یاداشت-سید رضا سید دانش شبِ سیاه،شبِ سنگین،شبِ گناه،شبِ خونین،چون سنگواره ای از قرنها جور و ستم وبند وزندان،بر این سرزمین مقدس نشسته بود و شب پرستانِ قداره بند،بر پیکر بی جان عدالت و آزادی، تازیانه می زدند. شهر بندان بود و کوچه ها در قرقِ گزمه های سیاهِ مست،که شب شکن،سوار بر اسبِ سپید از […]
یاداشت-سید رضا سید دانش
شبِ سیاه،شبِ سنگین،شبِ گناه،شبِ خونین،چون سنگواره ای از قرنها جور و ستم
وبند وزندان،بر این سرزمین مقدس نشسته بود و
شب پرستانِ قداره بند،بر پیکر بی جان عدالت و آزادی، تازیانه می زدند.
شهر بندان بود و کوچه ها در قرقِ گزمه های سیاهِ مست،که شب شکن،سوار بر اسبِ سپید
از افق دور بر آمد و
صلایِ برخاستن زد:برخیزید ای مسلمانان .
دریا بنایِ طوفان گذاشت. موج در موج،خیزابه در خیزابه ،آواری از خشم وعصیان
بر ساحلِ امن ستمگران فرود آمد.
بر بامِ ایران سپیده دمید.
خورشید با هزاران مجمرِ عشق و امید به ضیافت کوچه ها و پنجره ها آمد.
پیرِما گفت:اینک!انفجار نور! و نور در نور،نور بارانی از ایثارو عاطفه،جهان را
در برگرفت.
لاله کاران به هلهله آمدند،دستی تفنگ و دستی گل سرخ . و خجسته ترین بهاران با
بغل بغل گلِ نرگس به خانه های ما آمد.
دریا آرام وآبی شد و بلندترین سمفونی اش را با ارکسترِ باران اجر کرد.
سمفونیِ آزادی که تا هنوز و همیشه در این سرزمینِ پر اقتدار پژواک دارد.
سید رضا سید دانش – فعال فرهنگی و رسانهای
Sunday, 24 November , 2024