با اینکه مجد هم سن پسرم بود اما چون جوانی خوشاندام، زیبا، مهربان بود بالاخره صیغه عقد موقت میان من و مجید جاری شد اما…
به گزارش سرویس حوادث ندای گیلان،«ماجرا از پرده حریری شروع شد که خواهرزادههایم میخواستند آن را از طریق فضای مجازی بفروش برسانند. این معامله هم آبرویم را برد و هم ثمره یک عمر تلاش و زحمتم را به باد داد.» اینها گوشهای از اظهارات خانم میانسال بازنشستهای است که در جریان فروش یک پرده حریر در فضای مجازی، پایش به ماجرایی شیطانی باز شده و به گفته خودش عفت، آبرو و زندگیش را باخته است.
خانمی 53 ساله در یکی از روزهای ابتدایی اسفندماه امسال به دادسرای ناحیه ٧ مشهد مراجعه کرد و پس از راهنمایی، به شعبه ٧٧٢ دادیاری این مجموعه قضایی هدایت شد. شاکی که وضعیت روحی مناسبی نداشت، بدون طرح شکایتش خطاب به قاضی مقنیباشی عنوان کرد که آبروی چندین و چند ساله اش را از دست داده و اگر پسر و چهار بردارش از این ماجرا بویی ببرند، او را خواهند کشت.
زن میان سال بدون اینکه اصل ماجرا را مطرح کند و فرصتی به قاضی پروندهاش بدهد، با صدایی بلند مدام از او میخواست تا کمکش کند و نگذارد که آبروی چندین و چندسالهاش در مقابل پسر و دختر جوانش ریخته شود. پس از کلی شیون و گریه بالاخره این زن آرام میشود و از اصل ماجرایی که برایش اتفاق افتاده بوده است، پرده برمیدارد.
اظهارات شاکی نشان داد که خواهرزادههایش تصمیم داشتهاند، پرده خانهشان را در سایت دیوار بفروشند. آنها به دلیل اینکه جوان بودند و نمیخواستند شماره تلفن شان به دست کسی بیفتد از این زن پنجاهوسهساله میخواهند شمارهاش را به عنوان فرد فروشنده ضمیمه آگهی آنان کند و شاکی نیز موافقت میکند. چند روز بعد پسر جوان ساکن اصفهانی با تلفن همراه او تماس میگیرد و عنوان میکند حاضر است پرده حریر را بخرد و با زن میانسال قرار و مدار خرید را میگذارد و بعد از چند روز این پسر بیستودوساله به مشهد میآید و پرده حریر را پسند میکند و میخرد.
آغاز رابطه با پسر اصفهانی
شاکی در اظهاراتش به شروع رابطه با پسر بیستودوساله اصفهانی اشاره کرد و گفت: چند روزی از این جریان گذشته بود که در تلگرام پیامی حاوی این مطلب که«چنانچه لوازم دیگری برای فروش داشتید روی من حساب کنید» از سوی این پسر جوان دریافت کردم و همین پیام کوتاه باعث جوش خوردن رابطه ما شد. مجید جوانی خوشاندام، زیبا، مهربان و البته دستودلباز بود که بعد از چند ماه از من خواستگاری کرد. من ٢٠ سال پیش به دلیل مشکلات خانوادگی از شوهرم جدا شدم و پسر و دخترم را به سختی بزرگ کردم و وقتی پیشنهاد مجید را شنیدم، نمیدانستم چگونه با این موضوع کنار بیایم،چرا که او ٢٢ سال داشت و از پسرم دو سال بزرگتر بود. پس از کلی کلنجار رفتن با خودم بالاخره به او پاسخ مثبت دادم و قرار شد چند ماه به عقد موقتش در بیایم و بعد از آن ازدواج کنیم. اواسط دیماه (سال ٩۵) بود که مجید به مشهد آمد و در یکی از هتلهای نزدیک حرم ساکن شد. وقتی به هتل رفتم مثل همیشه خوش لباس و بسیار متشخص بود. از دربان گرفته تا مسئول پذیرش هتل، همه پیش پایش بلند میشدند و او هم به همه آنان انعام میداد. بالاخره صیغه عقد موقت میان من و مجید جاری شد و ما با هم محرم شدیم. یک روز قبل از اینکه به اصفهان برگردد، خواست تا چند عکس با حالتهای مختلف از خودم بگیرم و برایش در تلگرام بفرستم تا هر موقع دل تنگم میشود آنها را ببیند که من هم این کار را انجام دادم.
