خواندن ذهن و افکار افراد شاید یکی از جالبترین و بزرگترین اهداف بشر باشد. گروهی از دانشمندان بهتازگی موفق به انجام این کار در سطوح مقدماتی شدهاند.
به گزارش ندای گیلان،به نظر میرسد که دانشمندان یک گام دیگر نیز به توانایی خواندن ذهن انسان نزدیکتر شده باشند. این در واقع برداشتی است که پس از انجام یک پژوهش جدید و شناسایی برخی از الگوهای پیچیدهی مغزی استنباط میشود. الگوهایی که در اینجا اشاره میشود، در شکلگیری جملات در مغزهای ما نقش دارند.
دانشمندان توانستهاند الگوهای مغزی ایجادشده توسط برخی جملههای خاص را با دقتهایی تا میزان ۸۷ درصد در بررسی اخیری که صورت گرفته، پیشبینی کنند. این بررسی برپایهی الفبایی متشکل از ۴۲ مفهوم گوناگون که در بر دارندهی مواردی مثل اندازه، موقعیت مکانی، رنگها کنشها و سایر المانهایی بودهاند که در کنار یکدیگر باعث شکل گرفتن افکار پیچیدهی انسانی میشوند، انجام شده است.
البته باید در نظر داشته باشیم که پژوهشگران دانشگاه کارنجی ملون نمیتوانند بهطور دقیق بگویند که شما بهعنوان فرد آزمایششونده در آن لحظات به چه چیزی فکر میکنید؛ دست کم باید بگوییم که آنها فعلا توان چنین کاری را ندارند. بنابراین رازهای ما کماکان در ذهنمان محفوظ هستند. ولی به هر حال سیستم آنها با استفاده از اسکنهای مغزی دارای توانایی لازم برای رمزگشایی از برخی انواع از افکاری هستند که افراد در ذهن خود در آن لحظات داشتهاند.
شالودهی اصلی روند تشخیص افکار بر این اصل استوار شده که بخشهای مختلفی از مغز انسان مسئولیت افکار مختلفی را بر عهده دارند؛ از این رو ممکن است که انواع خاصی از نورونها در حین فکر کردن فرد به یک شی خاص همانند لامپ برقی فعال شوند و بهعنوان مثال نورونهای دیگری هم باشند که شاید فعالیتشان مبتنی بر نوع و چگونگی عملکرد ذهنی شما با رنگها و ماهیت آنها باشد. مارسل جاست، پژوهشگر سرپرست این پژوهش، در این باره میگوید:
یکی از بزرگترین برتریهایی که مغز انسان دارد این است که میتواند مفهومهای مجرد را با یکدیگر ترکیب کرده و در نتیجه افکار پیچیدهای را شکل دهد. همین عامل است که باعث میشود من بهعنوان یک فرد مثلا تنها به خوردن موز فکر نکنم؛ بلکه دوست داشته باشم به خوردن موز در یک شامگاه زیبا با دوستانم فکر کنم.
ما در نهایت موفق به توسعهی روشی برای دیدن افکاری به این پیچیدگی در سیگنالهای fMRI شدهایم. یافتن تناظر موجود میان افکار با الگوهای فعالیت مغزی افراد به ما میگوید که افکار ما از چه ساخته شدهاند.
دانشمندان از یک الگوریتم سفارشیسازیشده برای تجزیه و تحلیل اسکنهای گرفته شده از ماشین fMRI بهمنظور تعیین این مقوله استفاده کردند که کدام نوع از افکار با کدام دسته از الگوهای مغزی شکل گرفتهاند.
روند کار مثل این است که شما صدها تصویر از یک سگ را به یک موتور هوش مصنوعی ارائه دهید تا در ادامه ماشین بتواند ماهیت این تصویر را بیاموزد و سپس شما تصاویر جدید به ماشین نشان بدهید تا ماشین در مورد سگ بودن یا نبودن آن تصاویر جدید تصمیم بگیرد.
در مورد پژوهش اخیر، الگوریتم استفادهشده از ۲۳۹ جمله و همچنین ۷ نفر داوطلب برای انجام آزمایش تشکیل شده بود. در واقع پیش از اینکه از ماشین خواسته شود تا جملهی ۲۴۰ اُم را رمزگشایی کند، گرفتن رانهای مختلف از ماشین ما را هر بار با جملههای متفاوتی روبرو کرده بود.
