روزی در کشور ایسلند حدود 25 درصد بچهها هر روز سیگار میکشیدند، بیش از ۴۰ درصد هم در طول یک ماهِ منتهی به پیمایش مست کرده بودند
به گزارش ندای گیلان به نقل از آتلانتیک،25سال پیش، جوانان ایسلندی از نظر سوءمصرف مواد مخدر، الکل و استعمال دخانیات ناسالمترین جوانان اروپا بودند. اما این کشور توانسته است طی برنامهای طولانیمدت به شکلی اعجابآور مصرف الکل و مواد را میان جوانان کاهش دهد و استعمال دخانیات را به کمترین حد میان کشورهای اروپایی برساند. کلید این موفقیت تغییر دستهای از نگرشها و مواجهه رو در رو با مسئله بوده است: اگر جوانان به هروئین معتاد میشوند، چرا به ورزش و هنر نشوند؟
ایسلند چطور جوانانش را از الکل و مواد مخدر نجات داد؟
اندکی به ساعت 3 بعدازظهر یک جمعه آفتابی مانده و پارک لاگردالر در نزدیکی مرکز ریکیاویک پایتخت ایسلند عملاً متروکه بهنظر میرسد. هرازگاه آدم بزرگسالی با کالسکه کودکی به چشم میخورد اما دورتادورِ پارک را مجتمعهای مسکونی و خانهها پر کردهاند و مدرسه هم که تعطیل است؛ پس بچهها کجایند؟
گودبرگ یانسون، روانشناس ایسلندی و هاروی میلکمن، استاد آمریکایی روانشناسی که قدری از سال را در دانشگاه ریکیاویک تدریس میکند، همراه من هستند. گودبرگ میگوید که 20 سال پیش، نوجوانهای ایسلندی در صدر فهرست مشروبخواران جوان اروپا بودند. میلکمن اضافه میکند: «شب جمعه نمیتوانستید در خیابانهای مرکز ریکیاویک قدم بزنید چون امن به نظر نمیآمد. نوجوانانِ مست، دسته به دسته، با شما دست به یقه میشدند.»
به ساختمان بزرگی نزدیک میشویم. گودبرگ میگوید: «این جا سالن اسکیت سرپوشیده داریم.» چند دقیقه پیش از جلوی دو ساختمان گذشتیم که مختص بدمینتون و پینگپنگ بودند. این جا در پارک هم یک میدان ورزش، یک استخر سرپوشیده زمینگرمایی و (بالاخره) چند بچه دیدیم که روی چمن مصنوعی با هیجان فوتبال بازی می کردند.
گودبرگ توضیح میدهد این روزها جوانان در پارک دور هم جمع نمیشوند چون در کلاسهای بعد از مدرسه در این مکانهایند؛ یا در باشگاهها برای موسیقی و هنر یا شاید با والدینشان بیرون رفته باشند.امروزه ایسلند به دلیل زندگی پاک نوجوانان در صدر کشورهای اروپایی است. درصد نوجوانان ۱۵ و ۱۶ سالهای که در یک ماه گذشته مست کردهاند از 42 درصد در سال ۱۹۹۸ به 5 درصد در سال ۲۰۱۶ کاهش یافته است. درصد کسانی که حداقل یکبار حشیش مصرف کردهاند از 17 درصد به 7 درصد رسیده است. آنهایی که هر روز سیگار میکشند از ۲۳ درصد فقط به ۳درصد رسیده است.
