وعده دروغ ازدواج، زن جوان را نازا کرد! | آزار و اذیت زن جوان در خیابان مردي كه متهم است با وعده ازدواج زن تنها را فريب داده و او را تا يك قدمي مرگ كشانده بود روز گذشته در دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه شد.
به گزارش ندای گیلان، شهريورماه سال95، مأموران پليس از درگيري خونين حوالي خيابان عبدلآباد تهران باخبر و راهي محل شدند. شواهد نشان ميداد زن 35سالهاي به نام پري در اين درگيري از سوي مرد ناشناسي با ضربات چاقو مجروح و به بيمارستان منتقل شده است.
زن جوان بعد از چند عمل جراحي در حاليكه چند عضو از بدنش را از دست داده بود، گفت: «چند سال بود از شوهرم جدا شده بودم و با دخترم زندگي ميكردم. مشكلات زيادي داشتم و در اين مدت سعي كردم مشغول كار شوم، اما شغل مناسبي پيدا نكردم. مدتي گذشت تا اينكه روزي به عنوان مسافر سوار خودروي پرايدي شدم. راننده بعد از طي مسافتي سر صحبت را باز كرد و اين بهانهاي براي آشنايي من و ميلاد شد. ميلاد بعد از چند ملاقات گفت قصد ازدواج دارد و من اين موضوع را با خانوادهام مطرح كردم، اما آنها مخالفت كردند و بيشتر از همه برادرم مخالف بود.»
شاكي در ادامه گفت: «اين شرايط برايم خيلي سخت شده بود و چون ميلاد ازدواج نكرده بود سختگيري خانوادهام بيشتر و بيشتر ميشد. از طرفي ميلاد هم براي ازدواج اصرار داشت و فكر ميكرد با بدقوليهايم قصد اخاذي دارم.»
زن جوان در تشريح روز حادثه گفت: «آن روز قرار بود براي خريد به عبدلآباد برويم. ميلاد دنبالم آمد و وقتي سوار ماشين شدم بار ديگر حرف ازدواج را مطرح كرد. اين حرف باعث درگيري بين ما شد. وقتي درگيري بالا گرفت او با تغيير مسير به بيراهه رفت و داخل ماشين مرا به شدت كتك زد و با چاقو به جانم افتاد. او بعد از شكنجههاي متعدد ميخواست آخرين ضربه را به سينهام بزند كه التماس كردم و گفتم به خاطر نون و نمكي كه خورديم مرا رها كن. آنجا بود كه انگار خدا به من رحم كرد و او منصرف شد، اما در همان وضعيت مرا رها كرد و رفت.»
بعد از اين توضيحات، پليس در رديابيهاي خود ميلاد 35ساله را شناسايي و بازداشت كرد. ميلاد در بازجوييها آدمربايي را انكار كرد، اما در خصوص شكنجههاي زن جوان ابراز پشيماني كرد و گفت: «بعد از آنكه با پري آشنا شدم او قول ازدواج داد، اما بعدها فهميدم قصد اخاذي دارد و ميخواهد مرا فريب دهد آنجا بود كه عصباني شدم و آن حادثه رقم خورد.»
با اقرارهاي متهم، پرونده كامل و ميلاد به اتهام آدمربايي و شروع به قتل و ايراد ضربات وارده به شاكي روانه زندان شد و پرونده به شعبه يازدهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. صبح ديروز پرونده روي ميز هيئت قضايي به رياست قاضي متين راسخ قرار گرفت. ابتداي جلسه بعد از قرائت كيفرخواست زن جوان در جايگاه ايستاد و بعد از طرح دوباره شكايت خود در حاليكه به شدت گريه ميكرد، گفت: «در آن حادثه وقتي به بيمارستان منتقل شدم به طور معجزهآسايي نجات پيدا كردم، اما بعد از چند عمل جراحي معده و بخشي از رودهام را از دست دادم. همچنين شانس بارداري را نيز از دست دادهام و آسيبهاي جدي به كليه، كمر و گردنم نيز وارد شده است. از دادگاه تقاضاي مجازات براي متهم را دارم.»
سپس متهم كه با وثيقه آزاد بود در جايگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: «آدمربايي را قبول ندارم. آن روز شاكي با ميل خودش سوار ماشين شد تا با هم براي خريد به عبدلآباد برويم. بين راه بود كه بار ديگر با بدقوليهايش مرا عصباني كرد و آن حادثه اتفاق افتاد.» متهم در ادامه گفت: «باور كنيد قصد ازدواج داشتم، اما پری هر بار به بهانه خريد لوازم و… از من پول ميگرفت. او چند روز قبل از حادثه نيز 500هزار تومان براي خريد اجاق گاز پول گرفت و دوباره وعدههاي دروغ داد. او ميگفت با برادرش صحبت ميكند و قول ميدهد او را راضي كند، اما آن روز بار ديگر همان حرفهاي تكراري را زد. به همين خاطر احساس كردم او مرا فريب داده و قصد اخاذي دارد. آنجا بود كه كنترل اعصابم را از دست دادم و… .»
در ادامه متهم در پاسخ به سؤال قاضي در خصوص اينكه اگر به شاكي علاقه داشتي و آن حادثه از روي عصبانيت بود چرا شاكي را در آن وضعيت رها كردي و به بيمارستان نرساندي، گفت: «وقتي او را خونين روي زمين ديدم خيلي ترسيدم به همين دليل فرار كردم تا شناسايي نشوم.»
در پايان هيئت قضائي وارد شور شد.
[ad_2]
Tuesday, 1 April , 2025