یکی از جملههای مورد آزمایش این بود: شاهد در طول جلسه دادگاه فریاد زد (the witness shouted during the trial). این جمله هم درگیرکنندهی موضوع تفکر و هم دارای یک اختیار عمل است؛ در واقع چیزی که فرد سوژه در حال انجام آن بوده است.
دانشمندان نشان دادند که الگوریتم آنها میتواند پیشبینی کند که چنین افکاری با این میزان پیچیدگی، به چه شکلی میتوانند در مغز انسان در کنار هم یکپارچه شده باشند و برعکس؛ یعنی اینکه روی برخی از ساختارهای فکری مبتنی بر فعالیت عصبی در آن لحظات هم کار کردهاند.
شناسایی شدن بلوکهای سازندهی یک اندیشه به این نحوی که در مغز انسان نشان داده شده، کاری است که پیش از این توسط هیچ گروهی از دانشمندان صورت نگرفته بود و پژوهشگران همچنین گزارش میدهند که به نظر میرسد این بلوکهای سازنده جدای از زبان بومی افراد یا نوع فرهنگی که آنها درگیرش هستند، با یکدیگر هماهنگی و شباهت دارند. جاست میگوید:
روش ما باعث حل مشکل ذاتی فرایند fMRI شده است؛ مشکلی که باعث مخدوش شدن و به نوعی بههم ریختگی در سیگنالهای سرچشمهگرفته از رویدادهای مغزی میشود که در مقاطع زمانی نزدیک به هم روی میدهند؛ رویدادهایی همانند خواندن دو کلمهی پیاپی در یک جمله.
دستاورد فوق برای نخستین بار این امکان را فراهم میکند که بتوانیم افکاری با چندین مفهوم را رمزگشایی کنیم. این همان چیزی است که بخش عمدهی افکار انسانها از آن تشکیل میشود.
البته باید اشاره کنیم که در حال حاضر هم فناوریهای اسکنی در اختیار داریم که کارهای بسیار باکیفیتی در در زمینهی تشخیص الگوهای بسیار ساده در مغز انسان ارائه میدهند؛ برای نمونه افکاری در مورد تصمیمهای آری یا نه. اما پژوهش اخیری که به آن پرداختیم یک سطح جدید را به میزان پیچیدگی این فعالیتها اضافه کرده است.
الگوریتم جدید میتواند الگوهای مغزی مرتبط با افکار افراد در مورد برهمکنشهای اجتماعی یا مثلا نوعی ارتباط یا یک رویداد مرتبط با مکانی خاص را با درجهی بالایی از دقت شناسایی کند.
این بررسی همچنین دانش ما را در زمینهی استفاده از الگوریتمهای هوشمند برای انجام پژوهشهای دقیق در مورد الگوهای مغزی انسان را گسترش میدهد. سال گذشته بود که دانشمندان از هوش مصنوعی برای مرتبط ساختن الگوهای مغزی خاص با برخی مشخصههای خاص در چهرهی افراد استفاده کردند. بنابراین نرمافزار جدید هم میتواند به ما در داشتن فهم و دریافت بهتری پیرامون چگونگی ارتباط برخی فعالیتهای مغزی خاص با افکارمان کمک کند.
البته به این زودیها قرار نیست که کامپیوترها، اسکنرهای fMRI و دانشمندان متخصص در این زمینه بتوانند بهطور دقیق به افکار شما در مورد اینکه آیا چای میل دارید یا نه، یا در مورد غذایی که برای صبحانه خوردهاید دست یابند. این پژوهش با اینکه کار بزرگی محسوب میشود؛ ولی تنها گام کوچکی در مسیر آن هدف نهایی برای تشخیص و خواندن افکار افراد محسوب میشود؛ کاری که در صورت انجام در آینده خواهد توانست تا برای افرادی که توانایی برقراری ارتباط با محیط بهطور طبیعی را ندارند، بسیار کمککننده باشد. جاست در پایان اشاره میکند:
گام بعدی شاید این خواهد بود که ما بتوانیم موضوعات کلی را رمزگشایی کنیم که یک فرد خاص به آن فکر میکند؛ برای مثال زمینشناسی یا اسکیتسواری. ما در مسیری برای ساختن نقشهای از تمامی دستههای دانش در مغز انسان هستیم.زومیت
Sunday, 24 November , 2024