در شرایط بحرانی امروز منطقه، تنش و درگیری میان دو قدرت اصلی خاورمیانه به طور حتم علاوه بر افزایش هزینه برای ایران و عربستان، منجر به تخلیه توان و وزن استراژیک آنها برای مدیریت بحران خواهد شد
به گزارش سرویس سیاسی ندای گیلان؛پس از سالها کشمکش و تنش در روابط میان ایران و عربستان که نهایتاً از دو سال پیش به این سو به قطع کامل روابط دیپلماتیک میان این دو قدرت بزرگ خاورمیانه منجر شد، اکنون زمزمهها و شواهدی از آب شدن تدریجی یخ روابط میان تهران و ریاض شنیده و دیده میشود. تعدیل موضع سعودیها در خصوص بشار اسد در سوریه، اعزام زائران ایرانی به حج تمتع پس از یک سال وقفه، صحبتهای حاکم مکه مبنی بر اینکه ایرانیان براداران دینی ما هستند و صحبتهای دوشنبه شب بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه کشورمان در خصوص سفر دو هیات دیپلماتیک عربستان به ایران برای بازدید از اماکن دیپلماتیک این کشور همگی موید این مساله هستند. در این میان گزارش یک روزنامه عربی فرامنطقه ای به نقل از منابع عالیرتبه سعودی مبنی بر احتمال بازگشایی سفارت عربستان در تهران، مورد توجه بسیاری از تحلیلگران قرار گرفته است. روزنامه رای الیوم در گزارش خود نوشته است که پادشاه عربستان با اتخاذ رویکردی جدید طی فرمانی از رسانههای این کشور خواسته تا مطالبی علیه ایران و شیعیان منتشر نکنند.
در این گزارش آمده است که دیوان پادشاهی عربستان قصد ترمیم روابط خود با ایران را داشته و منابع دیپلماتیک تائید کردهاند که احتمال بازگشایی سفارت عربستان در آینده نزدیک وجود دارد.
هر چند پس از انتشار این گزارش سعود القحطانی مشاور دیوان پادشاهی عربستان و سرپرست عمومی مرکز مطالعات و امور رسانه عربستان مدعی شد که ممنوعیت حمله رسانهای علیه ایران صحت ندارد و این خبر توسط رسانههای قطری منتشر شده است، اما با این وجود همانطور که اشاره شد، شواهد متعددی برای شکسته شدن قفل روابط میان دو کشور همچنان وجود دارد، به طوری که روز گذشته علیرضا رحیمی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: بنابر قرائن و شواهد قوی بزودی در مناسبات ایران و عربستان سعودی گشایشی در مراحل اولیه رخ خواهد داد.
دلایل تنش در روابط میان ایران و عربستان
عوامل بینالمللی
به طور کلی برای بررسی یک راهبرد و یا شکلگیری یک جریان سیاسی باید به عوامل مختلف شکل دهنده به این جریان توجه داشت. سیاست و روابط سیاسی یک طیف است که عوامل و متغیرهای گوناگونی در شکلدهی، هدایت و به نتیجه رساندن آن نقش بازی میکنند، لذا بررسی تنش در روابط میان ایران وعربستان نیز نباید بدون توجه به این اصل مورد بررسی و نقد قرار بگیرد. از عوامل داخلی گرفته تا متغیرهای منطقه و حتی فرامنطقهای در بافتارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دو کشور همگی در خصوص دلایل واگرایی و در نهایت قطع روابط میان ایران و عربستان دخیل هستند. البته در این میان برخی از عوامل در سطح کلان بوده و شاید از وزن بیشتری برخوردار باشند و برخی از عوامل نیز در سطح میانی و خرد قرار دارند که آنها نیز هر یک به نوبه خود در شکل گیری ساختار بوجود آمده دخیل و موثر خواهند بود. بنابراین نکته اگر بخواهیم به دو عامل کلان در شکلگیری تنش در روابط میان ایران و عربستان اشاره کنیم، باید ابتدا به 27 سال گذشته بازگشته و متغیرهای جهانی و منطقهای را مورد بررسی قرار دهیم.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان یافتن جنگ سرد، نظام بینالمللی از نظم دو قطبی به نظم سلسله مراتبی با قدرت هژمون آمریکا شیفت پیدا کرد. با شکل گیری این نظم، ادامه رویکرد سابق برای آمریکا برای حمایت از متحدان خود امکان پذیر نبود؛ چرا که علاوه بر هزینهزا بودن ادامه این راهبرد، بسیاری از کشورهای عضو بلوک شرق نیز به اردوگاه غرب به رهبری آمریکا پیوسته بودند. در این میان آمریکاییها با اتخاذ رویکردی متناسب با نظم جدید، تصمیم گرفتند به متحدان خود اجازه بازیگری مستقل در مناطق مختلف بدهند. این طرح که از آن به عنوان نقش بازیگر متوسط نام برده میشود، باعث شد تا میان عربستان به عنوان متحد استراتژیک آمریکا در خاورمیانه و ایران به عنوان یکی دیگر از قطبهای قدرت منطقه، واگرایی منافع بوجود بیاید. این امر با پیوند خوردن به تحولات پرشتاب دهههای گذشته از قبیل حملات یازده سپتامبر، حمله آمریکا به عراق و افغانستان، تحولات ناشی از انقلابهای عربی و بحران در منطقه سبب شد تا روز به روز بر این واگراییها افزوده شده و پس از آن وضعیت تنش و سپس قطع روابط و جنگ نیابتی میان دو کشور شکل بگیرد.