زن میانسال در حالی که اشک میریخت، در ادامه اظهاراتش عنوان کرد: چند ماه از او خبر نداشتم و خیلی کوتاه به پیامهایم پاسخ میداد. یکی از روزها که از او پرسیدم چرا به مشهد نمیآید، گفت درگیر خرید خانه است. او ١٠٠ میلیون تومان پولش را در یکی از بانکها سرمایهگذاری کرده بود و میخواست سهبرابرش را وام بگیرد. مجید به من پیشنهاد داد اگر میخواهم در این سرمایهگذاری شریک شوم مقداری پول به او بدهم تا بتواند وام بیشتری بگیرد و خانه بزرگتری بخرد. با هر سختی بود ٧٠ میلیون تومان از طریق فروش طلاها، قرض، استفاده از پسانداز و گرفتن وام جور کردم و به او دادم. بعد از این ماجرا دوباره گموگور شد. زنگ میزدم، پاسخ نمیداد و هنگامی که علت آن را میپرسیدم، میگفت محل کارش امنیتی است و بعضی مواقع نمیتواند تلفنش را پاسخ دهد. او میگفت مهندس نفت است و در یک شرکت نفتی کار میکند.
نمایان شدن چهره واقعی معشوق
شاکی ادامه داد: یک روز مجید تماس گرفت و گفت یکی از دوستانم گرفتار شده و میخواهد خودرو خود را که ٣٠ میلیون تومان ارزش دارد، به مبلغ ١٨میلیون بفروشد. او میگفت ١٢میلیون دارد و اگر من بقیهاش را بدهم، سند خودرو را به نامم میزند. به هر سختی بود شش میلیون جور کردم و به حسابش ریختم. قرار بود مجید بعد از خرید خودرو با آن به مشهد بیاید، اما طبق معمول بهانه آورد و نیامد. دیماه امسال بود که طبق درخواستش به اصفهان رفتم. در همان دقایق اولیه به یک طلا فروشی رفتیم و مجید برایم یک سرویس طلا خرید. هنگامی که میخواست پول طلاها را حساب کند گفت کارتش را فراموش کرده و از فروشنده خواست طلاها پیش او امانت باشد تا عصر بیاید آنها را تحویل بگیرد. مرد طلافروش مجید را میشناخت، برای همین طلا را تحویل داد و گفت بعدا پول را برایش کارت به کارت کند. به هتلی که برایم گرفته بود، برگشتیم. داخل هتل متوجه شدم که قرار بوده شخصی مقداری پول برای مجید واریز کند اما هنوز آن پول به دستش نرسیده برای همین او با کلی عذرخواهی میخواست طلاها را به دوستش پس بدهد. دلم برایش سوخت، برای همین کارتم را دادم و گفتم برود و پول طلاها را حساب کند که ١٢ میلیون تومان از حسابم کسر شد. هنگامی که به هتل برگشت، گفتم طلاها کجاست و او گفت داخل ماشین است. قرار بود عصر با خودرویی که برایم خریده بود، به مشهد برگردیم، اما مجید گفت سند ماشین به مشکل خورده و نمیتواند با من بیاید و برایم بلیط گرفت و من را راهی مشهد کرد. از دستش حسابی عصبانی بودم، برای همین فراموش کردم طلاها را از او بگیرم. وقتی به مشهد رسیدم، با مجید تماس گرفتم و گفتم چرا طلاها را ندادی؟ گفت فراموش کرده است. چند روز پیش دیگر طاقتم سرآمد چرا که نه خبری از خانه بود و نه خبری از خودرو و طلاها، برای همین با او جر و بحث کردم. بالاخره آن اتفاقی که نباید پیش میآمد، رخ داد. بسیار عصبانی بودم که حرفهای مجید آتشم زد. او گفت کلی عکس از من دارد و اگر به خواستههایش تن ندهم عکسها را برای پسر و برادرانم میفرستد. پسری که تا دیروز سخت عاشقش بودم، حالا تبدیل به فردی اخاذ شده بود و میخواست هر طور شده من را تلکه کند.
شاکی در جایگاه متهم
با گشوده شدن این پرونده در شعبه ٧٧٢ دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ٧ مشهد، دستور جلب متهم از سوی قاضی مقنی باشی صادر و تیمی از مأموران پلیس فتای خراسانرضوی با در دست داشتن نیابت قضایی راهی شهر اصفهان شدند و این پسر بیستودوساله را دستگیر کردند.
قاضی مقنیباشی در خصوص این پرونده به خبرنگار ما گفت: متهم پس از انتقال به مشهد و تأیید اظهارات شاکی با قرار متناسب قضایی به صورت موقت بازداشت و راهی زندان شد. این پسر جوان فاقد سابقه کیفری و شاغل در یک درمانگاه در اصفهان است که در همان دقایق ابتدایی حساب بانکیاش مسدود و میزان وجوه اخذ شده از شاکی به وی برگشت داده شد که شاکیه ٢٠ میلیون تومان از مبلغ را به متهم بخشید.
وی با متهم شناختن شاکی پرونده عنوان کرد: انتشار تصاویر مستهجن از خود در فضای سایبری طبق قانون جرم تلقی میشود، لذا با توجه به اینکه شاکی دست به این اقدام مجرمانه زده است، طبق مواد قانونی او نیز در بخشی از رسیدگی به این پرونده متهم است و تحقیقات این پرونده ادامه دارد.
Saturday, 23 November , 2024