علیرضا صدقیعلیرضا صدقی: در طول تاریخ، خلیجفارس نهتنها بخشی از خاک ایران محسوب میشده و حاکمیت آن در دست ایرانیها بوده، بلکه به اذعان تمام منابع تاریخی موجود این پهنه آبی با عناوینی نظیر خلیجفارس، خلیج عجم، دریای فارس و یا بحر فارس شناخته شده است.نام خلیجفارس از جمله نامهای تاریخی است که از گذشته […]
علیرضا صدقی
علیرضا صدقی: در طول تاریخ، خلیجفارس نهتنها بخشی از خاک ایران محسوب میشده و حاکمیت آن در دست ایرانیها بوده، بلکه به اذعان تمام منابع تاریخی موجود این پهنه آبی با عناوینی نظیر خلیجفارس، خلیج عجم، دریای فارس و یا بحر فارس شناخته شده است.
نام خلیجفارس از جمله نامهای تاریخی است که از گذشته بسیار دور تاکنون در اسناد، قراردادها و مکاتبات مورد استفاده همه اقوام و ملتهای دور و نزدیک آن، از فارس و عرب، ترک و هندی تا اروپاییان قرار داشته است. از این رو خلیجفارس به عنوان مهمترین گذرگاه نفتی جهان با موقعیت تمدنی ایران پیوندی تنگاتنگ داشته و دارد.
با این حال در دهههای گذشته برخی از همسایگان در اقدامی که با روح همزیستی مسالمتآمیز ملل و فرهنگهای منطقه ناسازگار بوده است، به جای استفاده از نام معتبر «خلیجفارس»، نام خلیج عربی یا خلیج را به کار گرفتهاند و اخیراً نیز علاوه بر کشورهای عربی پارهای از سازمانها، ارگانها، خبرگزاریها یا مجلات و رسانههای بینالمللی به این نامگذاری مجعول روی آوردهاند.
با توجه به اینکه کوششهای ملیگرایان افراطی عرب برای تغییر نام «خلیجفارس» به «خلیج عربی» در سطح بینالمللی از هیچگونه پایه و اساس علمی برخوردار نیست، کوشش آنها تنها وحدت واقعی جهان اسلام را به مخاطره میاندازد. بعضی کشورهای عربی که در تقابل با ایران به سر میبرند، در قبال نام خلیجفارس به دنبال منافع خود هستند و در این بین وحدت جهان اسلام را نادیده میگیرند. این عمل در شرایطی صورت میپذیرد که نیروهای فرامنطقهای حضور روزافزون خود را با استفاده از همینگونه تنشها و اختلافات تثبیت میکنند.
خلیجفارس در تاریخ
بنا بر مدارک، خلیجفارس از هزاران سال پیش نه توسط ایرانیان، بلکه توسط ملتهایی که با ایرانیان مراوده داشتهاند، از جمله یونانیان و رومیان با عنوان «دریای پارسی» نامیده شده است. عربها نیز قرنها آن را «خلیجفارس» یا «بحر فارس» نامیدهاند. خلیجفارس با همین نام طی هزاران سال گذشته شناخته شده و تمامی کشورها و اقوام مختلف از جمله اعراب از این نام استفاده کردهاند.
از سدههای هفتم و هشتم پیش از میلاد تمام عالمان از جمله آناکسی ماندر، هکاتوس، هرودوت، اراتوستن، هیپارک، پومپونی مله، کراتس مالوس، استرابون، بطلمیوس، مایکروپیوس، ایزیدورسویلی، محمدبن موسی الخوارزمی، ابوزید بلخی، ابن سرابیون، ابن رسته، ابن فقیه، قدامه، ابن فضلان، ابن خردادبه، مسعودی، استخری، ابن حوقل، مقدسی، ناصرخسرو، ادریسی، جیحانی، فرازی، بیرونی، ابن جبیر، یاقوت، قزوینی، مستوفی، ابن بطوطه، حافظ، شرفالدین علی یزدی، ابوالغازی و … دریای جنوبی ایران را تحت اسامی و عناوینی نظیر خلیجفارس، خلیج پارس، دریای فارس، بحرالفارس، بحر فارس، سینوس پرسیکوس، ماره پرسیکوس، گلف پرسیک، پرژن گلف (گالف)، پرزشیر گلف، پرسیس یاپرسیکوس، نامیدهاند.
