با اقدامات و تحولات اخير، اينكه جهان دوباره وارد فضاي جنگ سرد با همان شرايط و ويژگيهايي كه در نيمه دوم قرن بيستم وجود داشت، شود تا حد زيادي دور از ذهن است زیرا…
به گزارش سرویس سیاسی ندای گیلان،در حال حاضر به نظر ميرسد كه با توجه به محدود بودن سطح حملات و جنبه نمايشي چنين اقداماتي، واكنش روسها هم صرفا در محدوده حوزه ديپلماتيك باقي خواهد ماند. روسها از يك طرف تلاش خواهند كرد رايزنيهاي دوجانبه و چندجانبه با متحدين خودشان و كشورهاي غربي را افزايش دهند و هم در شوراي امنيت، اقدام سه كشور غربي را به عنوان يك عمل تجاوزكارانه مطرح كنند و به لحاظ سياسي اين موضوع را در نهادهاي بينالمللي به ويژه شوراي امنيت مفتوح نگه دارند. بنابراين شاهد واكنش نظامي متقابل از سوي روسيه نخواهيم بود ولي اقدامات ديپلماتيك ادامه پيدا خواهد كرد، ضمن اينكه به هر حال اين احتمال وجود دارد كه روسها به صورت غيرمتقارن به اين حملات پاسخ دهند و با روشهاي ديگري به صورت غيرمستقيم پاسخهايي را براي چنين حملاتي در نظر گرفته باشند.
در نهايت چنين اقدامي نميتواند تاثير جدي بر روند تحولات در سوريه بر جاي بگذارد و توازن قوا را بر هم بزند. اساسا حمله بامداد شنبه يك حمله هوايي بود كه در جغرافياي كاملا محدودي صورت گرفت و خسارات نسبتا كمي برجاي گذاشت. آنچه در معادلات سوريه موثر است، حضور در عرصه تحولات ميداني است، در حال حاضر طرفهاي غربي چنين حضوري ندارند، اما روسيه چه به لحاظ سياسي و چه به لحاظ نظامي مستقيما در ميدان سوريه درگير است. نبايد فراموش كنيم كه در آغاز بحران سوريه، كشورهاي غربي در كنار برخي متحدان عربشان، نقش بسزايي در تحولات ميداني سوريه داشتند و حتي تا ميانه بحران هم اين جايگاه را حفظ كردهبودند، اما امروز هيچ يك از آنها جايگاه سابق خود را ندارند. در نشستهاي سالهاي گذشته ژنو در مورد سوريه، زماني امريكاييها و سعوديها ميداندار اصلي بودند، اما در حال حاضر اين روسيه، ايران و تركيه هستند كه هدايت مذاكرات را بر عهده دارند.
بخش عمدهاي از انگيزه حملات اخير امريكا، بريتانيا و فرانسه به سوريه نيز به همين نكته بر ميگردد كه اين كشورها احساس ميكنند نقششان ناديده گرفته ميشود و به سرعت، نفوذشان در روند تحولات سوريه در حال كمرنگ شدن است. چنين حملات و اقداماتي، بخشي به اين دليل كه غرب ثابت كند هنوز در عرصه تحولات سوريه حضور دارد و انتظار دارند كه در روند حل و فصل سياسي موضوع هم مشاركت دادهشوند.
جنگ سرد بازنميگردد
طي هفتهها و ماههاي گذشته، تنشها ميان روسيه و غرب در حال افزايش است، تا جايي كه گروهي از ناظران احتمال بازگشت شرايط جنگ سرد را مطرح ميكنند. اما شرايط تنش ميان روسيه و غرب، مختص روزهاي اخير نيست هر چند مباحثي مانند سوءقصد به جان جاسوس روس در بريتانيا مزيد بر علت شدهاند و بر دامنه تنشها افزودهاند. در واقع ريشه منازعه كنوني، به بحران اوكراين در سال ٢٠١٤ و بلافاصله پس از آن دخالت نظامي روسيه در سوريه باز ميگردد. اقدام نظامي امريكا عليه سوريه عملا ميتواند باعث افزايش تنشهاي موجود شود.
