ و قلم در ترسیمش بر خود مى شکافد. و السلام.”( صحیفه امام؛ ج ۲۱، ص۱۳۴)
Saturday, 21 December , 2024