قبل از اعلام گرفتن پاداش پایان خدمتم مدام فرزندم از رویاهایش حرف می زد که چه کارهایی قرار است در آینده انجام دهد. من بعد از شنیدن این جملات متعجب می شدم که با کدام پول قرار است به رویاهایش برسد و خبر نداشتم که او نقشه  شومی در سر دارد.

بعد از مدتی پاداش پایان خدمتم را گرفتم و همان روز با خوشحالی به خانواده ام اطلاع دادم تا جشن بگیریم.

بعد از این ماجرا پسرم با کمی مقدمه چینی ماجرای پاداش پایان خدمتم را پیش کشید و از من خواست آن را به او بدهم تا به رویاهایش جامه عمل بپوشاند. بعد از شنیدن این حرف ها تازه متوجه شدم که فرزند ناخلف ام برای پاداش پایان خدمتم نقشه می کشید و قصد تصاحب آن را دارد.

وقتی به پسرم پاسخ منفی دادم و گفتم این پول سهم همه اعضای خانواده است و به غیر از او خواهر و برادرانش هم سهم دارند از شنیدن این جملات آشفته شد و به سویم حمله و بعد از درگیری با من چاقو را داخل شکم ام فرو کرد.

بعد از این اتفاق خانواده ام سریع مرا به بیمارستان رساندند و تحت مداوا قرار گرفتم. اصلاً تصور نمی کردم پاداش پایان خدمتم رنگ خون به خودش بگیرد و از سوی فرزندم مورد ضرب و شتم قرار بگیرم.