عنوان خلیجفارس را میتوان در دو نوع منبع جستجو کرد. منابع ایرانی و منابع غیرایرانی. بررسی اجمالی این منابع نشان میدهد که خلیجفارس از چه زمانی بدین نام شناخته میشده است.
خلیجفارس طبق اسناد موجود از هزاره هشتم پیش از میلاد مورد استفاده تجاری و نظامی ملل دنیای قدیم قرار گرفته است. در سنگ نبشته داریوش هخامنشی در مصر متعلق به سال 518 تا 505 پیش از میلاد، که هنگام حفر کانال سوئز به دست آمده است، در عبارت «درایه تپه هچا پارسا آیی تی هنی» به معنای دریایی که از پارس میرود یا سر میگیرد، نام دریای پارس آمده است.
میتوان گفت از هنگامی که بشر تاریخنویسی را آغاز کرد دریای جداکننده فلات ایران از شبه جزیره عربستان را «دریای فارس» یا «خلیجفارس» نامیده است. و در هیچیک از این ادوار تاریخی نام دیگری به آن نهاده نشده است.
نئارخوس، سردار مقدونی نیز موجب اشتهار دریای مکران و پارس شده است.وی در سال 326 ق.م به دستور اسکندر مقدونی، از رود سند گذشت و دریای مکران و خلیجفارس را با کشتی طی کرد و تا دهانه آن پیش رفت.
«هکاتیوس هلطی» از علمای قدیم یونان و ملقب به پدر جغرافیا در سال 475 قبل از میلاد از نام دریای پارس استفاده کرده است. در نقشههای باستانی از قول هرودوت و گزنفون به این دریا، دریای پارس اطلاق شده است.
«کوین توس کوروسیوس روفوس» مورخ رومی که در قرن اول میلادی میزیسته این دریا را دریای پارس یا آبگیر فارس خوانده است. بنابراین مورخان و جغرافینگاران یونانی پیش از میلاد در شرح وقایع تا سده 7 ق.م یعنی سقوط حکومت عیلام و تشکیل حکومت ماد و روی کار آمدن هخامنشیان دریای مکران و خلیجفارس را دریای پارس میخواندند.
پس از فتح ایران توسط اعراب در سده هفتم پس از میلاد، تلاشی برای تغییر نام «دریای پارسی» صورت نگرفت. اعراب مسلمان، عموماً این خلیج را «بحرالفارسی» (دریای پارسی) مینامیدند و این نام از سوی امپراتوریهای ایرانی، ترک و عربی هم که در 1200 سال بعد منطقه را تحت سلطه خود داشتند مورد احترام قرار گرفت.
محققان اسلامی نظیر استخری، مسعودی، بیرونی، ابن حقول، مقدسی، مستوفی، ناصرخسرو، الطاهرین مطهر المقدسی (بشاری)، ابوالقاسم بن محمدبن حوقل و … که مطالعه در اطراف این دریای ایرانی را تا قرن 15 ادامه دادند، در آثار و نوشتههای خود از آبهای جنوب ایران به نامهای بحرفارس، البحرالفارسی، بحر مکران، الخلیجالفارسی و خلیجفارس یاد کردهاند. حتی از این جغرافیدانان نقشههایی موجود است که اقیانوس هند را البحرالفارسی نام گذاردهاند.
ابوعلی احمدبنعمر معروف به ابنرسته در کتاب الاعلاقالنفسیه که در سال 290 هجری به رشته تالیف درآورده، تصریح میکند: «فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج الفارسی». «اما از دریای هند خلیجی بیرون میآید به سمت سرزمین فارس که آن را «خلیجفارس» مینامند.»
نقشههای فراوانی که از این قرون در دست است، علاوه بر تاکید و تایید نام خلیجفارس، دگرگونی یاد شده در تغییر نام بحر فارسی و دگرگونی در دایره شمول این نامها را ترسیم میکنند.