«عقل سلیم تقویتشده» ،راهکار ایسلند برای غلبه بر مشکل
راهکار ایسلند در این چرخش موفق، هم رادیکال و هم تجربهمحور بوده اما عمدتاً تکیه بر رویکردی داشته است که میتوان آن را «عقل سلیم تقویتشده» نامید. میلکمن میگوید: «این جدیترین و عمیقترین مطالعه استرس در زندگی نوجوانان است که تا کنون دیدهام. از این که اینقدر خوب جواب داده واقعاً شگفتزدهام.»میلکمن معتقد است اگر الگوی ایسلندی در کشورهای دیگر اقتباس شود، میتواند از نظر روانشناختی و جسمی مفید حالِ میلیونها کودک باشد؛ سود آن برای صندوق آژانسهای بهداشتی و کل جامعه به کنار، ولی آن «اگر» را نباید ساده گرفت.میلکمن هنگام صرف چای در آپارتمانش در ریکیاویک میگوید: «من در اوج توفان انقلاب مواد مخدر بودم.» وی در اوایل دهه ۱۹۷۰ که مشغول کارآموزی در بیمارستان روانپزشکی بلویو در نیویورکسیتی بود، «الاسدی به بازار آمده بود و خیلیها هم ماریجوانا میکشیدند و مسئله مورد توجه این بود که چرا مردم مواد خاصی را مصرف میکنند.»میلکمن در رساله دکترایش نتیجه گرفته بود که افراد بسته به شیوهای که برای کنار آمدن با استرس میپسندند، هروئین یا آمفتامین را انتخاب میکنند. مصرفکنندگان هروئین میخواهند خود را کرخت کنند؛مصرفکنندگان آمفتامین میخواهند فعالانه با استرسشان مقابله کنند. پس از انتشار این اثر، او در زمره گروهی از پژوهشگران بود که «مؤسسه ملی مصرف مواد مخدر آمریکا» استخدامشان کرد تا به پرسشهایی از این قبیل پاسخ بدهند: چرا افراد مصرف مواد را شروع میکنند؟ چرا ادامه میدهند؟ چرا به آستانه سوءمصرف میرسند؟ چه وقت از مصرف دست میکشند؟ و چه وقت دوباره به سراغ مواد میروند؟
او میگوید: «هر دانشجویی میتواند بگوید چرا شروع میکند. خُب، مواد در دسترس است، دانشجوها ریسکپذیرند؛ بیگانگی، شاید هم قدری افسردگی. ولی چرا ادامه میدهند؟ پس سراغ سؤال آستانه سوءمصرف رفتم که ناگهان موضوع برای من روشن شد؛ آن جا بود که تجربهای از لحظه «یافتم» داشتم: شاید آنها حتی پیش از مصرف مواد هم از آستانه سوءمصرف گذشته باشند چون آن چه عادت به سوءمصرفش دارند، سبک مقابلهشان با دشواریهاست.»در کالج ایالتی شهر دنور، میلکمن نقشی اساسی در پرورش این فکر داشت که چرا یک جنبش اجتماعی حول نشئهکنندههای طبیعی راه نیندازیم تا مردم بدون آثار مخرب مواد، بر اساس شیمی مغزشان نشئه شوند. کودکانی که «مقابلهگر فعال» باشند به دنبال یک لحظه اوج هیجاناند که با دزدیدن قالپاق و ضبط و بعداً خود خودروها، یا با داروهای محرّک به آن میرسند. البته الکل هم شیمی مغز را تغییر میدهد. الکل آرامبخش است اما ابتدا کنترلهای مغز را آرام میکند که شاید بازدارندگیها را از میان بردارد و در مقادیر کم به کاهش اضطراب کمک میکند.میلکمن میگوید: «مردم میتوانند به نوشیدنی، خودرو، پول، کوکائین یا …هر چیزی معتاد شوند. ایده اعتیاد رفتاری، شاخص کار ما شد.»این ایده، بذر ایدهای دیگر را کاشت: «چرا یک جنبش اجتماعی حول نشئهکنندههای طبیعی راه نیندازیم: مردم بدون آثار مخرّب مواد، بر اساس شیمی مغزشان نشئه شوند چون برایم روشن است که مردم میخواهند آگاهیشان را دستکاری کنند.»به ۱۹۹۲ که رسید، تیم او در دنور برنده یک کمکهزینه دولتی 1.2 میلیون دلاری شد تا «پروژه خودیابی» را تشکیل دهد: این پروژه نشئهکنندههای طبیعی را به جای مواد و جرم به نوجوانان پیشنهاد میداد. معلمان، پرستاران و مشاوران مدارس، کودکانی ۱۴ ساله را به آنها ارجاع دادند که به نظر خودشان نیاز به درمان نداشتند اما با مسئله مواد یا جُرمهای کوچک دستبهگریبان بودند.«ما به آنها نمیگفتیم برای درمان آمدهاند. میگفتیم هرچه بخواهید یاد بگیرید به شما یاد میدهیم: موسیقی، رقص، هیپهاپ، هنر، هنرهای رزمی.» ایده این بود که این کلاسهای متفاوت، طیفی از تغییرات در شیمی مغز کودکان رقم میزند و آن چه را برای بهتر کنار آمدن با زندگی نیاز دارند به آنها میدهد: برخی شاید مشتاق تجربهای باشند که اضطراب را کاهش دهد، دیگران شاید دنبال یک لحظه هیجان باشند.