در تحليل اين شرايط بايد چند نكته را مورد توجه قرار داد. نكته نخست اينكه جنگ سرد داراي مختصات و ويژگيهاي خاص خودش بود. جنگ سرد بين دو ابرقدرتي شكل گرفته بود كه بعد از جنگ جهاني دوم تا زمان فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، دو قدرت مسلط در نظام جهاني وقت بودند. در حال حاضر نه روسيه و نه امريكا داراي چنين قدرت برتر و بلامنازع و هژمونيك در جهان نيست. در شرايط كنوني جهان درگير قطببندي در بين دو ابرقدرت نخواهد شد. نكته دوم اينكه در دوران جنگ سرد بخش مهمي از نزاعها و اختلافات ژئوپولتيك بين دو ابرقدرت مسلط در نظام جهاني به واسطه اختلافات ايدئولوژيك آنها بود. در شرايط كنوني جهان، آن اختلاف ايدئولوژيك كه بتواند به قطببندي و بلوكبندي جهان قوام بدهد، ديگر وجود ندارد. نه بلوك كاپيتاليسم به آن معنا كه در زمان جنگ سرد به عنوان رقيب سوسياليسم و ماركسيسم مطرح ميشد، وجود دارد و نه عملا روسيه سردمدار ماركسيسم و سوسياليسم محسوب ميشود. نكته آخر اينكه در بين ساير كشورها، به جز امريكا و روسيه نيز، علاقه چنداني ديده نميشود كه وارد بلوكبنديهاي دوقطبي در نظام جهاني شوند. همين امروز هم كاملا قابل مشاهده است كه چينيها با وجود تمام اختلافنظرها و رقابتهايي كه با ايالات متحده امريكا دارند، تمايل ندارند كه به نفع روسيه وارد يك نزاع با ايالات متحده امريكا شوند و در يك بلوك در برابر امريكاييها قرار بگيرند. قدرتهاي نوظهور ديگر مانند هند هم علاقهمند هستند كه روابطشان را با دوطرف، هم امريكا و هم روسيه حفظ كنند. در بين كشورهاي متحد امريكا هم وضعيت همينگونه است، كشورهاي عضو اتحاديه اروپا با وجود تمام همكاريها و روابط صميمانهاي كه با ايالات متحده امريكا دارند، همچنان شاهد چندصدايي در آنها هستيم و خواهان احياي شرايط جنگ سرد نيستند.
با اقدامات و تحولات اخير، اينكه جهان دوباره وارد فضاي جنگ سرد با همان شرايط و ويژگيهايي كه در نيمه دوم قرن بيستم وجود داشت، شود تا حد زيادي دور از ذهن است. اما درباره اينكه قطعا وارد فضايي شديم كه تنشهاي ميان روسيه و غرب افزايش يافته و اين تنشها ميتواند نمود خودش را در اختلافات جديتر در حوزههاي ژئوپولتيك نشان بدهد و در آينده باعث افزايش مخاصمات در حوزه ديپلماتيك شود، ترديدي وجود ندارد. پيشبيني من از آينده روابط روسيه و غرب اين است كه اختلافات در حوزه ژئوپولتيك افزايش پيدا خواهد كرد، اما اين به معناي از سرگيري جنگ سرد جديد نيست، بلكه طرفين در بسياري از مسائل جهاني نيازمند همكاري با يكديگر هستند. براي مثال روسها و امريكاييها هر دو ديدگاه نسبتا مشتركي در مورد جلوگيري از گسترش تسليحات هستهاي و غيرمتعارف دارند. در نتيجه در بعضي از حوزهها روسيه و امريكا ناگزير از همكاري با يكديگر هستند و همزمان اختلافهاي ژئوپولتيك و احتلاف بر سر حوزه نفوذ و گسترش حوزه نفوذ، قطعا حفظ ميشود و با توجه به تحولات اخير بدون ترديد اين اختلافها افزايش پيدا خواهد كرد.
Sunday, 24 November , 2024