کیهان برزگر استاد دانشگاه و رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در تحلیلی که در پایگاه اینترنتی اندیشکده «باشگاه والدای» منتشر شد، به بررسی تلاش های روسیه، ایران و ترکیه در پایان دادن به درگیری ها در سوریه و همچنین ایجاد یک نظم منطقه ای چند جانبه پرداخت.در این تحلیل آمده است چهارم […]
کیهان برزگر استاد دانشگاه و رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در تحلیلی که در پایگاه اینترنتی اندیشکده «باشگاه والدای» منتشر شد، به بررسی تلاش های روسیه، ایران و ترکیه در پایان دادن به درگیری ها در سوریه و همچنین ایجاد یک نظم منطقه ای چند جانبه پرداخت.
در این تحلیل آمده است چهارم آوریل 2018، دومین دور مذاکرات صلح ترکیه میان سران کشورهای روسیه، ایران و ترکیه در شهر آنکارا برگزار خواهد شد. نخستین دور این مذاکرات ماه نوامبر سال 2017 در شهر سوچی روسیه برگزار شد و در آن، سه کشور یاد شده بر ایجاد «کنگره گفتوگوی ملی سوریه» تاکید کردند. در پی این نشست، نمایندگان قشرهای اجتماعی مختلف سوریه بار دیگر ماه ژانویه سال 2018 در شهر سوچی گرد هم آمدند تا به بررسی راهکارهای صلح سوریه بپردازند. در این راستا، این سه کشور تاکید کردند تلاش های آنها، مقدمه ای برای گفتوگوهای صلح ژنو خواهد بود که تحت نظارت سازمان ملل متحد انجام خواهد شد.
کنفرانس کنونی در آنکارا با موضوع پایان دادن به جنگ های سوریه را سه کشور قدرتمندی برگزار می کنند که برداشتهای مختلفی از تحولات منطقه ای و تحقق راه حل های پایدار برای پایان بحران های منطقه ای دارند، برداشتهایی که فراتر از منافع ائتلاف غربی است. فارغ از اهمیت و تاثیر این کنفرانس در پایان دادن به هفت سال جنگ در سوریه، رویداد یاد شده، نقطه عطفی در ظهور یک نظم منطقه ای چند جانبه شمرده می شود.
در حال حاضر، مهمترین منفعت مشترک میان ایران، روسیه و ترکیه، ارتقای نظام حکومتی در سوریه، به ویژه حفظ تمامیت ارضی این کشور، فراهم آوردن مسیر تسریع راه حل سیاسی و در پی آن تسهیل فرآیند گذار سیاسی و بازسازی سوریه است. منطق چنین نظم منطقه ای چند جانبه ای، بر سه زاویه استوار شده است: نخستین مورد، محدودیت های هر یک از این کشورها در ایفای نقش ویژه خود برای پیروزی در این بازی ژئوپولتیک است. بحران سوریه نشان داد هیچ کشوری به تنهایی و بر اساس توانمندی های بالقوه ملی خود نمی تواند عرصه سوریه را به شکلی رقم بزند که بیشترین منافع را برای این کشور در پی داشته باشد. در حال حاضر، روسیه، ایران و ترکیه به خوبی به این موضوع واقف هستند که دستیابی به یک راه حل پایدار، نیازمند همکاری های امنیتی نزدیک میان این کشورها از یک سو و مشارکت دادن مخالفان غربی و متحدان آنها در این فرآیند، از سوی دیگر است. بدین علت، سه کشور روسیه، ترکیه و ایران تایید کرده اند که مرحله آخر راه حل سیاسی سوریه، باید به رهبری سازمان ملل متحد و در چارچوب گفتوگوهای ژنو رقم بخورد. علت این مساله نیز وجود چنین واقعیتی است که طبیعت چند لایه بحران سوریه (رقابتهای درون کشور سوریه، رقابت ها میان کشورها، رقابت های منطقه ای و رقابت های ژئوپولتیک فرامنطقه ای) و همچنین لزوم تحقق تلاش های جمعی برای پرداختن به مشکل تروریسم و درگیری های فرقه ای، همگی باعث شکننده شدن صلح و امنیت منطقه ای در همه شرایط خواهد شد. دومین مورد، ماهیت فرآیند مدار بحران سوریه است. در جریان بحران سوریه، چنین به نظر می آید که صلح و ثبات پایدار تنها زمانی می تواند محقق شود که این فرآیند، همسو با مذاکرات میان بازیگران عمده و به واسطه کاهش تدریجی تنش ها باشد و نه به واسطه تعیین هر گونه پیش شرط از سوی طرفین. طی هفت سال گذشته، سازمان ملل متحد ابتکار عمل های مختلفی را برای پایان بحران سوریه ارائه کرد که هیچ یک به نتیجه منتهی نشد. مهمترین و معروف ترین این ابتکار عمل ها، طرح توقف در یک منطقه (منطقه حلب) و گسترش تدریجی آن به دیگر مناطق بحران بود که استفان دی میستورا فرستاده سازمان ملل متحد در امور سوریه آن را سال 2014 مطرح کرد. این طرح را می توان ایده اولیه برای شکل گیری فرآیند آستانه خواند که هدف آن، ایجاد مناطق کاهش درگیری در سوریه بود و ضمانت آن را کشورهای روسیه، ایران و ترکیه به عهده داشتند. این موضوع نشان دهنده آن است که همه کشورهای دخیل در مساله سوریه، به تدریج به این واقعیت پی بردند که تعیین پیش شرط برای حل این بحران، اقدامی واقع گرایانه نیست و نقض کننده واقعیت های سیاسی-امنیتی میدانی شمرده می شود. مخالفان دولت سوریه چندین سال بود بر این موضوع پافشاری می کردند که ابتدا اسد باید برود و سپس مذاکرات آغاز شود، اما آنها متوجه شدند که پافشاری بر چنین موضوعی باعث از بین رفتن فرآیند مذاکرات در گام نخست می شود. بخش عمده این واقعیت نیز به ویژگی های فنی، زمان بر و مبتنی بر گام های پیاپی درگیری ها و مسائل جانبی آنها مربوط می شود که از جمله آنها می توان به حفظ آتش بس، همکاری در مناطق کاهش تنش، پیشبرد گفتوگوهای جامع سیاسی و انتخاب دولت موقت اشاره کرد.
سومین موضوع نیز، لزوم گسترش دیپلماسی است. اهمیت این مساله، در اوضاع سوریه پس از جنگ و زمانی افزایش می یابد که این کشور، وارد مرحله سیاسی و فرآیند بازسازی می شود. تجربیات موجود مربوط به جنگهای افغانستان و عراق نشان می دهد همکاری های جامع میان همه عوامل دخیل، برای تضمین سطوح مختلف تلاش ها برای برقرای صلح، در هر زمانی پس از پایان درگیری ها ضروری است. بدین ترتیب، ایجاد دولت ائتلافی و ادامه آن، نیازمند ایفای نقش فعال همه بازیگران عرصه سیاسی، اعم از بزرگ یا کوچک است. با توجه به این مساله، باید توجه داشت زمانی که نیروهای سیاسی قدرتمند تر میدان (اینجا روسیه، ایران و ترکیه) هنوز تلاش نکرده اند تا سایر کشورها را از فرآیند مذاکرات بیرون کنند، این موضوع کاملا طبیعی خواهد بود که این بازیگران به دنبال ابتکار عمل ها و ایجاد توازن ها در فرآیند گفتوگوها و نتایج به گونه ای باشند که با منافع امنیتی و ملی آنها همسو باشد.
Friday, 27 December , 2024