اصل مهم این بود که آموزش در زمینه مواد جواب نمیدهد چون کسی به آن توجه نمیکند
در همین حال، تمرین مهارتهای زندگی به این بچهها داده میشد که بر ارتقای تفکراتشان درباره خود و زندگی و شیوه تعاملشان با دیگران تمرکز داشت. میلکمن میگوید: «اصل مهم این بود که آموزش در زمینه مواد جواب نمیدهد چون کسی به آن توجه نمیکند. بلکه نیاز به مهارتهای زندگی است تا بر اساس آن اطلاعات عمل کنند.» به بچهها گفته شد این برنامه سهماهه است. برخی از آنها تا پنج سال در پروژه ماندند.او توضیح میدهد: «ایده محوری آن جا این بود که کارهای بهتری در اختیار بچهها بگذاریم که انجام دهند.» در آن جا با گودبرگ آشنا شد که دانشجوی کارشناسی روانشناسی و مددکار داوطلب در تیندر بود. از آن زمان به بعد، آنها دوستان نزدیک همدیگر بودهاند. سفرهای مرتب میلکمن به ایسلند و صحبتهایش در آن جا آغاز شد. این صحبتها و تیندر، توجه پژوهشگری جوان در دانشگاه ایسلند به نام دورا زیگفودوتی را جلب کرد. سؤالی برای او مطرح بود؛ شاید بتوانیم جایگزینهای مواد و الکل را در برنامهای بگنجانیم که هدفش نه درمان کودکان مسئلهدار، بلکه جلوگیری از مصرف الکل یا مواد توسط آنهاست.
آیا تاکنون الکل را امتحان کردهاید؟ اگر بله، آخرین بار چه زمانی نوشیدهاید؟ تاکنون مست کردهاید؟ سیگار کشیدهاید؟ اگر بله، چند وقت یکبار سیگار میکشید؟ چقدر وقت با والدینتان میگذرانید؟ آیا رابطهای نزدیک با والدینتان دارید؟ در چه نوع فعالیتهایی شرکت میکنید؟
در سال ۱۹۹۲، کودکان ۱۴ تا ۱۶ ساله در تمام مدارس ایسلند پرسشنامهای با سؤالاتی از این قبیل را پُر کردند. این فرایند در سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۷ هم تکرار شد.
چند عاملی که در حفاظت از کودکان بسیار قوی عمل میکنند
نتایج این پیمایشها، نگرانکننده بود. در کل کشور، حدود 25 درصد بچهها هر روز سیگار میکشیدند، بیش از ۴۰ درصد هم در طول یک ماهِ منتهی به پیمایش مست کرده بودند. ولی وقتی که تیم در دل دادهها کاوش کرد، توانست دقیقاً تشخیص دهد که کدام مدارس با وخیمترین مشکلات و کدامیک با سهلترین مسائل دست به گریبان بودند. تحلیل آنها نشان میداد زندگی کودکانی که سراغ نوشیدن و سیگار و مواد میروند تفاوتهای مشهودی دارد با آنهایی که سراغ این مسائل نمیروند. مشخص شد که چند عامل در حفاظت از کودکان بسیار قوی عمل میکنند: سه یا چهار بار شرکت در برنامههای دستهجمعی (بهویژه ورزش) در هفته، کل مدتی که در هفته با والدین میگذرانند، احساس مراقبت و توجه در مدرسه و بیرون نرفتن از خانه در اواخر شب.اینگا دورا که دستیار پژوهش این پیمایشها بود، میگوید: «در آن زمان، انواع و اقسام برنامههای جلوگیری از مصرف مواد در جریان بود. عمده آنها بر پایه آموزش بودند.» درباره خطرات نوشیدن و مصرف مواد به کودکان هشدار میدادیم، اما همانطور که میلکمن در ایالات متحده دیده بود، این برنامهها جواب نمیداد. «ما میخواستیم رویکرد متفاوتی را پیش بگیریم.» یان زیگفوزن، همکار و برادرِ اینگا دورا، میگوید شهردار ریکیاویک هم علاقه داشت روشی جدید را امتحان کند و والدین هم احساس مشابهی داشتند. یان در آن زمان دختران جوانی داشت و در سال ۱۹۹۹ که «مرکز تحقیق و تحلیل اجتماعی ایسلند» تأسیس شد به آن پیوست. او میگوید: «وضعیت بد بود. روشن بود که باید کاری کرد.» با استفاده از دادههای پیمایش و برداشتهای حاصل از تحقیقاتِ افراد مختلفی از جمله میلکمن، به تدریج یک طرح ملی جدید ارائه شد. این طرح «جوانان در ایسلند» نام داشت. قوانین تغییر کردند.
