من با قولی که او داده بود دلم امیدوار شد و کم کم ملاقات های پنهانی من و رامین ادامه پیدا کرد، یک روز که خواستگار برایمان آمده بود رامین با عجله به منزل ما آمد و یواشکی در آشپزخانه به من گفت، یادت باشد که تو مال من هستی و حق نداری با کسی دیگری ازدواج کنی اگر این کار را کردی من تو را می کشم من گفتم آرام باش مطمئن باش که باکسی غیر از تو ازدواج نمی کنم!

سه سال تمام ارتباط و تماس های پنهانی با رامین داشتم و هرچه خواستگار برایم می آمد به بهانه های مختلف رد می کردم، پدر ومادرم بد جوری نگران شده بودند تا اینکه یک روز پسر یکی از آشنایان پدرم به خواستگاریم آمد و چون من دیدم رامین بعد از سه سال هیچ اقدامی برای طلاق دادن عمه ام و ازدواج با من نکرده و تمام وعده هایش دروغ بوده و در تمام این مدت از من سوء استفاده می کرده به اصرار خانواده ام به فرزاد جواب مثبت دادم!

رامین که در جلسه خواستگاری حضور داشت دوباره مرا تهدید کرد که اگر با این پسر ازدواج کنم همه چیز را به خانواده ات می گویم، من با گریه و التماس از او خواستم که این کار را نکند، گفتم، مگر نمی بینی که در برابر اصرار پدر و مادرم چاره ای ندارم خلاصه وقتی متوجه فشارهای اطرافیان به من شد قبول کرد که من با فرزاد ازدواج کنم اما به شرط اینکه بعد از مدتی از او طلاق بگیرم، من هم که چاره ای نداشتم پذیرفتم حتی گفت نگران نباش آنقدر به شوهرت نزدیک می شوم تا از او بهانه ای پیدا کنم و موافقت خانواده ات را برای طلاق از او بگیرم!

یکی از شرط های رامین این بود که باید حق طلاق را بگیرم و فرزاد وقتی با اصرار من مواجه شد شرط من مبنی بر گرفتن حق طلاق را قبول کرد و خلاصه عروسی سر گرفت، آلان یک سال از آن روز می گذرد و من و فرزاد زندگی عاشقانه ای داریم و من خیلی به او علاقه دارم اما رامین مثل سایه در زندگی من است و مدام مرا تهدید می کند و مرا تحت فشار می گذارد که از فرزاد طلاق بگیرم، دیروز هم برایم پیام فرستاده که اگر تا یکماه دیگر از فرزاد طلاق نگیرم همه چیز را به همسرم می گوید و آبرویم را می برد، من واقعاً نمی دانم باید چه کار کنم ، سایه شوم این مرد شیطان صفت را مدام در هر لحظه از زندگیم حس می کنم، تو را به خدا به من کمک کنید ، اگر آن موقع مرتکب اشتباه نمی شدم و فریب نگاه های هوس آلود رامین را نمی خوردم امروز در ترس و وحشت زندگی نمی کردم ….

والدین مراقب رفتارهای هیجانی نوجوانان باشند

کارشناس مرکز مشاوره آرامش در این خصوص اظهار داشت: همانطور که در این داستان ملاحظه کردید دوران نوجوانی و هیجانات مربوط به آن باعث شکل گیری یک احساس مثبت و عاشقانه در این زن شده و اشتیاق برای بودن در کنار شوهر عمه کم کم باعث ایجاد دردسر های زیادی برای او می شود.

وی افزود: شروع این رابطه عاشقانه با مردی متاهل بدون در نظر گرفتن عواقب و پیامدهایش شاید در آن سن و سال بعید به نظر نرسد اما اشکال اصلی آنجاست که چگونه اکنون با شناختی که از او پیدا کرده و مشکلاتی که برایش ایجاد شده بتوناد از دستش خلاص شد.

این کارشناس مرکز مشاوره آرامش با بیان اینکه والدین باید مراقب رفتارهای هیجانی نوجوانان خود باشند گفت: نکته قابل توجه این است که چگونه خانواده این زن متوجه این همه تغییرات رفتاری در نوجوان نشده و نظارت و کنترل بر رفتارهای او نداشته است.

کارشناس روانشناسی بالینی اظهار داشت: اگر این داستان زودتر اینکه به ارتباط های پنهان کشیده شود توسط والدین مورد مداخله قرار می گرفت شاید این همه سال به طول نمی انجامید و یک اشتباه کوچک منجر به فاجعه برای جندین خانواده نمی شد.

کارشناس مشاوره خانواده بیان کرد: نکته ای که باید بسیار مورد توجه قرار گیرد لزوم رعایت حجاب، عفت و حیا در مقابل افراد فامیل در میهمانی های خانوادگی است،

وی افزود: همانطور که در مقابل افراد غریبه و نامحرم محدودیت هایی را رعایت می کنیم در مقابل افراد نامحرم فامیل هم باید این حدود و مرزها را رعایت کنیم و اجازه ندهیم که نگاه آتشین و هوس آلود به کشش های درونی و علایق به یکدیگر تبدیل شود.

این کارشناس روانشناسی و مشاوره، نگاه را در ایجاد یک رابطه عاشقانه و عاطفی بسیار مهم عنوان کرد و گفت: دختران نوجوان می بایست مراقب نگاه های اطراف خود باشند و به راحتی فریب نگاه های شیطانی را نخورند و نباید فراموش کرد که آغاز هر گناهی ابتدا با نگاه شروع می شود.