عوامل منطقهای
نکته بعدی که باید آن را در همین راستا در نظر گرفت به نتیجه رسیدن مذاکرات برجام میان ایران و شش قدرت بزرگ بینالمللی بود. برجام فارغ از دستاوردهای هستهای و یا کاستیهای آن که از سوی برخی منتقدان مطرح میشود، یک نکته مهم را در بر داشت و آن شکسته شدن دیوار سخت ایران هراسی و خروج ایران از انزوای استراتژیک چندین ساله بود. به این ترتیب ظرفیت استراتژیک ایران آزاد شده و این امر با توجه به شرایط منطقه، رقبای ایران و در صدر آنها عربستان سعودی را به وحشت انداخت. پس از به ثمر رسیدن توافق هستهای از یکی از دیپلماتهای کشورمان در خصوص علت سفرغیرمنتظره سعود الفیصل وزیر خارجه وقت عربستان به وین و ملاقات وی با جان کری سوال کردم و کنجکاو بودم بدانم که چرا پس از این سفر اعلام توافق هستهای به تعویق افتاد. این دیپلمات کشورمان توضیح داد که شاهزاده سعودی به وین آمده بود و به آمریکاییها التماس میکرد که تنها یک سال و نیم مذاکرات را به تعویق بیاندازند تا از این رهگذر ایران با از دست دادن کامل توان خود به فروپاشی برسد. پس آزاد شدن وزن استراتژیک ایران نیز یکی دیگر از عوامل تشدید تنش در روابط دو کشور بود.
عوامل داخلی
از سوی دیگر نباید به شرایط داخلی عربستان نیز بی توجه بود. بر خلاف آنچه در ایران میپنداریم، ما از عربستان سعودی اطلاعاتی نداریم. در ایران، عربستان را تنها خلاصه شده در مکه و مدینه دانسته و حتی در دانشگاههای خود یک مرکز مطالعه جدی برای شناخت عربستان وجود ندارد.
این کشور با نظام پادشاهی مطلقه خود، علی رغم آنچه که برخی از کارشناسان میپندارند، یک ساختار با ثبات و مستحکم دارد؛ به طوری که در طی 80 سال گذشته به صورت یکدست و بدون چالش خاصی پابرجا مانده است. حاکمیت سعودی با هوشمندی توانسته با شکلدهی یک گروه مرجع از علمای دینی میان مردم و حکومت، قدرت چانهزنی خود را افزایش داده و از تنشهای داخلی و اجتماعی در این کشور تا حد زیادی جلوگیری کند. کافی است این مساله را با اتفاقاتی که در طول 80 سال گذشته در ایران رخ داده ( مانند، خلع رضاشاه از سلطنت به واسطه حمله متفقین به ایران در زمان جنگ جهانی دوم، انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران) مقایسه کنیم تا بتوان درکی نسبی درستی از این شرایط داشته باشیم.
با این حال مرگ ملکعبدالله و جانشینی ملک سلمان به جای وی و همچنین روند ولیعهدی محمد بن سلمان خارج از عرف خاندان سعودی باعث شد تا سیستم کم تنش حکومتی در عربستان با چالشهای غیرمنتظرهای روبرو شود. عربستان اکنون در حال یک زایمان درناک داخلی بوده و در مرحله گذار به سر میبرد. فرو رفتن این کشور در بحران منطقه خاورمیانه، ورود به جنگ ظالمانه علیه یمن و اتخاذ یک سیاست خارجی تهاجمی علیه ایران به عقیده بسیاری از تحلیلگران واکنشی است که سعودیها به این مرحله گذار نشان دادهاند و با تثبیت اوضاع و کاسته شدن از کشمکشهای داخلی به نظر میرسد که قصد دارند به مرور از این حالت تهاجمی خارج شوند.