خرید دخانیات برای زیر ۱۸ سال و خرید الکل برای زیر ۲۰ سال غیرقانونی و تبلیغ دخانیات و الکل هم ممنوع شد. از طریق انجمنهای والدین که بنا به قانون باید در تمام مدارس تشکیل میشدند و شوراهای مدارس که نمایندگان والدین در آنها حضور داشتند، پیوند میان والدین و مدارس تقویت شد. والدین تشویق به حضور در جلساتی میشدند که یادآوری میکرد بهجای «هرازگاهی دورهمیِ باکیفیت»، کمیّتِ وقتی که با کودکان میگذرانند نیز اهمیت دارد و باید کودکان را شبها در خانه نگه دارند.همچنین قانونی تصویب شد که بیرون ماندن کودکان ۱۳ تا ۱۶ ساله پس از ساعت ۱۰ شب در زمستان و پس از نیمهشب در تابستان را ممنوع میکرد. این قانون هنوز هم جاری است.نهاد ملی انجمنهای والدین با نام «خانه و مدرسه» توافقنامههایی را برای امضا به والدین عرضه کرد. محتوای این توافقنامهها بسته به گروه سنی فرق داشت و هر سازمان میتوانست تصمیم بگیرد که چه موضوعاتی را در آن بگنجاند. برای کودکان ۱۳ سال به بالا، والدین میتوانستند به رعایت همه توصیهها متعهد شوند و مثلاً اجازه ندهند بچههایشان در مهمانیهای نظارتنشده شرکت کنند، برای کمسالان الکل نخرند و به سلامت بقیه کودکان هم توجه کنند.هرفنا سیگیارجنسدوتیا، مدیر «خانه و مدرسه»، میگوید این توافقها علاوه بر آموزش والدین، اقتدارشان در خانه را هم تقویت میکرد. «این جاست که قدیمیترین بهانه از بین میرود: همه همین کار را میکنند!»منابع دولتی برای برنامههای دستهجمعی و سازمانیافته ورزش، موسیقی، هنر و باشگاههای مشابه افزایش یافت تا کودکان برای تعلق گروهی و احساس خوب، راهی جز استفاده ازالکل و مواد هم داشته باشند؛ و بچههای خانوادههای کمدرآمد نیز برای شرکت در این برنامهها اعانه میگرفتند. مثلاً در ریکیاویک که محل سکونت بیش از یکسوم جمعیت کشور است، «کارت تفریح» برای هر کودک در سال مبلغ ۳۵ هزار کرون (۲۵۰ دلار) به خانواده میدهد تا برای فعالیتهای تفریحی هزینه کنند.مهم آن که پیمایشها ادامه یافتند. هرسال تقریباً همه بچههای ایسلند یک پرسشنامه پُر میکنند. این یعنی دادههای بهروز و معتبر همواره در دسترساند.در بازه سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲، درصد کودکان ۱۵ و ۱۶ سالهای که میگفتند اغلب یا تقریباً همه آخرهفتهها را با والدینشان میگذرانند دو برابر شد (از ۲۳ به ۴۶ درصد رسید) و درصد کودکانی که حداقل چهار بار در هفته در برنامههای ورزشی سازمانیافته شرکت میکردند از ۲۴ درصد به ۴۲ درصد رسید. در همین حال، میزان مصرف سیگار و الکل و حشیش در این رده سنی سقوط کرد.
پس از آن که دادههای شگفتانگیز ایسلند در جلسه «شهرهای اروپا علیه مواد» ارائه شد، برنامه «جوانان در اروپا» در سال ۲۰۰۶ آغاز شد که هدایتش بر عهده یان است.
او تعریف میکند: «همه میپرسیدند: شما دارید چه کار میکنید؟»
نتایج در کل نشان میدهند که در زمینه مصرف مواد در نوجوانان، همان عوامل حمایتی و خطرآفرین که در ایسلند شناسایی شدهاند همهجا صادقاند.دو ماه پس از آن که پرسشنامهها به ایسلند میرسند، تیم یک گزارش اولیه همراه با نتایج بهعلاوۀ اطلاعات مقایسهای و تطبیقی با دیگر مناطق شرکتکننده را پس میفرستد.این تیم ۹۹ هزار پرسشنامه از نقاطی دور همچون جزایر فارو، مالت و رومانی (و همچنین کره جنوبی و به تازگی نایروبی و گینه بیسائو) را تحلیل کرده است. نتایج در کل نشان میدهند که در زمینه مصرف مواد در نوجوانان، همان عوامل حمایتی و خطرآفرین که در ایسلند شناسایی شدهاند همهجا صادقاند. تفاوتهایی هم وجود دارد: در یک نقطه (در کشوری «اطراف دریای بالتیک») شرکت در برنامههای ورزشی سازمانیافته، عامل خطرآفرین بود. تحقیقات بیشتر علت را نشان داد: سربازان سابق که به داروهای عضلهساز، الکل و دخانیات علاقه دارند مسئول اداره باشگاههایند. پس این جا یک مسئلۀ محلی روشن و فوری وجود داشت که میشد حلوفصلش کرد.یان و تیمش توصیهها و اطلاعاتی درباره اقدامات اثربخش در ایسلند ارائه میدهند، اما هر اجتماع رأساً تصمیم میگیرد که بنا به نتایجش چه اقدامی انجام دهد. گاهی اوقات آنها هیچ کاری نمیکنند. یک کشور عمدتاً مسلمان که او ترجیح داد اسمش را نیاورد، دادهها را رد کرد چون حاکی از میزان ناخوشایندی از مصرف الکل بود. در دیگر شهرها (مثلاً همانجایی که «تماس اضطراری» با یان گرفته بود) از دادهها استقبال میکنند و پول هم دادند، اما او مشاهده کرده است که تأمین و حفظ منابع مالی برای استراتژیهای پیشگیری سختتر از درمان است.