بیشتر کسانی که در مورد دریای پارسی و دریای مکران مطلب نوشتهاند بیگانگان و به ویژه انگلیسیها بودهاند، زیرا به لحاظ موقعیت ویژهای که در این منطقه داشتهاند کوشیدهاند تا حقیقت نهفته بماند و نامهای جعلی و ناقص جای اسامی درست را بگیرد. اما منابعی از آنها بجای مانده است که بر صراحت نام خلیجفارس تکیه میکنند.
امروزه در میانآثار اعراب نیز بحر فارس به فراموشی سپرده شده و از ترکیب خلیجفارس استفاده میشود. یکی از معروفترین دایرهالمعارفهای دنیا یعنی المنجد، سند قاطعی برای مراجعه است که از ترکیب خلیجفارس بهره برده است.
خلیجفارس و ادعاهای واهی
چندین دهه از کوششهای برنامهریزی شده اعراب برای تغییر نام تاریخی خلیجفارس میگذرد. آبراهی که ایران را از شبه جزیره عربستان جدا میسازد بر اساس تمام اسناد تاریخیـ جغرافیایی، نقشههای موجود از یونان باستان تا دوره معاصر و همچنین بیانیههای سازمان ملل متحد، «خلیجفارس» نام دارد و حتی در تمام نوشتهها و نقشههای عربی که پیش از دهه 1960 به چاپ رسیده است از عنوان «الخلیج الفارسی یا بحر فارس» استفاده شده است. صحت ادعای فوق حتی در بخشی از سرود ملی قدیمی مصر نیز دیده میشود که در آن از خلیجفارس یاد شده و مرزهای اعراب را از خلیجفارس تا دریای مدیترانه ترسیم کرده است: «حدود نامن الخلیج الفارسی حتی بحر الابیض.» موضوع تغییر نام خلیجفارس از دهه سوم قرن بیستم به دنبال سیاست فارسیزدایی انگلیسیها در منطقه خلیجفارس مطرح شد. هدف اصلی سیاست یاد شده توسعه سرزمین انگلستان در منطقه خلیجفارس بود مانع اصلی این سیاست را باید هویت ایرانی دانست که سالیان دراز بر منطقه خلیجفارس سایه افکنده بود.
اصطلاح «خلیج عربی» برای اولین بار از سوی یک دیپلمات بریتانیایی در منطقه خلیجفارس عنوان شد. «سرچارلز بلگریو» که بیش از سه دهه نماینده سیاسی دولت بریتانیا در خلیجفارس بود، پس از مراجعت به لندن درسال 1345 هجری خورشیدی کتابی درباره سواحل جنوبی خلیجفارس منتشر کرد و در آن برای نخستین بار از عنوان تازه و جعلی خلیج عربی استفاده کرد. چارلز بلگریو در کتاب خود با عنوان «ساحل دزدان» ـ نامی که پیشتر به سواحل جنوبی خلیجفارس اطلاق میشد ـ ادعا کرده بود که اعراب علاقهمندند خلیجفارس را خلیج عربی بنامند. بدین ترتیب بلافاصله پس از انتشار کتاب، استفاده از اصطلاح جعلی خلیج عربی در مطبوعات آغاز شد و پس از چندی در مکاتبات رسمی کشورهای حاشیه خلیجفارس، نام خلیج عربی به جای خلیجفارس نشست.
در اقدامی دیگر از سوی انگلیسیها، روزنامه تایمز لندن در سال 1962 در یکی از مقالات خود از خلیج عربی به جای خلیجفارس استفاده کرد و از آن زمان به بعد برخی از دولتها و شیخنشینان عرب با خریدن روزنامهنگاران و خبرنگاران خارجی و یا با پرداخت مبالغ هنگفت به چاپ نقشههایی که خلیجفارس را خلیج عربی نشان میداد مبادرت کردند. این تحرکات ابتدا از سوی چهرههایی چون عبدالکریم قاسم در عراق و سپس توسط جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر ادامه یافت.