مزایای تنشزدایی برای ایران و عربستان
گسترده شدن مراودات جهانی و پیوند خوردن آن با تحولات پرشتاب بینالمللی باعث شده تا هیچ بازیگری توان طراحی، اجرا و به نتیجه رساندن یک راهبرد را به صورت منفرد نداشته باشد. دکتر قاسم افتخاری از اساتید برجسته روابط بینالملل دانشگاه تهران در مورد تحولات کنونی نظام بینالملل معتقد است که اکنون جهان به مثابه نمایشگاهی بوده که کشورهای مختلف همگی در آن غرفههایی دارند. در این نمایشگاه حرف نخست را تعامل و همکاری میزند و نمیتوان جنس بی کیفتی تولید کرد و انتظار داشت که مورد اقبال قرار بگیرد. ژاپن و آلمان دو کشوری بودند که پس از جنگ جهانی تمام هستی خود را از دست دادند ولی به واسطه همکاریهای بینالمللی اکنون بیشترین نفوذ را بر قدرتهای غربی دارند.
همانطور که بارها محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان در سخنان خود تاکید کرده است، ما در منطقه خاورمیانه در یک کشتی قرار داریم که یا همه با هم نجات پیدا میکنیم و یا همگی با هم غرق میشویم. ظریف چندین بار نیز از اشتیاق ایران برای گفت و گو با عربستان سعودی سخن گفته و تصریح کرده است که ایران به شرط تجدید نظر سعودیها از سیاستهای تهاجمی حاضر به از سرگیری روابط با این کشور است.
در شرایط بحرانی امروز منطقه، تنش و درگیری میان دو قدرت اصلی خاورمیانه به طور حتم علاوه بر افزایش هزینه برای ایران و عربستان، منجر به تخلیه توان و وزن استراژیک آنها برای مدیریت بحران خواهد شد. اکنون شرایط خاورمیانه و جنگ داخلی خانمان سوز در عراق، سوریه و یمن تنها دو راهکار برای خاتمه دارد. یا اینکه مانند امروز با فشار و دخالت قدرتهای خارجی مانند روسیه و آمریکا، بازیگران منطقهای ناچار به دنبالهروی از آنها باشند و در این میان منافع و ظرفیتهای خود را به میزان زیادی قربانی کنند، یا با کاهش تنش و نزدیک ساختن دیدگاهها بر پایه منافع مشترک و بهرهگیری از مزایای همکاری، وزن استراتژیک خود را به قدرتهای فرامنطقهای تحمیل کرده و از آتش تنشهای منطقه با توجه به هزینههایی که تاکنون متحمل شدهاند بکاهند.
دکتر قدرت احمدیان استاد روابط بینالملل دانشگاه رازی کرمانشاه در این خصوص معتقد است: متاسفانه خصیصه عمده کشورهای جهان سوم این است که وقتی دچار بحران میشوند، این بحران جنبه منطقهای و بینالمللی پیدا میکند. یعنی بحران در حد مرزهای ملی باقی نمانده و به سطح منطقه و حتی فراتر از منطقه سرایت میکند. بنابراین این موضوع زمینه را برای مداخله گسترده قدرتهای منطقهای و بینالمللی فراهم میکند. حذف داعش از منطقه اگر چه حرکتی رو به جلو برای حل بحران خاورمیانه خواهد بود، اما از آنجا که سرنوشت نقاط بحران خیز منطقه کاملاً به یکدیگر گره خورده است، نمیتوان آنها را خطی در نظر گرفت.
این تصور خطی در خصوص مدیریت بحران در منطقه خاورمیانه بسیار غلط است. نقطه شروع خاتمه بحران در خاورمیانه را باید در سطح منطقهای دید، نه سطوح داخلی و بینالمللی. یعنی قدرتهایی مانند ایران، عربستان و ترکیه به راه حل ثباتساز برای عبور از بحران دست یابند و نوعی توازن در امتیازات، سهم، حوزه و منافع را مورد توجه و قبول طرفین قرار دهند.
Saturday, 23 November , 2024