هیچ کشور دیگری تغییراتی در ابعاد ایسلند نداشته است. وقتی از او میپرسم آیا کشور دیگری هم از قانون خانه ماندن کودکان در شب الگو گرفته است یا خیر، یان لبخند میزند. «حتی سوئدیها خندیدند و گفتند این یعنی حکومتنظامی علیه کودکان.»در کل اروپا، نرخ مصرف الکل و مواد نوجوانان در ۲۰ سال گذشته عموماً بهبود یافته است، ولی کاهش در هیچجا به قدر ایسلند چشمگیر نبوده است و بهبودها نیز لزوماً ناشی از استراتژیهایی نیستند که برای ارتقای سلامت نوجوانان پی گرفته شدهاند.
مثلاً در انگلستان این واقعیت که اکنون نوجوانان به جای ارتباطات رودررو زمان بیشتری را در خانه برای تعامل آنلاین میگذرانند، میتواند یکی از دلایل کاهش مصرف الکل باشد.پس از پیادهرویمان در پارک لاگردالر، گودبرگ یانسون ما را به خانهاش دعوت میکند. در باغچه خانه، دو پسرش بزرگترش یان کنراد (۲۱ ساله) و برگر ایزار (۱۵ ساله) درباره مصرف الکل و دخانیات با من حرف میزنند. یان الکل مینوشد اما برگر میگوید هیچکسی را در مدرسهاش نمیشناسد که دخانیات یا الکل مصرف کند.
درباره تمرین فوتبال هم حرف میزنیم: برگر پنج یا شش بار در هفته تمرین میکند؛ یان که دانشجوی سال اول رشته کسبوکار در دانشگاه ایسلند است، پنج بار در هفته تمرین میکند. هر دو تمرینهای منظم بعد از مدرسه را در ششسالگی آغاز کردند. پدرشان قبل از آن به من گفته بود: «ابزار و آلات مختلفی در خانه داریم. سعی کردیم آنها را به موسیقی علاقه مند کنیم. قبلاً یک اسب داشتیم. همسرم واقعاً به اسبسواری علاقه دارد. ولی اینها جواب نداد. در نهایت، انتخابشان فوتبال بود.»آیا شده که بچهها احساس فشار کنند؟ آیا شده که وقتی بچهها ترجیح میدادند کار دیگری بکنند، وادار به تمرین بشوند؟ برگر میگوید: «نه، ما از بازی فوتبال لذت میبردیم.» یان اضافه میکند: «امتحانش کردیم و به آن عادت کردیم و برای همین ادامه دادیم.»این همه کارشان نیست. گودبرگ و همسرش ترون برای گذراندن ساعات مشخصی در هفته با سه پسرشان برنامهریزی نمیکنند، اما سعی میکنند آنها را مرتب به سینما، تئاتر، رستوران، کوهنوردی و ماهیگیری ببرند و بالاخره در ماه سپتامبر که گوسفندهای ایسلند از ارتفاعات پایین میآیند، قرار خانوادگی چوپانی میگذارند.در ایسلند، رابطه بین مردم و دولت همواره زمینهساز برنامههای ملی مؤثر بوده است تا میزان زیادهروی کودکان در مصرف دخانیات و الکل را کاهش دهد؛ و طی این فرایند، خانوادهها را به هم نزدیکتر و کمک کرده است تا کودکان از جهات مختلف سالمتر شوند. آیا کشور دیگری هم هست که نتیجه بگیرد مزایای این کار به هزینههایش میارزند؟
- نویسنده : ترجمه: محمد معماریان
http://www.nedayegilan.ir/?p=93157
Sunday, 24 November , 2024