در سال 1958 سرهنگ عبدالکریم قاسم با کودتایی در عراق به حکومت رسید و پس از مدتی داعیهدار رهبری جهان عرب شد. در راستای چنین اندیشهای از تاکتیک دشمنتراشی برای تحریک احساسات عمومی ملی سود جست و برای نخستین بار «خلیجفارس» را به نام جعلی «خلیج عربی» خواند. قاسم که با این عمل قصد داشت با مطرح کردن ایران به عنوان دشمن اصلی اعراب، توجه جهان عرب را از قاهره به بغداد جلب کند و به رهبری خود در جهان عرب دامن زند، با شکست مواجه شد. به شهادت اسنادی که در همان دوران در عراق و حتی از سوی دانشگاه بغداد چاپ و منتشر شد، قاسم حتی نتوانست توجه مقامات رسمی دانشگاهی عراق را نیز به خود جلب کند. سرهنگ جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر که در نظریه وحدت عربی خود، دنیای عرب را از اقیانوس اطلس تا خلیجفارس «من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی» نامیده بود، دیری نپایید که با اوجگیری هیاهو و جنجال پان عربیسم خود،و برای سرپوش گذاشتن بر شکستهای اعراب از اسرائیل از نام ساختگی خلیج عربی سود جست. ناصر با طرح چنین سیاستی دو هدف عمده را پیگیری میکرد. نخست زنده کردن تعصبات نژادی اعراب و سپس رویارویی با شاه ایران که با اسرائیل روابط خوبی برقرار کرده بود.
اگر چه تلاشهای ناصر برخی از سیاستمداران عرب را نیز با وی همراه کرده بود اما در نهایت نتیجه دلخواهی در پی نداشت. زیرا رستاخیز عرب آنطور که ناصر در رویای خود مجسم کرده بود، با واقعیات فاصلههای زیادی داشت. علت اصلی آن نیز عدم انسجام و یکپارچگی دولتهای عربی بود. در واقع ملتی که ناصر از آن دم میزد، چیزی جز تخیل نبود.
تلاشهای قاسم و ناصر در جهان عرب با قدرت یافتن صدام حسین در عراق بار دیگر توسط او ادامه یافت. صدام که در وهله نخست صدها میلیون دلار هزینه کرده بود تا با کمک گروهی روزنامهنگار، دانشگاهی، ناشر و مرکز نقشهسازی، نام خلیجفارس را تغییر دهد، در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران دست به تجاوز به خاک ایران زد. هشت سال جنگ تحمیلی که با ادعاهای واهی صدام مبنی بر حاکمیت بر اروند رود و عربی خواندن خوزستان و شهرهای دیگر ایران آغاز شده بود، در نهایت با شکست عراق خاتمه یافت. در واقع نتیجه عملی این تجاوز، افزایش حساسیت ایرانیان بر نام خلیجفارس بود که در پی آن ایرانیان استفاده از نام خلیج عربی را نوعی ستیز با ایرانیت و تجاوز به تاریخ ایران قلمداد کردند.
نباید از خاطر برد که اعراب در طول سالیان و دهههای اخیر تبلیغات گستردهای را به منظور تغییر نام خلیجفارس آغاز کردهاند. آنها در حالی نام شرکتهای هواپیمایی، روزنامهها، مجلات، شرکتها و بسیاری از چیزهای دیگر را به نام خلیج یا خلیج عربی تغییر دادهاند که نام «خلیج پارس» در برگیرنده هزاران سال تاریخ است و عدم استفاده از آن، بیارزش ساختن پیشینه و تمدنهایی است که پیرامون آن بالیدهاند.
به کار بردن نام جعلی «خلیج عربی» به جای «خلیجفارس»، عنوان «شیخ شعیب» برای «جزیره لاوان»، «قیس» برای جزیره «کیش» ـ و «شطالعرب» برای «اروند رود» از جمله مواردی است که علیرغم مسلمان بودن مردم منطقه، به منازعات هویتی و قومی میان کشورها دامن میزند. زیرا تغییر نامهای کهن جغرافیایی، تحریف واقعیتهای تاریخی و جعل هویتهای موجود است.
Saturday, 23 November , 2024